ارسال به دیگران پرینت

ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت | معنی ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت | داستان ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت

داستان ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت چیست؟

معنی ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت چیست؟ داستان ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت چیست؟ در ادامه همه چیز درباره ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت را بخوانید.

داستان ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت چیست؟

ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت

معنی ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت چیست؟ داستان ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت چیست؟ در ادامه همه چیز درباره ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت را بخوانید.

معنی ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت

اگر انسان تلاش و کوشش کند، خداوند حتماً به او روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم برداشته عطا خواهد کرد.

هر کسی به اندازه تلاش خود و استفاده از نیرو‌های خدادادی همانند عقل، استعداد، فعالیت بدنی و … روزی خود را به دست می‌آورد و این رزق با اراده خداوند و خواست او فراهم می‌شود.

از تو حرکت یعنی تنبلی نکن و با نیرویی که خدا به تو بخشیده تلاش کن، از خدا برکت یعنی رزق و برکت دست خداست، در کنار تلاش خود به خدا ایمان داشته باش و امیدوار باش. 

ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت به انگلیسی

God helps those who help themselves.

ترجمه: خدا کسانی را که به خود کمک می‌کنند، کمک می‌کند.

ضرب المثل فرانسوی مشابه از تو حرکت از خدا برکت 

Aide-toi, le ciel t'aidera

ترجمه: به خودت کمک کن تا خدا به تو کمک کند. 

ضرب المثل مشابه از تو حرکت از خدا برکت به فارسی

خدا روزی رسان است ولی یک سرفه ای هم باید کرد!

داستان ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت

حکایت ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت از آنجا می آید که شخص ساده لوحی مکرر شنیده بود خداوند متعال ضامن رزق و روزی بندگان است .

به همین خاطر به این فکر افتاد که به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگیرد .

به همین قصد یکروز صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد. همینکه ظهر رسید از خداوند طلب ناهار کرد ولی هرچه به انتظار نشست برایش ناهار نرسید تا اینکه شام شد و او باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم براه ماند.

چند ساعتی از شب گذشته بود که درویشی وارد مسجد شد در پای ستونی نشست ، شمعی روشن کرد و از کیسه خود غذایی بیرون آورد و شروع به خوردن کرد .

مردک که از صبح با شکم گرسنه از خدا طلب روزی کرده بود و در تاریکی چشم به غذا خوردن درویش دوخته بود ، دید درویش نیمی از غذای خود را خورد و عن قریب نیم دیگر را هم خواهد خورد .

مردک بی اختیار سرفه ای کرد و درویش که صدای سرفه را شنید گفت : هر که هستی بفرما پیش . مرد بینوا که از گرسنگی داشت میلرزید پیش آمد و مشغول خوردن شد . وقتی سیر شد ، درویش شرح حالش را پرسید و آن مرد هم حکایت خود را تعریف کرد.

درویش به آن مرد گفت : فکر کن تو اگر سرفه نکرده بودی من از کجا میدانستم تو در مسجد هستی تا به تو تعارف کنم و تو هم به روزی خودت برسی ؟ شکی نیست که خدا روزی رسان است ولی یک سرفه ای هم باید کرد. از تو حرکت از خدا برکت.

منبع : جلدنیوز
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۳ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه