مهسا بهادری: بازی احمد کاوری را از «سفر سرخ»، «ارتفاع پست» و «اتوبوس شب»، کارگردانیاش را از سینمایی «نفوذی» و سریال «خواب بلند» و نویسندگیاش را از سینماییهای «سگهای زرد» و «ژن خوک» میشناسیم. کارگردانی که در ایام ماه رمضان ۱۴۰۰ فصل چهارم «بچه مهندس» را روی آنتن شبکه دو سیما برد، هرچند که کاوری را بیشتر با بازیگری و کارگردانیاش میشناسیم اما توانایی و سابقه او در نویسندگی هم باعث شد تا پس از جنجالی که فیروز کریمی و خداداد عزیزی در برنامه «خندوانه» رامبد جوان به پا کردند به سراغش برویم تا هم درباره دلیل افزایش ساخت سریالهایی با ژانر امنیتی صحبت کنیم و هم نظر این نویسنده را درباره این جمله که همه نویسندهها بیکارند! بشنویم. حرفی که احمد کاوری هم گوینده و هم نشر دهنده آن صحبتها را مقصر میداند.
درباره این دو موضوع با احمدکاوری گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
شما یکی از کارگردانانی هستید که کار امنیتی ساختهاند.
بله، یکی از آنها سینمایی «نفوذی» بود که آن را در سال ۱۳۸۷ ساختم و روایت یک اسیری است که پس از بیست سال به وطن بازگشته است.
در حال حاضر ساخت سریالهای امنیتی در تلویزیون بسیار زیاد شده است. حتی در «بچه مهندس» هم رگههایی از ژانر امنیتی وجود دارد، چرا رویکرد سریال سازی در این زمینه بیشتر شده است؟
رویکرد دیگر کارگردانان را خیلی نمیدانم اما علت اصلی اینکه من سمت ساخت چنین سریالهایی رفتم، ریشه علاقهام به این موضوعات از زمان کودکی و نوجوانی است. زمانی که من نوجوان بودم تعدادی پاورقی منتشر میشد که آثار مایک هامر، ر.اعتمادی و دیگر نویسندهها در آن چاپ میشد که در بین آنها یک نویسنده به نام امیر عشیری وجود داشت که همیشه در ژانر امنیتی و جاسوسی مینوشت. از همان زمان علاقه من نسبت به این ژانر آغاز شد و دائم پیگیر کارهای او بودم و بعد هم هیچکاک و آدمهای دیگری که این فضاها یا فضای گانگستری را ترسیم میکردند برای من ایجاد علاقه کردند.
این دلیل علاقه شما به این ژانر است و شاید دلیل علاقه تعداد دیگری از کارگردانان هم باشد، اما چرا در چند سال اخیر، ساخت این سریالها بیش از پیش قوت گرفته است؟ چه تغییری در سازمان، طرز تفکر، مدیریت و رویکردها ایجاد شده است که تمایل به ساخت چنین آثاری شدت گرفته؟
ساخت این سریالها ارتباطی با مدیریت سازمان ندارد، فضای فیلمنامهها اینگونه ایجاب میکند و فکر میکنم که اهمیت این موضوع در جامعه ما بیش از پیش احساس میشود. به این دلیل که تغییراتی در فضای جامعه ما رخ داده، باعث شده است تا حضور فضای امنیتی و خرابکاریهایی که در کشور رخ میدهد، جزو موضوعات پر اهمیت جامعه به شمار بیاید، به همینخاطر هرچیزی که در جامعه نمود پیدا میکند، آینهوار، آن را در ادبیات جامعه، مطبوعات و فضای فیلم و سریال میبینیم. چون ماجراهای امنیتی مخصوصا موضوعات موشکی در جامعه ما خیلی بُلد شده است، به عنوان یک فضا و سپر دفاعی که کشور بتواند استقلال خودش را حفظ کند قطعا نمودش در فیلمها و تلویزیون ما بیشتر خواهد بود و یکی از رسالتهای جامعه پرداختن به این موضوعات است تا مردم هم بهتر و بیشتر این فضا را بشناسند.
ژانر فصل چهارم «بچه مهندس» چیست؟ چون همه ژانرها در آن دیده میشود.
کارهای من همیشه فراژانری است و تلفیقی از چند ژانر را در ساخت آنها استفاده میکنم، در سینمایی«نفوذی» هم فضای عاطفی، هم احساسی و هم خانوادگی را در آن دیده میشود. علاوه بر همه این موارد چون من به فضای کمدی علاقه مند هستم، این فضای کمدیای هم توسط بهروز و ناصر فیض در «بچه مهندس»ایجاد شده است. این فضای کمیکی که ایجاد شده است، موضوعات تلخ و جدی را مقداری تلطیف میکند و همین موضوع باعث میشود تماشاچی خوراک بهتری پیدا کند.
فوتبال به جایی میرسید
چند روز پیش در«خندوانه» اتفاقی افتاد، که تعدادی از فوتبالیستها نویسندگان را آدمهای بیکاری دانستند، چه اتفاقی برای یک جامعه رخ میدهد که ورزشکاران آن، نویسندگان را آدمها بیکاری خطاب میکنند و آنها را به سخره میگیرند؟
فردی که این حرف را زد، نماد شعور جامعه نیست، بلکه حرفی که زد، نماد شعور خودش است. فیروز کریمی اگر توانایی داشت در فوتبال به یک جایگاهی میرسید. ضرورت نوشتن و فهم این ماجرا که نوشتهها چه اثری روی جامعه دارند، در ذهن این افراد نمیگنجد. افرادی که حتی در زمین فوتبال و روی نیمکت ذخیره مانند شومنها رفتار میکنند و هدفشان جذب مخاطب و کسب شهرت بیشتر است نه اینکه ماهیت کارشان مهم باشد، هیچ درکی از نویسندگی ندارند که آدم بخواهد به حرف آنها اهمیت بدهد. اما وقتی این صحبتها درباره نویسندگان در فضای عمومی جامعه مطرح و پخش میشود، هم گوینده مقصر است و هم نشردهنده آن حرفهای بیاساس.
اثر بخشی آثار نویسندگان تا چه اندازه است؟
اگر میرزا فتحعلی آخوندزاده نبود ما اصلاً نمایشنامه نداشتیم آخوندزاده یک کپی کار بود که تعدادی از نمایشنامههای مولر را رونویسی کرد، اما بازهم نمیتوان منکر شان او در عرصه نویسندگی شد.
اگر ما فردوسی را به عنوان نویسنده نداشتیم، الان زبان فارسی هم نداشتیم، اگر سعدی نبود، اندرز هم نبود.
ورزشکاران جزو افراد تاثیر گذار جامعه به حساب میآیند، با این عکس العمل ممکن است تاثیر منفی روی جامعه بگذارند؟
چنین افرادی با چنین طرز تفکری جزو جامعه آماری ما به عنوان افراد تاثیرگذار فرهنگی به حساب نمیآیند، بنابراین حرفشان چندان اهمیتی ندارد. مهمتر از همه این موارد اخلاق است، من یک هنرمندم و شاخصه اصلی هنر هم اخلاق است. بسیاری از هنرمندان و حتی آدمهای معمولی این شاخصه را ندارند و به خودشان اجازه میدهند هرطور که دوست دارند با دیگران رفتار کنند.
اگر میرزا فتحعلی آخوندزاده نبود ما اصلاً نمایشنامه نداشتیم
این شاخصه تا چه اندازه در انتخاب بازیگر برای کارهایتان تاثیرگذار است؟
بسیاری از هنرمندان فضای پشت صحنه ما را دوست دارند، چون من هیچوقت فراتر از توانشان از آنها کار نخواستم اما همیشه خواستم همه توانشان را برای کار بگذارند و در کار لجاجت و حسادت و بیاخلاقی نداشته باشند، من به عنوان یک کارگردان، باید بتوانم در پشت صحنه با هنرمند ارتباط برقرار کنم. آدم بیاخلاقی که من نتوانم با او کار کنم، روی بازیاش هم کار نمیکنم. نه فقط هنر، بلکه در تمام عرصهها و زندگی روزمره آدمهای با اخلاق دیده میشوند و همیشه هم موفق هستند اما عدهای چون خودشان را مشهور میدانند دیگر به هیچ چیزی توجه نمیکنند.
دیدگاه تان را بنویسید