[امین فرجپور] «در زمانهای بحرانی و در دل آشفتگیهای بزرگ اجتماعی، مردم دنبال درسهایی هستند که به کارشان بیاید و به این دلیل از بازگشت به گذشته استقبال میکنند. بازگشت به دورههایی با مسائل و دشواریهای مشابه و نوع رودررویی گذشتگان با این مصائب و مسائل. این الگوی مطالعه در بحرانهای صدسال اخیر هر بار تکرار و اثبات شده است.»این تحلیل از سلیقه عمومی جوامع بحرانی از الکس پرستون است. نویسنده و منتقدی که معتقد است زمانهای بحرانی حال و هوایی دارد که روی سلیقه مردم در انتخاب کتابی برای مطالعه یا فیلمی برای دیدن تأثیر میگذارد. هلوئیس وود منتقد هنری این سلیقه خاص را در مقاطع بحرانی حدود یک قرن اخیر به بررسی نشسته است. رویکردی که میتواند اوضاع نشر در سالهای پس از کرونا را هم تا حد زیادی پیشبینی کند. مطلب پیشرو خلاصهای است از این مطالعه مفصل.
درسال ۱۹۴۴ در آمریکا رمانی به چاپ رسید که خیلی زود تبدیل شد به پرفروشترین کتاب داستانی دهه چهل. رمانی به نام «امبر برای همیشه» نوشته کاتلین وینزور که داستان دختر شانزدهسالهای به نام امبر را روایت میکرد که در بحبوحه جنگ داخلی انگلستان در قرن هفدهم برای بازگرداندن پادشاهی انگلستان معشوقه چارلز دوم بود. این کتاب نهتنها در روزگاری که دنیا درگیر جنگ خونین جهانی بود در آمریکا غوغا کرد بلکه در ۱۵کشور دیگر نیز پرفروش شد و مهمتر از آن هم الگویی شد برای نویسندگانی که قصد روایت داستانهای عاشقانه تاریخی داشتند.
این رمان در شرایطی موفق و پرفروش شد که در ١٤ ایالت آمریکا به دلیل آنچه دادستان کل ماساچوست محتوای تابوشکن مینامید ممنوع شده بود. فارغ از نکته تاریخی وجود سانسور سازمانیافته در آمریکای آن روزگار، موضوع جالب درباره رمان «امبر برای همیشه» این بود که چگونه در یکی از خونینترین و آشوبزدهترین سالهای جنگ رمانی عاشقانه توانسته جمعیتی عظیم را مجذوب خود کند. آنهم رمانی که در سالهای بعد کاملا به فراموشی سپرده شد تا ثابت شود کار باارزشی نبوده و تنها در موقعیت خاص سال ١٩٤٤ توانسته دل مخاطبان ادبیات عامهپسند را به دست آورد.
حالا در یک آشفتگی جهانی مشابه- و حتی شدیدتر- شاید چنین مطالعهای روی عادات مطالعه مخاطبان امروز جالب و جذاب باشد؛ اینکه این بحرانها چه تأثیراتی روی عادات خواندن ما دارد؟ در این بین پاسخ به این دو پرسش میتواند آموزنده باشد: اینکه در این بیثباتی و عدم قطعیت آیا ما بیشتر یا کمتر از گذشته میخوانیم؟ و چه نوع کتابهایی؟ آیا سراغ آثار کلاسیک فراموششدهای چون جنگ و صلح میرویم یا برای رسیدن به آرامش و تسکین رمانهای عاشقانهای از نوع همان مورد سال ١٩٤٤ را انتخاب میکنیم؟
آمارهای نویدبخش
بعد از آغاز محدودیتها و ممنوعیتهای قرنطینه در حدود ١٠٠کشور جهان ازجمله آمریکا و انگلیس (سرزمین پرتیراژترین کتابها) کتابفروشیها تعطیل شد و فعالیتشان تنها به صورت آنلاین ادامه یافت. این باعث کاهش فروش نسخه فیزیکی کتابها شد، «نیلسن بوک اسکن» که مهمترین منبع اعلام آمار کتاب در انگلستان است خبر داده که به دلیل تعطیلیهای اخیر آماری از فروش کتاب وجود ندارد با این حال موسسات جداگانه آمارهای مختلفی درباره خودشان ارایه میدهند. موسسه کتاب فابر خبر از کاهش
۷۰-۶۰درصدی فروش کتابهای چاپیاش داده است. البته «انپیدی بوکاسکن» گفته که فروش چاپیشان همچنان ثابت است؛ شاید چون آمازون سهم زیادی در این موسسه دارد. بههرحال انتظار میرود تأثیر کرونا در بازار کتاب در هفتههای آینده بیشتر باشد.
رونق کتابخوانی
با این حال، توانایی حیاتی کتابها برای انتقال ما به دنیایی دیگر امروز مهمتر از همیشه جلوه میکند. بنابراین فارغ از افزایش یا کاهش فروش فیزیکی کتاب نمیشود کتمان کرد که در این روزها که مردم با محدودیتها دست و پنجه نرم میکنند، آمار مطالعه بالا رفته. موسسه خیریه مطالعه یا «ریدینگ ایجنسی»عنوان کرده که یک سوم مردم انگلستان در دوران قرنطینه بیشتر مطالعه میکنند. عطش کتاب بهویژه در سنین ٢٥-١٨ سال بسیار شدید بوده است و در این گروه سنی ٤٥درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که در قیاس با روزهای پیش از کرونا بیشتر مطالعه میکنند. در کل ٣١درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که این روزها بیشتر از تمام سالهای ٢٠١٣ به این سو کتاب میخوانند.
این موضوع در فروش کتاب در مناسبتهای خاص هم قابل اثبات است. مدیر اجرایی کتابفروشان واتراستونز گفته: «در آغاز محدودیتها مردم همانطور که به سوپرمارکتها برای خرید مواد غذایی ریختند، برای خرید کتاب نیز هجوم آوردند، انگار میخواستند مطمئن شوند که به اندازه کافی کتاب دارند.»
چه کتابهایی؟
«موسسه ریدینگ ایجنسی» در گزارشی خبر از خرید و مطالعه بیشتر آثار کلاسیک و رمانهای جنایی در روزهای کرونا داده است. «نیلسن بوک اسکن» هم از افزایش آشکار فروش کتابهای داستانی خبر داده و گفته که فروش رمانها و داستانهای کوتاه برای اولین بار در دوسال اخیر بیشتر از آثار غیرداستانی شده است.»
اما چه نوع داستانهایی؟ کیرا اُبراین، کارشناس کتاب میگوید: «ذائقه مردم در این روزها بیشتر کتابهایی را میپسندد که واقعیت فعلی را به نوعی روایت میکنند. مثلا رمانهای طاعون آلبر کامو و روزنوشتهای طاعون دنیل دفو به شدت افزایش فروش داشتهاند و طاعون که در دوسال اخیر هفتهای حدود ٥٠نسخه فروخته میشد، در آغاز محدودیتها ١٥٠٤نسخه فروخت.» نکته جالب اینکه کتاب «امبر برای همیشه» که صحبت فروش بالایش در روزهای خونین جنگ دوم جهانی رفت، در این زمینه با «طاعون» زمینه مشترک دارد و به قول آیلین شووالتر منتقد گاردین «بیش از اینکه درباره عشق باشد، درباره طاعون خیارکی است». این منتقد همچنین گفته: «وینزور از کتاب روزنوشتهایسال طاعون دفو نیز بهعنوان منبع اصلی استفاده کرده است و محور کتاب خود را برخورد گرافیکی و استعاری آمبر با اپیدمی طاعون قرار داده است.» بهطورکلی به گزارش «ریدینگ ایجنسی» کلاسیکها این روزها نیز مثل همیشه محبوب بودهاند. درواقع در آمار خریدهای ادبیاتی مردم «عطش کارهای جدی و تثبیتشده ادبیات بسیار جالب به نظر میرسد».
تسلابخشی داستانهای تاریخی
ظاهرا در هفتههای اخیر داستانهای تاریخی نیز پرطرفدار بودهاند که بخشی از آن برمیگردد به استقبال عظیم مخاطبان از رمان «آینه و نور» هیلاری منتل که رمانی عاشقانه در بستر تاریخ است با شخصیتهایی چون هنری هشتم و کرامول. این کتاب در انگلستان ۲میلیون و ۸۰۰هزار پوند فروخته و در آمریکا نیز هفت هفته در فهرست پرفروشترین داستانهای نیویورکتایمز بوده.
نکته جالب اینکه خرچنگها آواز میخوانند به قلم دلیا اونز که این نیز هفتهها در صدر فهرست پرفروشترین داستانهای نیویورکتایمز بوده، رمانی تاریخی است که البته این یکی درسال ۱۹۶۹ میگذرد. این اثر هم حدود ۶۰۰هزار نسخه در انگلستان فروخته است.
به باور برخی تحلیلگران ادبی رمانهای تاریخی در دوران دشواری رونق و رواج بیشتری پیدا میکنند، چرا که خوانندگان نگران را به گذشتهای آرامتر برده و او را تسکین میدهند. به گفته اما پترسون دلیل استقبال مردم از آثار تاریخی در دوران عسرت احساس فراغت مخاطبان در پسزمینهای است که داستان در آن میگذرد. همچنین اینکه داستانهای تاریخی این امکان را در اختیار خواننده میگذارند که از فاصله به جامعه نگاه کرده و لزوم تغییرات اجتماعی را دریابد، اهمیتی فراوان دارند. این اتفاقی است که «امبر برای همیشه» را در روزگار ناآرام جنگ جهانی دوم محبوب کرد. در دورانی که به قول آیلین شووالتر «آغاز دوران تحولات اجتماعی در انگلستان و آغاز به کار دولت رفاه بود» و «در زمانی منتشر شد که خیلیها هشدار میدادند اخلاقیات اجتماعی و خانوادگی درحال متلاشی شدن است». در چنین شرایطی مردم و بهخصوص زنان از آن استقبال کردند. همانطور که الکس پرستون، نویسنده و منتقد میگوید: «استقبال از آن رمان در آن شرایط طبیعی بود، چرا که در دل آشفتگیهای اجتماعی مردم دوست دارند برای آموختن درسهایی که به کارشان بیاید به گذشته باز گردند. این اتفاق در جریان رکود اقتصادیسال ۲۰۰۸ نیز رخ داد و مردم در تلاش برای فهم تجارب گذشتگان در مواجهه با مصائب مشابه از کتاب راه و رسم زندگی ما نوشته آنتونی ترولوپ استقبال کردند که درسال ۱۸۷۵ منتشر شده بود.»
داستانهای جنایی دیگر ژانر محبوب در دوران بیثباتی هستند. مثلا پس از رکود اقتصادیسال ۲۰۰۸فروش داستانهای جنایی در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ حدود ۱۲درصد افزایش یافت و بهخصوص کتابهایی چون «دختری با خالکوبی اژدها» نوشته استیگ لارسن، «نماد گمشده» دن براون و «کی خبرهای خوش میرسد؟» از کیت اتکینسون رکوردهای زیادی را جابهجا کردند.
عاشقانه گوتیک هم در روزهای بیثباتی رونق میگیرد. در همان حوالی ٢٠٠٨ شاهد بودیم که فروش آثاری چون «گرگو میش» و «پنجاه طیفگری» به شدت بالا رفت. دلیل این امر را تمایل مخاطبان به سرگرمی با خیالپردازیهای غریب و نامعمول در روزگار دشواری عنوان کردهاند. یا همانطور که اُبراین میگوید «تمایل مخاطبان بزرگسال به پناه بردن به دوران کودکی و نوجوانی.»
دیدگاه تان را بنویسید