، چاقی به عنوان یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی در سراسر جهان با افزایش خطر بیماریهای مزمن نظیر بیماریهای قلبی-عروقی، دیابت نوع دو و برخی از سرطانها همراه است. افزایش خفیف و مزمن سطح التهابی و استرس اکسیداتیو که از ویژگیهای شناخته شده چاقی است در افزایش خطر بیماریهای همراه با چاقی نقش اساسی دارد.
بنا بر اعلام روابط عمومی انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور، جراحی باریاتریک به عنوان یک روش موثر در کاهش وزن قابل توجه و ماندگار شناخته شده است. علیرغم، وجود مزایای جراحی باریاتریک، با توجه به اینکه به عنوان روشی تهاجمی نسبت به تغییر شیوه زندگی است، ممکن است با عوارض متعددی همراه باشد.
با توجه به آنکه شواهد روزافزون حاکی از آن است که میکروفلور روده در فرایند التهابی نقش دارد و از طرف دیگر جراحی های باریاتریک سبب تغییر بسزایی در میکروفلور روده می شود، این احتمال وجود دارد که استفاده از تعدیلکنندههای میکروفلور روده نظیر پروبیوتیکها بتواند برای بیماران تحت جراحی اثرات سودمندی را فراهم آورد.
این پژوهش به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور همراه با یک دوره ۹ ماهه پیگیری بر روی ۴۶ بیمار چاق مفرط کاندیدای عمل جراحی مینی بایپس معده مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در شهر تهران انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه دریافت کننده مکمل پروبیوتیک (۲۳ نفر) و گروه دریافت کننده دارونما (۲۳ نفر) تقسیم شدند. به مدت ۴ ماه (یک ماه قبل از جراحی تا سه ماه پس از جراحی)، بیماران در گروه دریافت کننده مکمل پروبیوتیک محتوی روزانه یک عدد کپسول مکمل پروبیوتیک حاوی CFU۱۰۱۰ × ۶/۴ از باکتریهای سوشهای مختلف لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم و استرپتوکوکوس ترموفیلوس و در گروه دریافتکننده دارونما روزانه یک عدد کپسول دارونما دریافت کردند.
پس از اتمام دوره مداخله بیماران به مدت ۹ ماه پیگیری شدند.
شاخصهای آنتروپومتریک و غلظت سرمی LBP، مارکرهای التهابی، مالوندی آلدهید (Malondialdehyde: MDA)، شاخصهای گلیسمیک و سطح سرمی ۲۵ هیدروکسی ویتامینD۳ و ویتامین B۱۲ در ماههای صفر، ۴ و ۱۳ مطالعه اندازه گیری شد.
یافتههای این تحقیق عبارتند از: دریافت مکمل پروبیوتیک سبب بهبود سطح سرمی LBP (P=0.039)، TNF-α (p=0.005) ،۲۵-هیدروکسی ویتامینD۳ (P=0.005) و کاهش وزن بیشتر (0.01=P) در ماه چهارم مطالعه در مقایسه با گروه دارونما شد. در انتهای دوره پیگیری تنها سطح سرمی TNF-αو MDA در گروه پروبیوتیک به طور معنیداری در مقایسه با گروه دارونما کاهش یافت. تفاوت معنیداری در سطح سرمی شاخصهای گلیسمیک بین دو گروه مشاهده نشد.
همچنین، یک روند دوگانه در غلظت سرمی ۲۵-هیدروکسی ویتامین D۳ در طول این مطالعه مشاهده شد. در انتهای ماه چهارم مطالعه یک افزایش معنیدار در هر دو گروه مشاهده شد (۰۰۱/>P). در حالی که یک کاهش معنیدار در غلظت ویتامین Dسرم در انتهای دوره پیگیری مطالعه ملاحظه شد. علاوه بر آن، این افزایش در ماه چهارم و کاهش غلظت در ماه سیزدهم به طور معنیداری در گروه پروبیوتیک بیشتر از گروه دارونما بود (۰۰۱/۰=Pو (۰۰۱/>Pبه ترتیب). در انتهای دوره پیگیری، سطح سرمی LBP و انسولین در مقایسه با شروع مطالعه بدون تغییر ماند. علاوه بر آن، سطح سرمی IL-۶ در گروه پروبیوتیک کاهش معنیداری را در مقایسه با گروه دارونما نشان داد.
بر اساس نتایج این پژوهش، مطالعات بیشتر با دوزهای مختلف پروبیوتیک، طول مدت مداخله طولانیتر و در سایر روشهای جراحی باریاتریک جهت تایید اثربخشی آن در بیماران تحت جراحی مورد نیاز است.
این پژوهش با عنوان بررسی اثرات مکمل پروبیوتیک بر سطوح سرمی پروتئین باندشونده به لیپوپلی ساکاریدها، عوامل التهابی و برخی موادمغذی در بیماران چاق تحت جراحی مینی بای پس معده توسط زینب مختاری دکتری تغذیه در رشته تحصیلی علوم تغذیه انجام شد.
دیدگاه تان را بنویسید