واژههای غیرقابل ترجمه | عواطفی که نمیدانستید دارید!
از گیگیل و وابی-سابی گرفته تا طرب؛ واژههای توصیف کننده احساسات در فرهنگها و زبانهای گوناگون کم نیستند که البته نمیتوان به سادگی برایشان "معادل بین زبانی" پیدا کرد. اما آموزش و شناخت این عواطف و تجارب به قطع به شما کمک خواهند کرد تا زندگی به مراتب موفقتر و بهتری داشته باشید.
آیا تا به حال مبوکی-مووکی (mbuki-mvuki) [درآوردن لباسها هنگام اجرای رقص سنتی] شدهاید؟ شاید کمی کیلیگ (Kilig) [احساس لذت عصبی که هنگام صحبت کردن با شخص مورد علاقهتان به فرد دست میدهد] را تجربه کرده باشید؟ نظرتان در مورد اویتواین (Uitwaaien) [دربرگیرنده آثار احیاکننده پیاده روی در باد] چیست؟
این واژهها که به ترتیب از زبانهای بانتو [آفریقای مرکزی و جنوبی]، تاگالوگ [فیلیپین] و هلندی گرفته شدهاند، هیچ معادل بین زبانی خاصی بالاخص در انگلیسی ندارند. این در حالی است که یکایک موارد فوق به تجربهای دقیق اشاره دارند که در برخی زبانها نادیده گرفته شدهاند. به لطف تلاشهای تیم لوماس، پژوهشگر دانشگاه ایست لاندن، بیشتر با کلمات مشابه واژگان فوق آشنا خواهیم شد.
پروژه فرهنگنگاری مثبتِ تیم لوماس میکوشد تا ابعاد متفاوت احساسات مثبت (و البته تلخ و شیرین) در سراسر جهان را ثبت کند. هدف نهایی وی این است که بتوانیم عواطف مثبت فرهنگهای دیگر را زندگیهای روزانهمان به کار گیریم. البته برخی از واژگان احساسی پیشتر وارد زبانهای دیگر شدهاند که از جمله میتوان به واژه فریسون (Frisson) [لرزش بدن به دلیلی جز سرما] که از زبان فرانسه وارد انگلیسی شد و همچنین واژه شادن فرویده (Schadenfreude) [دگرغمشادی، به لذت بردن از بدبختی دیگران] که از زبان آلمانی به بسیاری از زبانهای دیگر از جمله فارسی و انگلیسی وارده شده، اشاره کرد. اما هنوز بسیاری از این واژگان وجود دارند که معادل بین زبانی پیدا نکردهاند. لوماس صدها مورد از این تجارب "غیر قابل ترجمه" را تاکنون یافته است؛ او البته هنوز در آغاز کار قرار دارد.
وی معتقد است که با آموختن این واژهها میتوان نگاهی جامعتر و ظریفتر و البته متفاوتتر به زندگی داشت.
گیگیل (Gigil) واژهای تاگالوگی است که این معنا را میدهد: اشتیاق غیر قابل مقاومت نسبت به نیشگون گرفتن یا فشردن کسی که بسیار برایتان عزیز و گرامی است.
لوماس چرا شیفته این موضوع شد؟
لوماس میگوید که نخستین بار پس از آگاهی از مفهوم سیسو (Sisu) [اراده فوق العاده قوی در مواجهه با سختی] در زبان فنلاندی به این موضوع علاقهمند شد. بومیان زبان فنلاندی اما معتقدند که واژگان شجاعت، پشتکار و انعطاف پذیریِ زبان انگلیسی نمیتوانند معنای اصلی این واژه را بیان کنند. بنابراین این واژه "غیر قابل ترجمه" است زیرا هیچ معادل مستقیم و دم دستی در دایره واژگانی زبان مقصد (در این مورد انگلیسی) وجود ندارد که بتواند دقیقا معنای همان واژه سیسو را بیان کند.
لوماس که از یافتهاش بسیار خشنود شده بود، به دنبال مثالهای بیشتر رفت و در این زمینه تقریبا با تمام خارجیهای اطرافش گفتگو کرد تا پیشنهادهای دیگری را نیز به فهرستش اضافه کند. نخستین یافتهای پژوهش لوماس سال گذشته در ژورنال روانشناسی مثبت منتشر شد. بسیاری از واژگان به احساسات خاص و بسیار مثبت اشاره داشت که هر یک در موقعیتی متفاوت مورد استفاده قرار میگیرند:
- دسبوندار (Desbundar) – پرتغالی: کنار گذاشتن ممنوعیتها حین سرگرمی
- طرب (Tarab) – عربی: حالت موسیقایی به وجد آمدن یا افسون شدن
- شینرین-یوکو (Shinrin-youku) – ژاپنی: احساس آرامش ناشی از حمام کردن در جنگل، به صورت استعاری یا واقعی.
- گیگیل (Gigil) – تاگالوگ، فیلیپین: اشتیاق غیر قابل مقاومت نسبت به نیشگون گرفتن یا فشردن کسی که بسیار برایتان عزیز و گرامی است
- یوآن بی (Yuan bei) – چینی: حس موفقیت کامل و بدون نقص
- ایکتسوآرپوک (Iktsuarpok) - اینوئیت [گروهی از مردم بومی در مناطقی از آمریکا، کانادا و گرینلند]: به نوع انتظاری اشاره دارد که شخص منتظر کسی است و مدام بیرون را بررسی میکند تا ببیند آیا آنها رسیدهاند یا خیر
- ناتسوکاشی (Natsukashii) – ژاپنی: حس نوستالژیک برای گذشته، که خاطرات خوشایندش لذت بخش است اما همزمان ناراحتی که دیگر وجود ندارد.
- وابی-سابی (Wabi-sabi) – ژاپنی: نوعی تعالی تیره و متروک بر محور ناپایداری و نقص در زیبایی
- سوآداده (Suadade) – پرتغالی: یک اشتیاق مالیخولیایی یا نوستالژیک برای شخص، مکان یا چیزی که به صورت مکانی یا زمانی دور باشد؛ انتظار مبهم و خواب آلود برای پدیدهای که حتی ممکن است وجود نداشته باشد
- سهنسوخت (Sehnsucht) – آلمانی: آرزوهای ابدی؛ اشتیاق شدیدی برای حالات و درکهای متفاوت از زندگی، حتی اگر دست نیافتنی باشند
- دادیری (Dadirri) – بومیان استرالیا: کُنش معنوی و عمیق گوش دادن که همراه با احترام و تامل فراوان باشد
- پیهنتاگیو (Pihentagyú) – مجارستان: معنای تحتاللفظی این واژه "دارای مغز آرام" است اما به اشخاص تیزهوشی اشاره دارد که میتوانند سریع به لطیفهها یا راهحلهای پیچیده دست پیدا کنند
- دسنراسکانکو (Desenrascanço) – پرتغالی: زمانی که شخص خودش را از یک موقعیت دردسرساز جدا میکند
- سوخا (Sukha) – سانسکریت: شادی واقعی و ماندگار که مستقل از شرایط به وجود آمده است
- اورندا (Orenda) – هورون [آمریکای شمالی]: قدرت اراده انسان برای تغییر جهان در مواجهه با نیروهای قدرتمند مانند سرنوش
به عقیده لوماس، مطالعه این واژگان علاوه بر اینکه یک کار علمی است، میتواند به درک ما از جهان کمک کند. او میگوید: «اگر بتوانیم به مسائل به چشم فرهنگهای دیگر نگاه کنیم، قطعا برخوردمان با زندگی نیز متفاوت خواهد بود.»
دیدگاه تان را بنویسید