وقتی کسی را کوچک می کنید در حقیقت مرزهای شخصی او را زیر پا می گذارید. گاهی اوقات بهتر است سکوت کنید تا چیزی بگویید، گرچه شاید فکر کنید چیزی که می خواهید به زبان آورید ضرری ندارد و حتی تشویق آمیز است. حرف هایی مثل «چی داری میخونی؟» یا «هنوز همون قبلیه است؟» یا «از همون اول باید می رفتی سراغ کتاب های علمی!» شاید بی ضرر به نظر برسند، اما می توانند برای شخص مقابل تان آزاردهنده باشند. چون وقتی چنین حرف هایی می زنید، علائق آن شخص را کوچک جلوه می کنید و حتی به او می گویید که افکار و عقاید خودتان درست است.
در ادامه به اشتباهات کلامی ای خواهیم پرداخت که هر گفتگویی را ناخوشایند می کنند. البته همه ی آدم ها آزادند که افکار و احساسات شان را آنگونه که دوست دارند ابراز کنند، اما به طور حتم هنگام صحبت با دیگران باید ملاحظاتی را درنظر داشته باشیم.
«قبلاً باید فکرش رو می کردی»
در زندگی چیزهای زیادی هست که ما توانایی پیش بینی آن ها را نداریم. امکان ندارد بتوانید از قبل بفهمید که آیا ممکن است روزی به رشته ای که انتخاب کرده اید بی علاقه شوید یا اینکه آیا ممکن است عشق زندگی تان آدم دیگری شود و رفتاری متفاوت از قبل در پیش بگیرد. همه ی آدم ها اشتباه می کنند. پس چرا تحمل و حوصله ی بیشتری در برابر آدم ها به خرج ندهیم و با اندکی شوخ طبعی از یک موقعیت صحبت کنیم؟
«معلومه که بچه ی من اسباب بازی هاشو به بقیه هم میده»
تصور کنید یکی از اقوام تان کیف مورد علاقه تان یا ماشین تان را که مدت ها برای خریدش انتظار کشیدید را به کس دیگری بدهد و بگوید: «اصلاً آدم خسیسی نیست. معلومه که می دادش به شما!» از این کار عصبانی نمی شدید؟ حالا خودتان را جای یک بچه بگذارید که هنوز کنترلی روی احساساتش ندارد و تصور کنید او چه حالی پیدا می کند. بچه ها تا ۳ سالگی به تدریج متوجه می شوند شخصیتی همه جانبه دارند، به همین دلیل برای بازی با اسباب بازی هایشان باید حتماً از آن ها اجازه گرفته شود. و اگر کودک نه بگوید، منظورش واقعاً نه است. ما در دوران کودکی است که یاد می گیریم از علائق و مرزهایمان به درستی حافظت کنیم.
«در حد برد پیت که نیست، ولی فرقی هم که نمی کنه»
یک جور دیگرش هم این است: «در حد آنجلینا جولی که نیست، ولی خوبه واقعاً.» انتقاد از ظاهر دیگران تحت هر شرایطی زیاده روی محسوب می شود. اگر با کسی مواجه شدید که در مورد ظاهر خودتان یا یکی از عزیزان تان اظهار نظر می کرد، بهتر است که فوراً جلویش را بگیرید و اجازه ندهید ادامه دهد. چون بهتر است چنین حرف هایی را در نطفه خفه کنید و از همان اول جلویشان را بگیرید.
«باز داری این مزخرف رو می بینی؟»
بی صبرانه منتظر پخش فیلم ترسناک جدیدی که ساخته شده یا فصل جدید سریال مورد علاقه تان بوده اید. حالا بالاخره فرصتی دست داده و با خیال راحت روی مبل لم داده اید که یکباره یکی از اعضای خانواده وسط فیلم سر می رسد و می گوید: «اَه بازم که داری این فیلم احمقانه رو می بینی!» بله همه ی ما سلایق متفاوتی داریم، اما کوچک جلوه دادن علائق دیگران هم کار درستی نیست. یک آدم بزرگسال آزاد است که هر چه دوست دارد تماشا کند. اگر هم نوجوان یا کودکی در خانه دارید، خوب است که شب ها اعضای خانواده دور هم جمع شوند و باهم برنامه های جالب یا فیلم های خانوادگی تماشا کنند.
«اگر این کارو می کردی قیافه ات بهتر می شد»
این دست صحبت ها ممکن است به اشتباه یک شوخی بی منظور یا انتقاد سازنده تلقی شوند، اما بخش خطرناک ماجرا همینجا است. این حرف ها نه شوخی و نه انتقادی سازنده، بلکه تحقیر آمیزند. چند بار مواجهه با چنین حرف هایی می تواند اعتماد به نفس شنونده را متزلزل کند. بسیار مهم است که متوجه اینگونه اظهارنظرها باشید و واکنش درستی به آن ها داشته باشید.
«زمان ما که پوشک نبود»
خوشبختانه بیشتر جوامع مدرن از وجود حقیقتی به نام افسردگی پس از زایمان آگاهند. اما آگاهی از آن به این معنا نیست که این مسأله حتماً درک و با آن همدردی هم می شود. این ها بعضی جملاتی هستند که یک زن خسته ممکن است بشنود: «دیگه چه انتظاری داری؟» یا «واسه چی خسته ای؟ تو که تمام روز خونه بودی.» یا «بچه ات هنوز پوشکیه؟» این آدم ها ادعا می کنند که فقط خیر شما را می خواهند، پس برای اینکه آن ها را به خودشان آورید بد نیست گاهی از آن ها بخواهید لباس های کثیف و لکه هایی که نتیجه ی پوشک نبستن به بچه هستند را برایتان تمیز کنند.
«چطوری می تونی تو همچین خونه ی کوچیکی زندگی کنی؟»
«پس کی میرین یه خونه ی بزرگ تر؟» ، «واقعاً اینجا جا میشین؟» ، «چقدر انباری تون کوچیکه!» با همین چند کلمه، سال ها تلاش شما برای خریدنی خانه ای که متعلق به خودتان باشد بی ارزش می شود و لذت و شادی خرید آن از بین می رود. این یعنی کسی که دستاوردها و خریدهای شما را کم اهمیت جلوه می دهد از چیزی به نام مکانیسم دفاعی استفاده می کند که به او کمک می کند خودش را حفظ کند و از مواجهه با احساسات غیر قابل تحمل دوری کند. مثلاً، وقتی خوشحال بودن برای یک شخص یا تعریف و تمجید از کسی که به او حسادت می کنید برایتان سخت باشد، راحت تر این است که آن شخص را برنجانید و همه ی تلاش هایش را کوچک بشمارید تا به خودتان ثابت کنید که چیزی برای حسادت وجود ندارد.
«همه ش انقدر حقوق می گیری؟»
«ناسلامتی تو یه مردی! همه ش انقدر درمیاری؟» یا «تو اونقدری که کار می کنی درنمیاری، بهتره بمونی خونه، کارای خونه رو انجام بدی!» اگر از این دست جملات «تشویق آمیز» زیاد از دوستان نزدیک تان می شنوید، آن را یک نشانه ی هشدار تلقی کنید. این دست صحبت ها می توانند شما را به راحتی نسبت به دستاوردهای زندگی تان دچار تردید کنند. همه ی ما شکست هایی در زندگی مان داریم و عزیزان مان باید حامی ما باشند و سعی کنند به ما کمک کنند اعتماد به نفس مان را حفظ کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید