در این روزها بارها از خودم پرسیدهام چگونه میشود از نگرانیها و انرژی بد و منفی نجات پیدا کرد؟ بهویژه این روزها، باید انرژیهای منفی را از خود دور کنیم و من هم مدام به خودم نهیب میزنم که چطوری باید گذر کنم از این همه مصیبتی که در کنارم هست و البته باید برای هر سنوسالی مختصات خاصی برای بیرونرفتن از این انرژیهای منفی در نظر گرفت؛ بههرحال همه باید از این بحرانها عبور کنند و بتوانند خودشان را سالم نگه دارند.
1. یکی از دلایل اینکه درگیریها زیاد است و گاهی هم این تنشها بالا میگیرد، شاید همین باشد که ما ایرانیها خیلی بهدنبال مقصر میگردیم و بیآنکه بخواهیم تقصیر را قبول کنیم و از دیگران معذرتخواهی کنیم، هی میگوییم این و آن تقصیرکارند و هی ادامه میدهیم و همینطوری یک قضیه را پیش میبریم تا بیخ پیدا کند و ندانیم چرا باید همدیگر را اینهمه آزار و اذیت کنیم، بیآنکه بدانیم با یک معذرتخواهی ساده همهچیز خیلی زود فیصله مییابد. این هم به دلیل آن است که کمتر با فرهنگ معذرتخواهی آشنا هستیم و همینطوری تا میتوانیم گرفتاریها را بیشتر میکنیم و گاهی ماهها و سالها از هم دور میشویم. ما عموما خودمان را از دیگران بالاتر میگیریم و برای همین فکر نمیکنیم که اشتباه کردهایم و اگر هم بدانیم فکر میکنیم نباید بگوییم اشتباه کردهایم؛ درحالیکه اگر آدمهای باجنبه و باظرفیتی باشیم، متوجه همه اشتباهاتمان خواهیم بود و سریع در صورت اشتباهکردن، آن را به گردن میگیریم و ضمن معذرتخواهی بهدنبال جبرانش نیز خواهیم بود. علت این هم برمیگردد به تربیت خانوادگیمان که اگر پدرها و مادرها در برخورد با بچههایشان به اشتباه خود اعتراف کنند و بهدنبال معذرتخواهی باشند، این نکته را به آنها میآموزند که هر جایی خطا کردند، سریع رفتار درست انجام دهند و اینگونه فرهنگ معذرتخواهی در کل کشور جا میافتد، اما در خانوادهها کمتر این اتفاق میافتد و ما بیشتر مردمان خطاناپذیریم و همهاش دنبال مقصری غیر از خود میگردیم، درحالیکه باید بدانیم هرکسی حتی خود ما هم خطا میکنیم.
2. من خودم دو شیوه عمده دارم که حالم بهتر شود و برایم مؤثر بودهاند. یکی ورزشکردن است و یوگا که من را در برابر این فضای منفی و در این دوران بد مقاوم نگه میدارد و همچنین تا میتوانم اخبار را نمیبینم، چون میدانم که در تمام رسانههای جهان هریک بنا بر سیاستهایشان خود را حقیقیتر میدانند و مدعیاند اخبار را به راستی در اختیار مردم قرار میدهند؛ بنابراین تا تو بفهمی کدام راست و کدام دروغ است، باید فکر زیادی صرفش کنی و در نهایت هم از شنیدن این اخبار بیشتر آسیب میبینی و بار منفی هم در ذهن و بدنت آزار و اذیتت میکند؛ بنابراین ترجیح میدهم هیچ نوع اخباری را دنبال نکنم، چون در تمام دنیا این خبرهای ضد و نقیض بیشتر آدمها را دچار کلافگی میکنند و به مرور تو را عصبانی میکنند و حالات تخریبگر دارند.
دومین چیزی که دنبالش هستم، دیدن فیلمها و تئاترهای خوب است. البته روزهایی که سر کار باشم آنقدر مشغول و درگیر هستم که بعد از پایان کار روزانه باید فقط به خانه بروم و استراحت کنم و در اینجا فقط از شنیدن موزیک لذت میبرم و بهویژه در این روزها اصلا تلویزیون را روشن نمیکنم و فقط بهدنبال آرامش ذهنی هستم.
3. من با وسلیه نقلیه عمومی رفتوآمد نمیکنم بنابراین زیاد با مردم درگیر نیستم که بخواهم تحت تأثیر حالوهوایشان در فضاهای عمومی قرار بگیرم و بیشتر با خودروی خودم رفتوآمد میکنم، اما گاهی در ترافیک اتفاقاتی میافتد و باعث میشود درگیریها و تنشهایی ایجاد شود که در این حالت نیز دستی تکان میدهم و لبخند میزنم حتی اگر طرف عصبانی باشد و بدوبیراه بگوید، چون با این کارم میگویم خیلی جدی نباش و بیخیال شو و اینگونه بار منفیاش را دفع میکنم و این خود بار مثبتی برای طرف مقابل خواهد بود که او هم بیشتر از این عصبانی و منفی نشود. بالاخره یکی باید زودتر کوتاه بیاید که هر اتفاقی زود تمام بشود. من اینطوری حال خودم را خوش میکنم تا اینکه حتما بخواهم در برابر هر عملی عکسالعمل نشان بدهم. به نظرم بهترین عکسالعمل هم همین کنترلکردن است که قاعده خوبی برای مهار عصبانیتهاست.
البته سر کار هم عموما تنشهایی هست که بستگی دارد که با چه کسانی کار بکنی. در بعضی جاها این تنشها بسیار است و در جاهایی اگر هم هست، زود رفع و رجوع میشود. این روزها با دو کارگردان جوان تلویزیونی به نامهای محمدرضا خردمند و علیرضا بذرافشان کار میکردم که هر دو نیز بسیار شوخ و مهربان با تمام گروه، کارها را پیش میبردند و اگر هم اختلافی بود، باز هم با سعه صدر سریع از آن میگذشتند. من هم بهعنوان آدم سنوسالدار گروه همه سعی خودم را میکردم که به بچهها خوش بگذرد و همه بهراحتی بتوانیم از کارکردن لذت ببریم.
دیدگاه تان را بنویسید