مادری که کولهپشتی نوجوان خود را به دوش میکشید و نوجوان دائم در حال غر زدن بود که چرا برای ناهار فلان غذا را درست نکردهای. آنقدر دیدن ضعف و ناتوانی مادر برای من عجیب بود که سر جای خود برای چند دقیقهای خشک شده بودم. ناگهان با بوق خودرویی به خود آمدم، اما طی مسیر با خودم فکر میکردم که چرا باید یک مادر کولهپشتی فرزند خود را حمل کند وقتی خود آن نوجوان توانمند است؟ همین گونه رفتارها باعث میشوند که آن نوجوان در آینده وقتی وارد جامعه شد، دیگران را برده خود بداند.
چرا باید یاد بگیرد که دیگران حملکننده وظایف او هستند؟ چرا اجازه میدهیم به دیگران که ما را حمال زندگی خود بدانند؟ حمال بودن که فقط به جابهجا کردن وسایل نیست. ما با تحمیل وظایف دیگران به خود و انجام مسئولیت آنها به جای خودشان به حمال ابدی زندگی آنها تبدیل میشویم و این حق به جانبی چیزی است که آنها از کودکی یاد گرفتهاند و دیگران برای مقابله با آنها هیچ کاری نکردهاند. مادامی که ما به افراد تنبل کولی بدهیم آنها هرگز نیازی به تغییر رفتار خود احساس نمیکنند.
خطابهای برای تنبلهای انسانهای تنبل اراده شما کجا رفته است؟ آدمهای دیگر به شما لطف میکنند و در محبت را باز گذاشتهاند، اما شما هم کمی اراده از خود نشان دهید. درست است که این تنبل شدن از کودکی به رگهای روان شما تزریق شده است، اما الان دیگر یک انسان بالغ هستید، پس کمی تکان بخورید. درست است که این تنبلی آموخته شده ریشه در تربیت دوران کودکی شما دارد، اماای کاش حداقل الان دیگر دست از آن بردارید، مگر اینکه تنبلی انتخاب شما باشد. در این صورت، برای همیشه یک موجود ضعیف خواهید ماند که چشم انتظار تلاشهای دیگران میمانید، حتی یک پله پیشرفت نخواهید کرد و حسرت موفقیتهای دیگران را خواهید خورد. اگر هم ذرهای جابهجا شوید و تغییر موقعیت داشته باشید به همت و محبت دیگران بوده است. تا چه زمانی میخواهید از زیر کار در بروید و آن را به بار تبدیل کنید؟ کاری که انجام نشود به واقع باری خواهد بود که یک روز زیر آن کمر زندگی شما خواهد شکست.
علت تنبلی را دریابیم تا نتیجه تغییر کند
درست است که گاهی پیش میآید تنبلها کارهای عقب افتاده خود را انجام میدهند و تمام میکنند، اما، چون باور آنها تغییری نکرده است باز هم با تلی از کارهای عقب افتاده روبه رو خواهند شد. آنها باور دارند مهم این است که کار انجام شود، حالا هر زمانی که بشود. گاهی هم پیش میآید که بعضی از تنبلها دوست دارند، تغییر کنند و از این وضعیت خارج شوند. نمیشود همه آنها را با یک چوب راند. آنها وقتی کارهای عقب افتاده را سر و سامان میدهند، پر از انرژی میشوند و فکر میکند که توانستهاند این بار بر تنبلی خود پیروز شوند، اما دو روز بعد به سر جای اول باز میگردند، زیرا به جای علت بر نتیجه تمرکز کردهاند. ابتدا باید علت را حل کرد تا نتیجه تغییر کند. چنین تغییر بزرگی هم یک شبه حاصل نمیشود، بلکه باید از قدمهای کوچک شروع کرد تا به سطحی بزرگتر رسید. قدمهای بزرگ از همان ابتدا به سکوی بزرگ ختم نمیشوند، اما احساس نیاز به تغییر هم یکی از آن ویژگیهایی است که والدین باید در کودک خود پرورش دهند تا این ویژگی در بزرگسالی به داد آدم برسد.
وظایف کودک را شما انجام ندهید
والدینی که هیچ وقت کودک خود را با واقعیتهای رفتاریاش روبهرو نمیکنند و اجازه نمیدهند کودک نتیجه تنبلی و کمکاری خود را ببیند پس به او یاد میدهند، وقتی بزرگ شدی هم نیاز نیست مسئولیتپذیر و عهده دار کارهای خود باشی. آنها را ندید بگیری بهتر است! این روزها با اینترنتیشدن دروس و مدرسهها هم والدین به نوعی دیگر در حق کودک خود ظلم میکنند. آنها فکر میکنند اگر تکالیف و تحقیقها و امتحانهای او را راست و ریست کنند بهترین والد جهان هستی هستند. نمیدادند که فقط انسانی تنبل، کندذهن و راحتطلب تحویل جامعه میدهند. انسانی که دیگران را باربر زندگی خود میداند و برای کمبودهایش عالم و آدم را مقصر میشناسد.
تنبلپروری را کنار بگذاریم
جالب است که امکانات قرن بیست و یکی که باید باعث پیشرفت انسانها بشود، برخی از جوامع با آن بدتر به قهقرا کشیده میشوند. آنها به جای استفاده از فناوری و ابزار قرار دادن آن، به ابزاری برای آن تبدیل شدهاند.
حتی تنبلها با امکانات قرن بیست و یکی تنبلتر شدهاند. قبلترها برای مسخرهکردن تنبلها میگفتند حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت تا نشان دهند آن فرد تنبل چقدر در انجام دادن کاری در زمان مناسب کوتاهی میکند، اما حداقل قدیمها تنبلها جمعه به مکتب میرفتند و تکانی به خود میدادند، اما الان همان هم تعطیل شده است! تنبلها هم به روز شدهاند، دیگر هیچ تکانی به خود نمیدهند. کار را دیرتر از زمان مناسب که هیچ، اصلاً انجام نمیدهند. انسانی که از کودکی با باربری دیگران رشد کرده است و دیگران را مسئول زندگی خود میداند، در بزرگسالی هم جامعه و مسئولان را مسبب همه سختیها و دشواریهای زندگی خود میداند. درست است که در هر قشری از جامعه تنبل و از زیر کار در رو وجود دارد، اما هر کسی مسئول بدبختیها و مشکلات خود است. هستند انسانهایی که با تمام محدودیتهای جامعه تلاش میکنند و به بهترین مرتبهها میرسند، اما نباید حقیقت را هم زیر پا گذاشت که برخی از جوانان در خانه نشستهاند و فکر میکنند باید کار از آسمان نازل شود.
روی سخن با تمامی والدینی است که تنبلپرور هستند، حتی روی سخن با تمام کسانی است که از زیر کار در میروند. روی سخن با کسانی است که از اضافه وزن خود ناراضی هستند و فقط با دیدن اندامهای خوش فرم در صفحات اینستاگرام حسرت آنها را میخورند. با کارمندهایی است که صفحه اینستاگرام آنها در ساعات کاری پرکارتر از خود آنهاست. با تمام شاگردهایی است که معلم در آن طرف تلفن همراه را خنگ و ساده لوح میپندارند.
بعد از خواندن این مطالب از جای خود بلند شوید، قلم و کاغذی بردارید، فهرستی از کارهای عقب افتاده خود را بنویسید و مسئول زندگی خود باشید.
دیدگاه تان را بنویسید