نینا کوروشچوا در «پراجکت سیندیکیت» نوشت: شورش ۶ ژانویه، طوفانی زمستانی بود که پایتخت آمریکا را در نوردید. این تجمع هواداران ترامپ که در نهایت منجر به اشغال کنگره شد با تحریک شخص رئیسجمهور آغاز گردید، جمعیت دقایقی پس از تجمع مقابل کنگره موفق شد جلسه این نهاد را برای تایید رای کالج انتخاباتی به نفع بایدن متوقف کند. با این حال قانون گذاران همچنان به وظیفه اساسی خود عمل کردند و مراسم تحلیف بایدن در موعد مقرر یعنی ۲۰ ژانویه برگزار میشود.
شورشیان حتی شبیه سربازان انقلابی مسلح بلشویکی لنین هم نبودند، بلکه اکثرا، افرادی میان سال و شکم گنده بودند که به شدت علاقهمند به سرنگونی دولت آمریکا و استقرار ترامپ به عنوان یک دیکتاتور منتخب بودند، البته ناگفته نماند که آنها علاقه عجیبی هم به گرفتن سلفی از خودشان در مقابل ساختمان کنگره داشتند!
اقدامات شورشیان هر چند رقت انگیز بود، اما بدون شک تأثیراتی انقلابی بر چهره و جایگاه آمریکا در جهان خواهد داشت. این برای اولین بار در تاریخ این کشور بود که یک رئیس جمهور شکست خورده جمعیتی را برای ترساندن کنگره و نقض قانون اساسی بسیج میکند تا بلکه او را در قدرت حفظ کنند! طی ۴ سال گذشته برخی مطبوعات دست راستی و جمهوریخواهان عالی رتبه از حمله آشکار چهار ساله ترامپ نسبت به ارزشها، نهادها و هنجارهای دموکراتیک حمایت کردند. شورش غیر قانونی و بی توجهی به قانون و نخبگان آن چیزی بوده که ترامپ همیشه خواستار آن میشده است.
با شکستن پنجرههای کنگره، آشوبگران به داخل اتاقهای سنا و مجلس نمایندگان هجوم بردند و اعضای کنگره و کارمندان را مجبور به تخلیه ساختمان کردند. تا زمان نگارش این خبر، یک زن مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است، اما باید دید که دقیقا چه تعداد زخمی شدهاند و چه میزان آسیب به ساختمان کنگره وارد شده است.
یک نکته مشترک ترامپ با لنین و همچنین ناپلئون و هر کس دیگری که علیه یک ساختار مستقر کودتا کرده، نگاه تحقیر آمیز آشکار نسبت به حاکمیت قانون و شخصیتهای سیاسی پیش از او است. ترامپ دقیقا مانند لنین از هنجارهایی که هدف آن محدود کردن اعمال قدرت است، ابراز انزجار میکند و به فرهنگ مصالحه که زیربنای دولتهای دموکراتیک است علاقه چندانی ندارد.
رژیمهایی که از سوی لنین، ناپلئون، موسولینی و فرانکو با آن ها مقابله می شد، فقط ضعیف نبودند، بلکه عملا فاقد اراده لازم برای بقا بودند. در واقع، بدنامترین کودتاگران تاریخ همواره با درهای باز مواجه بوده اند.
با توجه به رفتارهای هفتههای اخیر ترامپ، به نظر میرسد خود او نیز به این نتیجه رسیده که رفتارهایش دقیقا شبیه بدنامترین کودتاگران تاریخ است. ترامپ پس از چهار سال حمله به نهادهای نمایندگی آمریکا این طور تصور میکرد که این نهادها عملا فاقد اراده لازم برای دفاع از خود هستند. چگونه میتوان تلاشهای او برای یافتن راهی جهت پیروزی در آریزونا، میشیگان و جورجیا را توضیح داد؟ ترامپ به جای مشاهده مخالفتهای مکرر رسمی، این واقعیت را مورد توجه قرار داد که در طول چهار سال گذشته وی هیچ هزینهای را برای تلاشهای دائمش جهت براندازی روندها و نهادهای دموکراتیک آمریکا پرداخت نکرده است. ترامپ عملا تاکنون با عواقب هیچ یک از اقداماتش روبرو نشده، پس چرا به فشار بر سیستم تا تضعیف کامل آن ادامه ندهد؟
گذشته از تلاشهای شخص ترامپ، نمایشی غم انگیز در کنگره توسط نمایندگان جمهوری خواه مانند سناتور تد کروز از تگزاس، جاش هاولی از میسوری و تقریباً سه چهارم مجمع نمایندگان جمهوری خواه در مجلس نیز به اجرا گذاشته شد. همه آنها علناً قصد خود را برای اعتراض به آرائی که قبلاً صحت آن توسط دولتهای ایالتی تأیید شده اعلام کرده بودند. تأیید نظریههای متوهمانه توطئه مبنی بر وقوع تقلب در انتخابات، به ترامپ این جسارت را داد تا دست به اقدامات آشوب آفرین این چنینی بزند.
به مدت چهار سال، میچ مک کانل، رهبر اکثریت سنای جمهوری خواه و بقیه اعضای این حزب، با ترامپ برای تخریب ریاست جمهوری آمریکا همراهی کردند. به دنبال استیضاح ترامپ در سال گذشته توسط مجلس نمایندگان، سناتورهای جمهوری خواه به تبرئه وی رای دادند، آنها سپس به ادعاهای دروغ وی در مورد تقلب در انتخابات صحه گذاشتند. حتی امروز با نزدیک شدن جمعیت شورشی به پایتخت، مک کانل همچنان دروغ میگوید که این دموکراتها بودند که ابتدا دموکراسی آمریکا را تضعیف کردند.
در مجموع بدنامی همواره همراه سیاستمدارانی مانند ترامپ خواهد بود و در این میان هم رسانههای مانند فاکس نیوز و صاحباش روپرت مرداک هستند که دروغهای ترامپ را طوطی وار تکرار میکند. در مقابل روسای شبکههای اجتماعی به ویژه مارک زاکربرگ، مدیر عامل فیس بوک هم هستند که این دروغها را فیلتر کنند.
آمریکا اکنون در حال رویارویی با چیزی است که از زمان آبراهام لینکلن اتافق نیافتاده است که آن بی اعتنایی به قانون اساسی است. درحالیکه بسیاری از دشمنان آمریکا ششم ژانویه را با ذوق تماشا می کردند، بسیاری از متحدان و دوستان واشنگتن ناامید شدند. بایدن به مانند لینکلن، باید با این چالش وطنی روبرو شود و مقابله کند. یک چیز اما مشخص است: شورش ترامپیست ها با سخنرانی های نرم و .. سرکوب نمی شود، بلکه باید با مقصران آن برخورد شود. ترامپ و حزب جمهوریخواه باید بدانند که: «کسی که خانه خود را به دردسر بیندازد، باد درو خواهد کرد»
دیدگاه تان را بنویسید