[لیلا مهداد ] هشتهزار امضا، کمپین «دسترسی کامل به رسانه ملی حق ناشنوا» را تأیید کرده تا اینبار اعتراض این جمعیت نیممیلیونی به گوش مسئولان رسانه ملی برسد؛ کمپینی که به کمک شبکه ملی ناشنوایان ایران، انجمن خانواده ناشنوایان ایران، شرکت کاکتوس هفترنگ زندگی و مرکز طراحی اسپیرال در فضای مجازی راه افتاده است. جامعه نیممیلیونی امید بسته به این کمپین تا بعد از سالها روبهروی جعبه جادویی بنشینند به دیدن فیلم و اخبار. در متن این کارزار آمده است: «بیش از نیممیلیون فرد ناشنوا و کمشنوا در ایران زندگی میکنند. اکثریت قریب به اتفاق این افراد به زبان اشاره ایرانی، که یک زبان اشاره طبیعی است و طی سالیان طولانی توسط خود ناشنوایان خلق شده، با یکدیگر مراوده میکنند و متأسفانه سالهاست برنامههای پخششده از شبکههای مختلف تلویزیونی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران برای این بخش از جامعه غیرقابل استفادهاند. حق دسترسی افراد ناشنوا به انواع محتوای رسانههای ملی در کنوانسیون بینالمللی حقوق افراد دارای معلولیت تصریح شده و بر شناسایی زبان اشاره هرکشور بهعنوان یک زبان رسمی در آن کشور تأکید شده، که جمهوری اسلامی ایران هم این کنوانسیون را امضا کرده و ملزم به اجرای مفاد آن است. در ماده ٣٠ این کنوانسیون به صراحت قید شده دولتهای عضو باید تضمین کنند که افراد دارای معلولیت از دسترسی به برنامههای تلویزیونی، فیلم، تئاتر و سایر فعالیتهای فرهنگی به صورت قابل دسترس برخوردار میشوند.»
ناشنوایان معترض اینبار تصمیم گرفتهاند کوتاه نیایند. اعتراضشان را نوشتهاند و هشتهزار امضا پای آن خوش کرده؛ نامهای خطاب به مسئولان صداوسیما. «تا زمانی که همراهی نکنند، جلسهای برگزار نشود و واکنشی از سوی صداوسیما نبینیم، کوتاه نمیآییم.» این حرف آخر حمیدرضا محترم که به تازگی کارزار «دسترسی کامل به رسانه ملی حق ناشنوا» را راهاندازی کرده است. او میگوید: «نامش رسانه ملی است. اگر ما جزو این ملی نیستیم، نامش را بگذارند رسانه شنوایان ایران. بهرهبردن از برنامههای سلامت، مذهبی، علمی و... حق ما هم هست.» این نخستینبار نیست که ناشنوایان اعتراض میکنند. آنها میخواهند با رئیس صداوسیما جلسه بگذارند، نه معاونش. جلسهای برای شنیدن صدای اعتراض ناشنوایان کشور. هدفشان اصلاح وضع موجود است. میخواهند به مترجمان آموزش بدهند، خواستهای که مسئولان صداوسیما تا امروز از آن استقبال نکرده به بهانه محدودیتهای قانونی این سازمان. محترم میگوید: «میخواهیم بگوییم زیرساختهای صداوسیما مشکلاتی دارد که باید حل کرد؛ روش ترجمه، سایز کادر و محل مترجم و... .» سهسال پیش طرحی روی میز مسئولان صداوسیما آمد. جلسههایی تشکیل شدند و بنا بر همکاری شد. همکاریای که همیشه عمری کوتاه داشت و فراموشی بهترین راهحل بود: «تنها روزجهانی ناشنوایان یاد ما میافتند. صداوسیما لایحه حقوق حمایت از معلولان را قبول کرده است. لایحهای که برای اجراشدن، هزار بهانه به خود میبیند.»
هفتهای پنجساعت، شروع خوبی است برای احقاق خواسته ناشنوایان. حمیدرضا محترم میگوید: «میگویند خودتان زیرنویس کنید، بدهید به ما! بدون درنظرگرفتن بودجه. هرشب یک فیلمسینمایی زیرنویسشده برای یکسال، میشود ١٨٠میلیون تومان. بودجهای که در میان هزینه این سازمان رقمی گم است. ما حاضریم زیرنویس کنیم اما یا بودجه بدهند، یا درصدی از تبلیغات را بپردازند. کسی که زیرنویس میکند، هزینه زندگی دارد، رایگان نمیشود که.»
همهگیری کرونا که جهانی شد، شبکههای تلویزیونی پُر شدند از اخبار مربوط به این ویروس مشهور. آموزشها هر روز کاملتر شدند برای پیشیگرفتن از سرعت انتقال. آدمها خانهنشین شدند، دانشآموزان در خانه ماندند و چشم دوختند به جعبه جادویی و کلاس ٢٥دقیقهای هر روزهاش. جمعیت نیممیلیونی ناشنوایان هم ماند در خانه. دانشآموزان این جمعیت هم خانهنشین شدند اما نه خبری از توصیههای بهداشتی بود، نه اخبار روز ویروس مشهور و نه از کلاسهای آنلاین دانشآموزان. «کرونا همهگیر شد، ما هم حق داشتیم بدانیم. متأسفانه صداوسیما اصلا همراهی نکرد.» کمکاری صداوسیما با فعالیت سازمانهای دیگر در فضای مجازی پُر شد. آپارات و اینستاگرام شدند جعبه جادویی ناشنوایان برای گفتن از کرونا و درسهای خواندهنشده بچهها. مترجمها هم پای کار آمدند تا با تماسهای تصویری در واتساَپ به ناشنوایان مشاوره بدهند، اما از رسانه ملی خبری نبود.
صدا به جایی نرسید
«مهرداد» کمشنواست و عاشق گیتار. نامش مانند بسیاری از دوستانش پای نامه به صداوسیماست. صداوسیمایی که سالهاست «مهرداد» را طرد کرده است. تلویزیونی که در دوران کودکیاش غایب بوده و در بزرگسالیاش نامفهوم. «ناشنواهایی که ١٨سال دارند، چشم بر ترجمههای اشتباه صداوسیما دوختهاند. نسل ما کودکی از تلویزیون محروم بود؛ چون همین ترجمه اشتباه هم عمری ١٨ساله دارد. بارها پیشنهاد دادیم اما صدایمان به جایی نرسید. گویی آنها ناشنوا هستند.»
استاندارد بینالمللی رسانههای ملی با تکیه بر کنوانسیون جهانی حقوق معلولان رسانهها را موظف به برنامه ویژه ناشنوایان میکند؛ وظیفهای که صداوسیما با بودجههای هنگفت تا به امروز از عهده آن برنیامده تا شبکههای ماهوارهای از او پیشی بگیرند. «میگویند برای بیننده خستهکننده است. چرا بینندگان این شبکههای ماهوارهای از زیرنویسها خسته نمیشوند و تنها بینندگان صداوسیما اذیت میشوند؟» «زهرا» هم مانند «مهرداد» سالهاست امیدی به تلویزیون ندارد. «سالهاست تلویزیون نمیبینم.» کتابها و فیلمهای زیرنویسشده موجود بازار، سرگرمی اوست در اوقات فراغت. نه اخبار را از صداوسیما میشنود، نه اصلا میداند چه برنامههایی به فهرست قبلی این سازمان اضافه شده برای پُرکردن اوقات فراغت شهروندان. «وقتی میگوییم متوجه زبان اشاره صداوسیما نمیشویم، خواسته یا ناخواسته طوری وانمود میکنند که مشکل از ناشنوایان است. مشکل ما نیستیم، مشکل ترجمه واو به واو فارسی صداوسیماست.»
چهره گویندههای قدیمی را فراموش کرده و مجریهای جدید را در قاب تلویزیون هرگز ندیده. آخرین فیلم یا سریالی که دنبال کرده را به یاد ندارد. «محمد» اهل ماشین و کارهای مکانیکی است. ماجرای کمپین را از دوستان شنیده و به آن پیوسته هرچند معتقد است این کارزار هم بینتیجه میماند. «تلویزیون در خانه ما خریداری ندارد.» قرار صداوسیما و قوانین و قواعد، سرگرمکردن ٨٠میلیون شهروندی است که دوست دارند اخبار را دنبال کنند و وقت بیکاری را چشم بدوزند به قاب شیشهای. «در کنار همه نقدهایی که میتوان وارد کرد، نادیدهگرفتن جمعیت نیممیلیونی ناشنواها هم هست.» او ماجرای کرونا و انفجار بیروت را از شبکههای مجازی و آپارات دنبال کرده است. فیلمهای زیرنویسشده را از دوستانش به امانت میبرد برای عقبنماندن از ماجراهای دنیای سینما. «هیچ جای این شهر برای ما نیست، چه رسد به صداوسیما و برنامههایش.» کرونا که آمد، «محمد» خانوادهاش در خانه ماندند ولی تلویزیون کمکی به او، همسر و پسرش نکرد: «من و همسرم از سایتها اخبار را دنبال کردیم اما پسرم هیچ برنامهای نداشت وقتش را پر کند.»
زبان اشاره ایرانی، نه زبان فارسی اشاره
اولین برنامه ویژه ناشنوایان به دهه٦٠ برمیگردد؛ اخبار ناشنوایان که هر جمعه روی آنتن میرفت. در دهه٧٠ هم پای مترجمها به صداوسیما در برنامه خانواده باز شد. هرچند در همه این سالها زبان اشاره مورد استفاده مترجمها، زبان اشاره نامفهوم این روزها بود. سارا سیاوشی، زبانشناس معتقد است که زبان اشاره ایرانی قدمتی طولانی دارد. به باور او همیشه در ایران ناشنواهایی بودند که دورهم جمع میشدند و حرف میزدند اما درحال حاضر تصویری از این ناشنواها در دست نیست. او به «شهروند» میگوید: «زبان اشاره ایرانی هم مانند زبان فارسی در طول تاریخ تغییراتی را از سر گذرانده، زبانی که به مرور درجامعه شکل گرفته است. اشاراتی به آن اضافه و از آن کم شده است. همانطور که زبان فارسی تغییراتی داشته است.» این زبانشناس قدمت کار پژوهشی زبانشناسی روی زبان اشاره ایرانی را حدود ١٥-١٤سال میداند. پژوهشی که نشان میدهد هیچ ارتباطی میان زبان فارسی و زبان اشاره ایرانی وجود ندارد. «این زبان ارتباطی به فارسی ندارد. دستور زبانش کاملا فرق دارد.» سیاوشی ترجمه صداوسیما را کُدگذاری روی جملات فارسی میداند. به گفته او، هرکشوری زبان اشاره خودش را دارد اما از اینکه، این زبانهای اشاره چه تفاوتها و شباهتهایی با هم دارند، اطلاعی در دست نیست. نقص پژوهشی زبانشناسان ایرانی که درباره زبان اشاره کشورهای منطقه تحقیقی انجام ندادهاند. «متأسفانه استقلال زبان اشاره ایرانی از زبان فارسی برای مسئولان مشخص نیست.»
زبان اشاره ایرانی از سالهای دور تحتتأثیر زبان فارسی بوده است. زبان اشارهای که زیر سایه زبان فارسی روزگار گذرانده و هیچگاه تقویت نشده است، به این بهانه که زبان فارسی، زبان رسمی است. تفکری که گمان میکرد زبان اشاره فارسی به ناشنوایان کمک میکند زبان فارسیشان را تقویت کنند. سیاوشی ارتباطنگرفتن با سازمانها را یکی از دلایل وجود ایرادات موجود میداند. سازمانهایی که به گفته او کارشناسان غیرمرتبط دارند: «سه سازمان بهزیستی، آموزشوپرورش و صداوسیما بیشترین ارتباط را با ناشنواها دارند. سازمانهایی که کارشناسان زبانشناسی که روی زبان اشاره تحقیق کرده باشند، ندارند.» این زبانشناس میگوید تا امروز زبان فارسی را به کار میبرده هرچند با دعوت از زبانشناسان نشان میدهد پی به ایرادات موجود برده است. «درحد حرف بوده اما همینکه متوجه ایراداتند، خوب است.» سیاوشی از رایزنیها با صداوسیما خبر میدهد. جلسه یک گروه مترجم با صداوسیما که درنهایت هم بینتیجه مانده است. جلسات بینتیجهای که سرآغاز کمپینهای آنلاینشده برای اعتراض ناشنوایان به صداوسیما. «این رویه صداوسیما باعث شده گروه بزرگی از مردم ارتباطشان با این سازمان قطع شود. گروهی که متوجه برنامههای صداوسیما نمیشوند. هرچند خود ناشنواها در فضای مجازی برنامههایی را برای خود میسازند تا خلأ صداوسیما پر شود.» اردوان گیتی، زبانشناس هم قدمت زبان اشاره ایرانی را از سالهای دور میداند. از زمانی که مدرسه ناشنوایان راهاندازی شد و دانشآموزان این مدارس با این زبان در باشگاههای ورزشی قهوهخانهها و دورهمیها با آن ارتباط میگرفتند، زبانی که تا به امروز ادامه دارد. این زبانشناس با اشاره به اینکه هرکشور زبان اشاره مختص به خود را دارد و زبان اشاره بینالمللی یا جهانی وجود ندارد، میگوید: «از وقتی ترجمه زبان اشاره در تلویزیون شروع شد، ناشنواها ناراضی بودند و اعتراض داشتند.» اعتراضی که بیدلیل نبوده و غیرتخصصیبودن، نداشتن ترجمهای بدون حالات بدن و صورت، در غیاب گرامر و دستور زبان اشاره را به خود میبیند. «متأسفانه قبلا اعتراضات بیاثر بودند اما در سالهای اخیر تلگرام و اینستاگرام به جامعه ناشنواها کمک کرده و صدای ناشنواها به گوش صداوسیما و سازمانهای دیگر میرسد.» گیتی بر این باور است که چندسال میشود سازمان بهزیستی هیچوقت فرهنگ ناشنوا و زبان اشاره ایرانی را یاد نگرفتند، حتی کارشناسان شنوا که مسائل ناشنوا در سازمان کار میکنند، بیتخصصیاند، حتی یک کلمه هم نمیتوانند اشاره کنند: «قرار بود مسئولان صداوسیما در کنگره ملی ناشنوایان در ایران حدودا هزارنفر ناشنوا داشته باشند که از آنها آمارگیری کنند که چرا ناراضیاند؟» دولت ایران کنوانسیون حقوق اشخاص دارای معلولیت در سازمان ملل را امضا کرده، کنوانسیونی که انتظار میرود طبق قوانین اجرایی شود. در مادههای اشخاص حقوق دارای معلولیت تصریح شده که زبان اشاره باید به رسمیت شناخته شود و مترجم حرفهای در سازمانها برای ناشنواها حضور داشته باشند. در ایران، هنوز برنامه دوره آموزشی مترجم حرفهای ندارند. خیلی از کشورهایی که مشکل مشابه داشتند، مشکلات را برطرف کردهاند. «مشکل، بودجه نیست. مشکل این است که مترجمان تلویزیون حاضر به همکاری با کارشناسان نیستند. این مترجمان باید روش ترجمه زبان اشاره ایرانی و زبان فارسی را یاد بگیرند. متأسفانه سالها جامعه ناشنوا از تلویزیون کاملا محروم بوده، چون نه زیرنویس قارسی و نه مترجم حرفهای دارد. دسترسی برای جامعه ناشنوا کاملا بنبست است.»
به نتیجه نرسد، شاید راه قانونی را دنبال کنیم
احسان شاهوردی، مدیرعامل شبکه ملی ناشنوایان ایران به «شهروند» از هشتهزار امضایی میگوید که از کمپین حمایت کردهاند در اعتراض به صداوسیما. کمپینی که در فضای مجازی منتشر شد تا راهی باشد برای رسیدن صدای اعتراض ناشنواها به گوش مسئولان. شاهوردی معتقد است این تعداد امضا میتوانست بیشتر هم باشد اما متأسفانه جمعی از ناشنواها از صداوسیما ناامید شدهاند. جمعیتی که حتی به کاستیها اعتراض هم نمیکند. مدیرعامل شبکه ملی ناشنوایان ایران میگوید، بهشخصه به غیر از فوتبال، هیچ برنامه یا خبری را از رسانه ملی دنبال نمیکند. «یکی، دوسال پیش خود شبکه ملی ناشنوایان به این موضوع اعتراض کرد و دلایل را به گوش مسئولان رسانه ملی رساند؛ اعتراضی که هنوز به نتیجه نرسیده است.» او ابراز امیدواری میکند این کمپین به نتیجه برسد. «اگر به نتیجه نرسد، متأسفانه شاید از راه قانونی خواستهمان را دنبال کنیم.» شاهوردی البته بر این مسأله تأکید دارد که جامعه ناشنوایان دوست ندارند این اتفاق بیفتد، چون همه ایرانی هستیم. «مقام معظم رهبری بارها بر جلوگیری از تهاجم فرهنگی تأکید داشتند. صداوسیما هم سازمانی است که زیرنظر ایشان فعالیت میکند و همه ما موظف به تبعیت از مقام معظم رهبری هستیم. این کمپین باعث شده مؤسساتی که درحوزه ناشنوایان فعالاند، در مورد زبان اشاره ایرانی به اتفاقنظر برسند و این قدم مثبتی است. سند مهمی که تأیید میکند زبان اشاره ناشنوایان زبان اشاره ایرانی است، نه زبان فارسی اشاره.»
دیدگاه تان را بنویسید