طی چند ماه گذشته و در دوران پسا عملیات ٧اکتبر، دو طرف پالس های اعتماد زایی را به یکدیگر مخابره کردهاند. عربستان اولین کشوری بود که حمله رژیم صهیونیستی به ایران را قویا محکوم کرد و در دو عملیات وعده صادق موصع منفی نگرفت و حق دفاع از خود را برای ایران محترم شمرد و از طرف دیگر برخلاف انتظار عمومی در چالش میان حوتیها با آمریکا و اسرائیل حتی یک تیر توسط آنان به سمت عربستان شلیک نشد و قطع به یقین ایران در این خویشتن داری و رعایت حسن همجواری نقش مثبت و تعیین کنندهای داشت. حال متصور است که نامه اخیر در راستای اعتماد زایی و ایجاد جو مثبت فی ما بینی و تاثیرگذاری در قالب تسهیل در مسیر مذاکرات ایران و ایالات متحده بوده باشد.از اواخر دهه ۶٠ و اوایل دهه ٧٠ قرن بیستم میلادی و در دوران آغاز جهشهای اقتصادی و تکنولوژیک و ژئوپلیتیک در جهان و وابستگی دو چندان به سوخت های فسیلی، نگاه سردمداران ایالات متحده به خاورمیانه و کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس و در راس همه آنها عربستان سعودی به شکل ویژه و خاصی معطوف شد و به تدریج پیوندهای اقتصادی و همکاری سیاسی و نظامی میان این کشورها با بلوک غرب آن روزها، عمق و ژرفای دوچندانی به خود گرفت و با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اتحاد استراتژیک و ژاندارمی منطقهای به نوعی در دهه ٨٠ و ٩٠ میلادی به عربستان سعودی منتقل شد و خواه ناخواه ایران انقلابی در یک سوی دو قطبی ایجاد شده به نماد ضدیت با استکبار آمریکایی و نماینده یک خوانش در جهان اسلام و عربستان سعودی به عنوان متحد و همراه جهان غرب یا به قول انقلابیون آن روزها مظهر اسلام آمریکایی در دو سوی اتمسفر ژئوپلیتیکی خاورمیانه در برابر هم آرایش تقابلی و تضاد گفتمانی گرفتند.هر دو سوی ماجرا هم مدعی راهبری و رهبری جهان اسلام را داشتند و این بر حجم تخاصم و منازعه طلبی افزوده بود و در دهه شصت با اتفاقات سال ۶۴ موسوم به حج خونین و برخورد سخت و سهمگین با مراسم برائت از مشرکین حجاج ایرانی دو طرف در اوج تخاصم و تقابل قرار گرفتند.پس از چند سال افزایش تنش و روند تصاعدی آن با میدان داری آیت الله هاشمی رفسنجانی و با بهره گیری از ارتباطات شخصی او با ملک فهد، سنگ بنای کاهش تنش و برقراری ارتباط در دولت سازندگی گذاشته و در دولت اصلاحات بسط و تکوین یافت و مثلا با حضور ملک عبدالله در اجلاس سران کشورهای اسلامی در دوران اصلاحات روابط دو جانبه ترمیم فراوانی یافت.
البته این به معنای تغییر نگاهها و فروکاهش تلاش ها برای بسط و تعمیم تسلط منطقهای و پیشقراولی در جهان اسلام و نقش رهبریت دو طرف در آرایش بندی موجود در خاورمیانه و جهان اسلام نبود.
پس از یازده سپتامبر و حضور جدی تر نظامی ایالات متحده در منطقه و به موازات آن نقش آفرینی جدی تر عربستان سعودی به پشتوانه نظامی گری ایالات متحده و در مقابلش بسط و تعمیم نفوذ منطقهای ایران از خلیج فارس تا مدیترانه و تشکیل آنچه با عنوان هلال شیعی در برابر استراتژی نظم نوین منطقهای آمریکا در خاورمیانه شکل گرفته بود، رقابت دو طرف از ابعاد ایدئولوژیک و مذهبی سمت و سوی پررنگ تر ژئوپلیتیکی به خود گرفت. بهار عربی، ظهور داعش و سلفی های تندرو و اتفاقات پیامدی رنگ و سویه تندتری نیز به این تقابلهای ملموس اما در پشت پرده داد و ایران به مدد میدان داری چهره هایی چون حاج قاسم سلیمانی در سوریه و عراق و لبنان، دست بالا را یافت
در دیگر سو با درگذشت ملک عبدالله که رویکرد میانه رو تری داشت و آمدن ملک سلمان و گزینش محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جوان و فعال مطلق العنان در عربستان، سیاست های منطقهای این شیخ نشین وجوه متمایز تری به خود گرفت تا آنجا که تخاصم دو جانبه و رقابت های در لفافه دو کشور به سطح علنیتر و جدی تری رهنمون شد
حمله عربستان سعودی به یمن برای توازن سازی منطقهای در برابر توفیقات ایران در عراق و سوریه، تدبیر ولیعهد جوان و پر سودای سعودی بود اما نتیجه آنگونه که او میخواست پیش نرفت تا آنجایی که بن سلمان علنی و بی پرده در مصاحبهای از تهدید ایران و ایجاد آشوب و ناامنی در کشور و تبدیل ایران به میدان جنگ سخن گفت، آنهم درست چند ماه قبل از وقایع و آشوب های سال ٩۶.با حمله به سفارت عربستان در تهران و قطع روابط دیپلماتیک و فقدان چهره هایی همچون اکبر هاشمی رفسنجانی برای میانجیگری و تعدیل مواضع، همه چیز به میدان نبردهای منطقهای معطوف شد و عربستان هم طرفی از جنگ طلبی خود در یمن و مهار ایران نیافت و نتوانست در داخل ایران هم معادلات ثبات زدا و مهار کننده را آنگونه که موثر بر تحولات منطقهای بود پیش ببرد. بتدریج دو طرف به این نتیجه رسیدند که امکان تفوق تمام عیار و حذف دیگری از صحنه معادلات منطقهای را ندارند و مناقع ملی دو طرف ایجاب و اقناع بر مصالحه و پذیرش یکدیگر را دارد
اینگونه بود که با میانجیگری چین که بر خلاف ایالات متحده، منافع خود در منطقه را مبتنی بر تنش زدایی استوار کرده و از طریق میلیتاریزه کردن فضا و فروش تسلیحات و تنش افزایی میان قطب های انرژی منطقه به دنبال بسط هژمونی خود نیست و سود و ایجاد ارزش افزوده اقتصادی را در فضای آرامش و توسعه و رونق اقتصادی می داند، دو طرف به برقراری رابطه و رفع منازعه و گیگ ی توافقات دیرین مغفول مانده سوق یافتند.
در تفاوت نقش آفرینی قدرت های جهانی در روابط فی مابینی این دو قدرت منطقهای همین بس که افزایش سطح تنش میان عربستان و ایران درست پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ ضریب فزآیندهای به خود گرفت و اگر به عنوان مثال عربستان در جریان توافق هستهای غیر مستقیم به کارشکنی میپرداخت، پس از آمدن ترامپ بسیاری جدیترین مشوق ترامپ در خروج از برجام را عربستان در کنار اسرائیل میدانند و حتی روایت هایی از تشویق به ترور سردار سلیمانی هم مطرح است و در شکل علنی هم تهدید مستقیم ایران توسط بن سلمان و افزایش سطح تنش و ارتقای سیاستهای خصمانه در دوران زمامداری دور اول ترامپ رخ داد. بر کسی پوشیده نیست که محمد بن زاید از امارات و محمد بن سلمان از عربستان روابط خاص و ویژهای با ترامپ در طول سالیان اخیر داشته اند و با توجه به تغییر استراتژی و رویکرد بن سلمان در خصوص ایران، می توان پبشبینی کرد که اکنون هم میتوانند در جریان مذاکرات پیشرو به جای نقش مخرب دوران برجام، عهده دار کاراکتر دیگری باشند.
نشان به آن نشانی که نماینده امارات وظیفه ارسال نامه به ایران را بر عهده داشت و البته که با توجه به سوابق قبلی این نکته با استقبال ایران مواجه نشد و ترجیح داده شد که عمان عهده دار میانجیگری در مذاکرات اولیه میان ایران و ایالات متحده باشد. شاید با توجه به همین ملاحظات باشد که نماینده ویژه پادشاه عربستان سعودی حامل پیام ملک سلمان به رهبر انقلاب شد. اتفاقی که در طول چند دهه گذشته در این سطح بیسابقه است و نشان میدهد که عربستان سعودی به قصد تلطیف سوابق ناخوشایند قبلی و اعتماد سازی میان دو طرفه دست به کار شده و مستقیم و از طریق عالیترین سطوح گام بر میدارد.
از یاد نبریم که مهمترین اتفاق روز منطقه، همین مذاکرات ایران و ایالات متحده است و اتفاق خاص و ویژهای در روابط دوجانبه رخ نداده که نیاز به تبادل پیام در عالیترین سطوح ضرورت داشته باشد.
از طرف دیگر طی چند ماه گذشته و در دوران پسا عملیات ٧اکتبر، دو طرف پالس های اعتماد زایی را به یکدیگر مخابره کردهاند. عربستان اولین کشوری بود که حمله رژیم صهیونیستی به ایران را قویا محکوم کرد و در دو عملیات وعده صادق موصع منفی نگرفت و حق دفاع از خود را برای ایران محترم شمرد و از طرف دیگر برخلاف انتظار عمومی در چالش میان حوتیها با آمریکا و اسرائیل حتی یک تیر توسط آنان به سمت عربستان شلیک نشد و قطع به یقین ایران در این خویشتن داری و رعایت حسن همجواری نقش مثبت و تعیین کنندهای داشت. متصور است که نامه اخیر در راستای اعتماد زایی و ایجاد جو مثبت فی ما بینی و تاثیرگذاری در قالب تسهیل در مسیر مذاکرات ایران و ایالات متحده بوده باشد و دور از انتظار نیست که در چرخشی ملموس و محسوس برخلاف دوران برجام، عربستان در مسیر حصول توافق یک بازیگر جدی و اثرگذار باشد، نقش آفرینی که با توجه به روابط خاص با ایالات متحده و بهخصوص با ترامپ ممکن و میسر است.
دیدگاه تان را بنویسید