هیچوقت دلم نمیخواست به این مناسبت درباره «پروین خانم» بنویسم. اولین دیدارم با پروین خانم در لبنان بود؛ وقتی که به همراه آیتالله سلطانی و خانم صدر و همسرم سیدمرتضی طباطبایی به عنوان مهمان به منزل ایشان وارد شدیم. برخورد گرم و مهربان و با صفای ایشان بر دلم نشست. بسیار مهماندار بودند و چند روزی که در حازمیه منزل ایشان مهمان بودیم، با این که در منزل کمک داشتند، میدیدم که خود پروین خانم، امور منزل را با توجه و دقتی خاص اداره میکردند.
دو ماه بعد که برای مدت ۱۱ ماه در لبنان ساکن شدیم، با نزدیکتر شدن به ایشان، بیشتر با روحیاتشان آشنا شدم. سکوت، صداقت و صبوری همواره از برجستهترین ویژگیهای ایشان بود. من از مادرم دور بودم و ایشان نیز از فرزندانشان – بجز ملیحه خانم که کوچک بودند - دور بودند و همین موجب شد که روزهای زیادی را در کنارشان باشم. ایشان خیلی به من لطف داشتند و بسیار جویای حالم بودند؛ باید در غربت بود تا طعم محبت را اینگونه چشید. گاهی که برای مهمانی به منزل دوستانشان میرفتند، به من میگفتند گرچه آنجا همه عربی صحبت میکنند و شاید شما حوصله نداشته باشی، ولی اگر دوست داری بیا با هم برویم که من هم در صورت امکان همراه میشدم.
پروین خانم، همیشه منظم و شیک پوش بودند. با اینکه سنگین و موقر میپوشیدند و حجاب و پوشش را بسیار رعایت میکردند، خوش لباس بودند. همراهی ایشان با امام موسی صدر در دورانی که وضعیت لبنان از هر نظر حساس بود، برایم بسیار جالب بود.
در شرایطی که میتوانستند نزد فرزندانشان به فرانسه بروند یا به نزد اقوام خویش در ایران بازگردند، تصمیم گرفته بودند در کنار همسر بمانند و ایشان را تنها نگذارند. شرایط لبنان بهطور کلی و بهخصوص آن روزها، بسیار نابسامان و ناامن بود و هر وقت امام موسی صدر برای ملاقات یا انجام کاری از حازمیه دور میشدند، مشهود بود که ایشان تا لحظه بازگشت آقای صدر چقدر نگران و مضطرب بودند، ولی به ندرت در این باره مطلبی عنوان میکردند. در نگاه خود گفتههایی داشتند که شاید در ظرف کلام نمیگنجید.
پس از ربودهشدن امام صدر، همواره پیگیر مسأله ناپدیدشدن ایشان بودند و سالیان سال با صبوری و تحملی مثالزدنی، چشم بر در منتظر ماندند. امید واثق دارم روحشان در جوار حق آرام باشد و از اجری بزرگ برخوردار.
در پایان باید درگذشت این بانوی بزرگوار را خدمت خاندان بزرگ صدر و فرزندان برومند ایشان – بهویژه حورا خانم که همیشه ایشان را چون خواهری مهربان میدانم و در پرستاری از مادر نمونهای کمنظیر هستند - تسلیت عرض کرده و توفیق همگان را از خداوند مسئلت می کنم.
دیدگاه تان را بنویسید