مصطفی داننده- کیهان نوشته است: «خدا دولت دکتر رئیسی را به داد مردم رساند که به فضل خدا و تدبیر دولتمردانش تولید قدرت و ثروت کند.»
دولت حسن روحانی، محمود احمدی نژاد و یا سید محمد خاتمی را چه کسی به مردم داد و چه هدفی داشت؟ یعنی آنها که موفق نبودند فرستاده شیطان بودند؟
این نوع ادبیات در دفاع یک از دولت برای ما بسیار آشناست. در زمان محمود احمدینژاد که الان از مغضوبین جناح راست است، همین حرفها را میشنیدیم که معروفترین آن مربوط به مرحوم آیتالله مصباح یزدی است. تقریبا یک ماه بعد از انتخابات سال 88، آیتالله مصباح یزدی که آن زمان از حامیان سرسخت محمود احمدی نژاد بود در مورد جایگاه رییس جمهور گفت:« وقتی رییس جمهوری از جانب رهبری نصب و تایید می شود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می شود. وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست.»
معمولا اصولگراها برای دفاع از کسانی که دوستشان دارند از چنین تعابیری استفاده میکنند و دوست دارند به تن دولت یا مجلس محبوبشان لباس قدسی بپوشانند و آنها را نماینده خدا و یا ائمه اطهار بدانند. این جناح اما گاهی فراموش میکند به تبعات حرفهایی که میزند فکر کند. انشاءلله که دولت سید ابراهیم رئیسی با جراحی، عمل قلب باز، برجام و هر لطایفالحیلی که بلد است، مشکل اقتصادی مردم را حل کند و ایرانیها به زودی طعم آرامش و ثبات اقتصادی را بچشند اما اگر خدا نکرده این دولت موفق نبود، این عدم موفقیت را باید به نام دولت زد یا خدا؟
دولت حسن روحانی، محمود احمدی نژاد و یا سید محمد خاتمی را چه کسی به مردم داد و چه هدفی داشت؟ یعنی آنها که موفق نبودند فرستاده شیطان بودند؟ چرا با اعتقادات مردم بازی و برای بالا بردن دولت محبوبتان از خدا و امامان خرج میکنید؟
اگر سیاستهای اقتصادی دولت شکست خورد، میشود گفت که خدا این دولت را به مردم داد تا وضع زندگیشان را بدتر کند؟ یادمان نرفته است که گفتند پول یارانه، پول امام زمان است و برکت دارد. یارانه پرداخت شد و تورم بالا رفت و گرانی بیداد کرد و برخی گفتند ما این پول را نمیخواهیم و لطف کنید قیمتها را به قبل از دادن یارانه برگردانید.
با این حرفها هیچ ارزشی به دولت سیزدهم اضافه نمیشود و مردم رئیسی و کابینه او را به واسطه عملکرد او قضاوت میکنند. چه درست نوشت دیگر روزنامه اصولگرا یعنی رسالت :«در این مسیر، تکلیف قطعی برخی دوستان، دفاع نکردن است! چراکه هیچ پاس گلی مثل «دفاع بد»، رقیب را در معرض گلزنی قرار نمیدهد.»
بسیاری از مردم دوست دارند رئیسی موفق شود و شرایط کشور از این وضعیت درام به یک موقعیت با ثبات برسد و رئیس جمهور و تیم او بدون توجه به تملقهای کیهانی، باید به این فکر کنند که با سامان شدن کشور عزیز مردم خواهند شد و گرنه بیم آن میرود نام نیکی از آنها ثبت نشود.
تا حالا برخی سایتهایی مدعی، کامنتهای اقتصادی ام سان سور کردند!
اما در این متن سایتی میگیود خودرو یک کالای سرمایه ای است! یعنی این فرد حتی الفبای اقتصاد را نمیدادند یا خودش به نادانی زده!
کالای سرمایه ای، کالای است در طول زمان حفظ و بادوام است و موجب استهلاک شدید نمیشود، مانند طلا و فزات گرانبها، زمین
در اقتصاد سالم، خودروی (بویژه سواری شخصی) یک الای مصرفی است، استهلاک بالا و طول مفید کم (استاندارد 10 سال) است، در صورت روتین روزانه، هزینه بلای نگه داری و تعمیر و سرویس و سوخت دارد به طوریکه در عرض 10 سال عمر مفید استانداردش، شاید چند قیمت اولیه اصل خودرو هزینه اضافی میشود./
این خودرو در ایران تبدیل به یک شبه سرمایه (سرمایه کاذب) شده است:
الف- شرایط تحریم و خط دهی واضح دشمنان اجنبی و کاسبان تحریم است، از ماههای اولیه تحریمهای حداکثری ظالمانه ترامپی، شبکه معاند و دشمن ملت ایران عامدا روی جو روانی کار کردند تا مردم تشویق به خرید خودرو و احتکار کنند
2- خودروسازها کذایی هم، سوءاستفاده کردند و ضمن کاهش تولید و کیفیت خودرو، ایجاد قرعه کشی ناعادلانه (شبیه بخت آزمایی) عملا تولید محدود در اختیار دلالها و سرمایه دارها قرار دادند و بر میزان ناعدالتی افزودند، بارها طی این سالها پیشنهاد شد، تمام سرپرستان خانوار فاقد خودرو، حق حداقل یک حواله خودرو خوب داشته باشند (یعنی توزیع عادلانه فرصت سرمایه و توزیع فرصت فرار از فقر طبقات زیر متوسط، زیرا از دو حال خارج نبود یا سرپرست خانوار خودرویش میخرید یا حواله میفروخت به زخم زندگی اش میزد، اما دولت و خودروسازها حاضر نشدند همین حداقل امتیاز به سرپرستهای فاقد خودرو بدهند!)
3- سیاست های اشتباه ایجاد رانت و انحصار مثل ممنوعیت مطلق خودرو، در حالی باید روشهای واردات کنترل شده با استافده ابزارهای مثل استقاط خودرو فرسوده، آزادی وادرات خودروی دست دوم ارزان و کم کارکرده (زیر ده سال و قیمت زیر ده هزار دلار) در مقابل تهاتر و ارز منشاء خارجی و با عوارض گمرکی 10% انجام میشد.
در این صورت این پولهای سرگردان جذب سرمایه گذاری در تولید و اشتغال مانند بانکها بورس و خانه صنعت بزرگ ساختمان سازی و کمک به تولید ثروت واقعی کشور میشد