تعاریف بیمارىها و نشانهشناسى آنها و دارودرمانى در این فرهنگها نیز متفاوت است. این داروها معمولا منشأ گیاهى، حیوانى و یا معدنى داشتهاند و معمولا از همان محیط به دست مىآمدهاند. این روشها و داروهاى طب سنتى معمولا سینهبهسینه از طریق نوشتن کتابها و یا آموزش به نسل بعدى انتقال مىیافته است و پزشکان کار داروسازان را همزمان انجام مىدادند.
شیوه درمانى و نظر پزشکان معروف گذشته حکم قطعى و معتبر و مستند داشته است، بدون آنکه این شیوهها و روشهاى درمانى ارزیابى شود. در گذشته به علت محدودیت دانش بشرى دامنه طب سنتى بسیار محدود و شناخت طبیبان سنتى از ساختمان بدن و داروها شناختى ابتدایى بود. براى مثال، کسانى را که به مناطق بد آبوهوا مىرفتند و دچار تب مالاریا مىشدند آن را به علت بدى هوا مىدانستند. پزشکى نوین با شناخت چرخه این بیمارى نشان داد که پشه آنوفل که ناقل انگل مالاریاست با گزیدن انسان بیمارى را به وى منتقل مىکند.
اصول نظرى آنها هم واقعى نبود. مفهوم امزاج اربعه یا طبایع گرم و سرد و خشک و تر و نیز چهار مزاج مرکب یعنى مزاج صفراوی، دموی، سوداوی و بلغمی مفاهیمى قدیمى و غیرعلمى هستند و دیگر در پزشکى امروزی کاربردى ندارند، چون با شیوه دانشورزانه نمىتوان آن را اندازهگیرى کرد و نشان داد که وجود دارند. از زمان بقراط، پدر طب حدود دو هزار و پانصد سال و از زمان رازی، پدر طب سنتى ایران حدود هزار و صد سال میگذرد.
طب سنتى ایران نوعى پزشکى است که بر پایه آموزشهاى تاریخى پزشکان قرار دارد و بسیارى از نظریات و روشهایش از طب سنتى هند و یونان اقتباس شده است. این طب مبنایى عقلانى و تجربى دارد و در اثر تجربه و آزمایش انسانها در طول تاریخ به دست آمده است. پزشکانى مانند زکریاى رازى و ابنسینا و دیگر پزشکان ایرانى در کتابهاى خود به بقراط و جالینوس و دیگر پزشکان یونانى بهوفور اشاره کردهاند. در این مدت طب سنتى کارگشاى بیماران بوده است، چون بیماران چیز دیگرى در دسترس نداشتند؛ اما امروزه چطور؟ طب سنتى هیچ دارویى براى درمان صدها بیمارى کشفشده در پنجاه سال گذشته را ندارد، حتى دارویى که بتوان یک بخیه ساده زد و یا یک بیهوشى ساده ایجاد کرد و یا یک جراحى کوچک انجام داد.
در طب سنتى نظریه عفونت ناشى از میکروبها، سلولها، گردش خون در بدن بر اثر تلمبه زدن قلب و مرکز تفکر بودن مغز وجود ندارد. در این سدهها، پزشکان و داروسازان در سراسر جهان با پژوهشهای خود پزشکی را پیش بردهاند. کشف گردش خون، مکانیسم وراثت، کشف آنتیبیوتیکها، کشف سلولها، کشف میکروبها و کشف ساختمان ژنها و بسیاری اکتشافات دیگر قدرت بشر را به حدی رسانده که اکنون میتوان قلب و یا کلیه را پیوند زد.
شکم انسان را شکافت و بخشی از اندامها یا همه آنها را برداشت و با اندامى دیگر جایگزین کرد. چنین کارهایی برای پزشکان گذشته حتی تا صد سال پیش ناممکن بود. این کارها با طب سنتی هم امکان ندارد و طبیبان سنتی بههیچوجه نمىتوانند چنین کارهاى درمانى مهمى را انجام دهند. طب نوین با استفاده از روش علمى به دستاوردهاى بسیار مهمى پس از جنگ جهانى دوم دست یافته است. روشها و ابزارهاى نوین مختلف به طب نوین کمک کرده است تا بسیارى از ادعاهاى طب سنتى را مستند کرده و آنها را از حد ادعا به حیطه طب نوین وارد کند. این روشها و ابزارها کارآمدى، کارایی و اثربخشى طب نوین را روشن مىسازد، بهطوریکه دستاوردهاى پزشکى پنجاه سال گذشته بیشتر و بهتر از دستاوردهاى پزشکى دوهزارو 500 سال پیش از آن بوده است. عوامل زیادی در توجه عام به طب سنتی دخالت داشتهاند.
یکی آسان بودن مصرف و دسترسی داشتن به آن و استفاده راحت از آنها است، زیرا عطار و یا طبیب سنتی هم طبابت میکند و هم دارویش را میفروشد. رجوع بیمار به این عطاریها و طبیبان سنتی آسان است. دفترچه بیمه و تعیین وقت قبلی و آزمایشهای مختلف در آزمایشگاهها و بیمارستانها را ندارد و طبیب با یک گرد و یا گیاهان خشکشده وعده شفای همه بیمارىها را مىدهد و توقع بیمار را برآورده میکند. داروهای طب سنتی، عموما خیلی ساده و معمولا خوراکی و گهگاه مالیدنی هستند و در موارد خیلی کمتری به شکل شیاف و تنقیه مصرف میشوند. ما اصلا داروی سنتی به شکل استنشاقی یا اسپری و یا آئروسل و یا تزریقی نداریم. اگر داروهای شیمیایی عوارض دارند، تأثیر درمانی هم دارند و اثربخشی و کارایی آنها در مراحل بیشمار از سوی مراکز تحقیقاتی کشورهای مختلف از آمریکا تا ژاپن و فرانسه و انگلستان و آلمان و دهها کشور دیگر طی آزمایشهای متعدد و مراحل مختلف به ثبوت رسیده است.
در مورد داروهای طب سنتی چنین پژوهشهایی انجام نشده یا نمیتواند انجام شود. تبلیغات بعضى سازمانهای بهداشتی ایران و بعضی واردکنندگان و فروشندگان داروهاى طب سنتى، نسبت دادن اینگونه طب به دو چهره آشنا یعنى ابوعلى سینا و زکریاى رازى و اینکه بعضی افراد فکر میکنند هرچه قدیمیتر باشد، بهتر است، در ترویج طب سنتی مؤثر بودهاند. بعضىها مىگویند که داروهای سنتى در مقایسه با داروهای شیمیایی عوارض ندارند، چون طبیعى هستند. باید به این نکته توجه داشت که فقط داروهای شیمیایی عوارض جانبی ندارند، به کلی داروهای سنتی هم عوارض خطرناکی دارند. موادی مانند گوگرد، جیوه و سم عقرب که در طب سنتی به کار میرفته است، سمی و دارای عوارض شدید هستند، اما اکنون دیگر در طب سنتی هم مصرف نمیشوند. داروهای گیاهی طب سنتى هم عوارض جانبی دارند. اگر داروهاى طب نوین یک یا دو ماده شیمیایى دارویى دارد، هر گیاه خود یک کارخانه شیمیایى است و حاوى مواد شیمیایى گوناگونى است که بعضى از آنها براى انسان سمى است. گیاهی مانند علف چای یا هوفاریقون که بهطور وسیعی برای درمان افسردگیها مصرف میشود، عوارض جانبی خطرناکی دارد، مانند تداخل اثر دارویی با داروهای دیگر و کاهش یا افزایش اثر آنها و آسیبهای کبدی. گیاهی مانند زراوند موجب آسیبهای شدید کلیوی و سرطان میشود. عصاره گیاه ریش بز یا افدرا که داروی ضد احتقان پسودوافدرین را از آن تهیه میکنند، تاکنون موجب مرگ چندین نفر شده است. اگر داروها و روشهاى طب سنتى به روشهاى جدید و کنترلشده آزمایش شده و اثربخشى آنها در آزمایشگاههاى گوناگون تأیید شود، دیگر طب سنتى نیست، بلکه جزء طب نوین خواهد بود. به این ترتیب است که داروهایى مانند آسپیرین، پنیسیلین، افدرین دیگوکسین، دیزینوکسین، تاکسولها، کورارین، توبوکورارین، وینکریستین، وینبلاستین و داروهای بسیار دیگری که همگی منشأ گیاهی دارند با پژوهش در طب سنتی ملل مختلف از گیاهان به دست آمدهاند، اثر درمانى آنها آزمایش و تأیید شده و سپس بهطور انبوه ساخته شدهاند. البته اکنون ادعاهاى گزافى در مورد کارایی و اثربخشى طب سنتى از سوى کسانى که منافع مادى دارند در رسانههاى عمومى تکرار مىشود. بهطوریکه حتى بعضى افراد تحصیلکرده گمان مىبرند که روشهاى درمانى طب سنتى مؤثرتر و بىخطرتر از داروهاى طب نوین است. این ادعاها بدون هیچگونه پشتوانه علمى است.
بسیاری از روشهای درمانی، داروها و نظریههای پزشکی موجود در طب سنتی، به علت پیشرفت دانش پزشکی، دیگر کاربردی ندارند و فقط از نظر تاریخ پزشکی اهمیت دارند. امروزه نظریه امزاج اربعه و مرکز تفکر بودن قلب رد شده و دیگر سرگین و ادرار جانوران، گوشت لاشخور و کفتار و مارمولک، تار عنکبوت، شاخ و سم چهارپایان، عصاره کنه و ساس، اسیدکلریدریک و جیوه و سرب و عقیق و بسیاری از موادی که در طب سنتى بهعنوان دارو تجویز میشدند، بهعنوان دارو مصرف نمیشوند. همه داروهای سنتی باید با روشهای پزشکی نوین که دستاورد چند قرن پژوهش پزشکی است آزمایش شوند تا کارایی و ارزش درمانی آنها ثابت شود. در این حالت اگر ثابت شد مؤثر هستند وارد پزشکی نوین شده و بخشی از آن میشوند. به همان ترتیبی که بهتدریج بسیاری از روشها و داروهای طب سنتی به پزشکی نوین پیوستهاند.
بسیاری از داروها برای درمان بیماری معینی در طب سنتی توصیه شدهاند که به همان ترتیب در تعریف داروها آمدهاند، گو اینکه اکنون آن بیماریها به شیوه دیگری تعریف یا درمان میشوند.
گاهی در طب سنتی به یک بیماری معین نامهای مختلفی داده شده و گاهی یک نام برای بیماریهای متفاوتی به کار برده شده است که علائم کاملا متفاوتی دارند. به همین ترتیب در یک منطقه جغرافیایی معین یک گیاه نام مشخصی داشته که در منطقه جغرافیایی دیگر نام دیگری به آن داده شده است. گاهی یک نام معین برای چند گیاه مختلف به کار برده شده یا چند نام مختلف برای یک گیاه به کار برده شده است. بههمیندلیل است که ولتر نویسنده فرانسوى در مورد پزشکان زمان خود گفته است: پزشک کسى است که داروهایى را که از آنها هیچ اطلاعى ندارد، براى درمان بیمارىهایى که کمتر مىشناسد، جهت انسانهایى که چیزى از آنها نمىداند، تجویز مىکند. در طب نوین آسیبها و عوارض دارو ثبت مىشود و پزشکان و بیمارستانها مسئول هستند، ولى در طب سنتى هیچ فرایندى براى تعیین عوارض و مرگومیرها وجود ندارد و ما هیچ اطلاعى از تعداد بیمارانى که بر اثر داروهاى طب سنتى دچار آسیبهاى جسمى شدهاند یا جان خود را از دست دادهاند، نداریم. فقط ادعاهاى درمانگران را مىشنویم که با بوق و کرنا معجزات درمانى خود را تبلیغ مىکنند. پزشکى نوین با شک آغاز مىشود و همواره در حال جستوجو و در پی اصلاح و تکمیل خود است؛ اما در طب سنتى همهچیز با یقین آغاز شده، همهچیز از پیش دانسته شده و اصل بر این است که علمای گذشته بهتر از ما مىدانستند و قول آنها سند است و باید براساس گفتههاى آنان عمل کرد. این دیدگاه برخلاف سیر تاریخ پیشرفت دانشورزى است که نشان مىدهد روزبهروز بر معرفت بشرى افزوده مىشود و ما بسیار بیشتر از گذشتگان مىدانیم. کارایی و اثربخشى داروهاى طب سنتى تهیهشده در داخل ایران ارزیابى و کنترل نمىشود و بسیاری از داروهای گیاهی، بهویژه آنهایی که از کشورهاى همسایه به ایران میآیند، آلوده به فلزات سمی یا گیاهان سمی هستند. به بعضی از این گیاهان مواد مخدر، آنتیبیوتیکها و مواد استروئیدی افزوده شده تا اثر دارویى آنها افزایش یابد. اکنون که تب طب سنتى ایران را فراگرفته است، اگر قرار است از میراث پزشکى خود استفاده کنیم باید میراث گذشتگانمان را در پرتو دانش جدید در مراکز پژوهشى و دانشگاهى بررسى و بر روى آن پژوهش کنیم. چه بسا که داروها و درمانهاى جدیدى در آنها پیدا کنیم.
نه اینکه به شیوه حکیمباشىهاى گذشته داروسازى و طبابت کنیم. یعنى بر اساس کتابهاى پزشکى نیاکانمان معجون گیاهى و حیوانى بسازیم و آن را از طریق گوارشى یا مالیدنى یا شیاف به کار بگیریم، کارى بیهوده و بیفایده که در موارد بسیارى خطرناک است؛ کارى که اکنون بسیارى از دوافروشهاى سنتى در سراسر ایران به آن اشتغال دارند. کسانى که حتى دیپلم ندارند و با فیزیولوژى و فارماکولوژى بدن انسانى هیچگونه آشنایى ندارند و طبابت و داروسازى خود را با خواندن چند کتاب قدیمى یا جدید و شنیدن خواص داروها یاد گرفتهاند. هماکنون در بعضى از دانشکدههاى پزشکى و داروسازى ایران رشته فارماکوگنوزى تدریس مىشود. در این رشته مواد دارویى و روشهاى طب سنتى به روش طب نوین مورد تحقیق قرار مىگیرند و اثربخشى و کارایی آنها بررسى مىشود. اگر ماده دارویى مؤثرى یافته شد، آن را به شیوه داروسازى مدرن فرموله کرده و به بازار مىدهند. طب سنتى ما باید به این روش مورد ارزیابى قرار گیرد. به این ترتیب است که مىتوانیم پزشکى سنتى خود را روزآمد کرده و به آن خدمت کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید