روزنامه شرق با ابراهیم اصغرزاده؛ فعال سیاسی درباره تأثیر تحولات جهانی بر ایران گفتگو کرده است.
بخشی از این گفتگو را بخوانید:
برای ما اولویت در این است که مصالح و منافع ملیمان را خوب تشخیص دهیم. قبول دارم که حوزههای نفوذ یک کشور هم میتواند جزء منافع ملیاش باشد. در بررسی اسناد سفارت آمریکا و در تدوین دکترین امنیت ملی آمریکا به چیزی برنخوردم که معلوم باشد آمریکاییها دنبال تجزیه ایران هستند یا میخواهند کشوری به نام ایران، دیگر نباشد. به نظر میرسد از نظر آمریکاییها، یک ایران یکپارچه هم به نفع آنهاست و هم به نفع همپیمانان و همراهانشان در منطقه. درصورتیکه از نظر روسها ایران یکپارچه خیلی به نفعشان نیست و ایران تجزیهشده به منافع روسیه نزدیکتر است؛ یعنی در کشورهای کوچکتر منطقه بهتر میتواند نفوذ کند.
روسها پس از فروپاشی شوروی، حوزههای نفوذی مثل افغانستان و عراق را از دست دادند و فقط در سوریه آن هم به یمن همکاری و معاضدت ایران توانستند رد پایی پیدا کنند؛ بنابراین روسها و آمریکاییها درباره تجزیه ایران کاملا دو موضع متفاوت دارند. درمورد روسیه و ایران، نگاه اصلی باید ژئوپلیتیک باشد. حرف شما قابل قبول است که ایران برای اینکه بتواند منافع حیاتی خودش را نگه دارد ناچار است حوزههای نفوذش را تعریف کند.
حوزههای نفوذ نیز گاهی همتراز با منافع ایدئولوژیک و جزء منافع ملی تلقی میشوند ولی بخشی از منافع ملی حاشیهای یا منافعی که خیلی مهم نیستند به نظر من هم قابل مصالحه و معامله هستند؛ اما همه اینها باید در بدهبستان کاملا منطقی و برابر و شفاف باشد. مطمئنم مسئله دریای خزر بدون رجوع به مجموعه بینالمللی و بدون کمکگرفتن از آمریکا و اروپا برای ایران حلشدنی نیست؛ یعنی نمیتوانیم پای میز مذاکره با روسها درباره دریای خزر صحبت کنیم. آیا دریای خزر یا نقش ایران در جاده ابریشم و پروژه قرارداد 25ساله با چین برای ما چیز کمی است؟ مطمئنا در تصمیمگیری درباره اینها به تفسیر ژئوپلیتیک از موقعیت خودمان، آینده کشور و موانع پیشرویمان احتیاج داریم. در اینگونه مسائل تصمیمگیریهای فوری کارساز نیست، کمااینکه بارها دیدهایم توافقاتی که با این کشورها کردهایم، به ما پشت پا زده و ما را وجهالمصالحه خودشان قرار دادهاند، زیرا با چین یا با روسیه این امکان هست.
عربستان الان با مسکو درباره مسئله اوپک نرد عشق میبازد و به نظر میرسد نگران است که در آینده چه وضعیتی در آمریکا رخ خواهد داد؛ بنابراین تدوین و تبیین مصالح و منافع ملی برای همه کشورها باید با توجه به واقعیات جهانی باشد؛ یعنی هم نظم بینالملل، هم روند کلی دنیا و هم اتفاقاتی که در کشورهای مؤثر مثل آمریکا رخ میدهد، نباید دور از چشم کارشناسان و دیپلماتهای ما باشد. اصولگراها هم نگاهشان به انتخابات آمریکا بیشتر از هر چیزی ایدئولوژیک است. تصورشان این است که آمریکا در حال فروپاشی است و یک سرنوشت محتوم در انتظار آمریکاست. گاهی اوقات تصوراتی که از نظام بینالملل دارند، تصورات کاملا کلاسیک و سنتی است و شاید وجود ترامپ از این منظر که اعتبار آمریکا را در دنیا متزلزل و مخدوش و دنیا را ناامن میکند، مورد قبولشان باشد. اصولگراها در داخل ایران هم طیفبندی دارند، ولی به نظر میرسد رادیکالها و بنیادگراها از وجود تهدیدی مثل ترامپ بهره میگیرند و شرایط را در داخل رادیکالیزه میکنند تا بیشتر بتوانند بر تزهای ضد غربی و ضد آمریکایی خود تأکید کنند.
این به آنها نهتنها اجازه حیات و رشد میدهد، بلکه رفتارهایشان در داخل را هم قابل توجیه میکند و حتی برخی از هوادارانشان را میتواند اقناع کند. هسته سخت جناح اصولگرا در ایران بخشهایی دارد که کم نمیآورد؛ بنابراین برایشان این قضیه شاید خیلی هم اهمیت نداشته باشد، در نتیجه به نظر میرسد بخشهای تندرو در داخل ایران از رادیکالیزهشدن فضای بینالمللی، منطقهای و آمدن ترامپ بهره میگیرند. برخورد محافظهکاران داخلی افراطی و اصولگرایان تندرو با عربستان، ایدئولوژیک و فرهنگی است. درباره آمریکا هم اصولگرایان بیش از هر چیزی نگران جنبههای فرهنگی و لیبرالیستی آمریکا هستند؛ یعنی فکر میکنند این فرهنگ هالیوودی میتواند آسیبزا باشد. درباره عربستان هم کاملا نگاه برد و باختی دارند و نمیپذیرند که با عربستان هم بهمثابه یک کشور مسلمان باید گفتوگو کنیم و به تفاهم برسیم. نگاه آنها نسبت به عربستان نگاه آنتاگونیستی است و بههمیندلیل در اینکه بتوانیم با عربستان بر اساس یک استراتژی یا دکترین منطقهای به تفاهم برسیم و امنیت جمعی در منطقه ایجاد کنیم، با مشکل مواجه میشویم.
بههرحال به نظر من با توجه به اتفاقاتی که در شش، هفت سال گذشته افتاده و رأیی که آقای روحانی در سال 1396 با وعده تشنجزدایی از 24 میلیون ایرانی گرفت، برای این بود که او میراث برجام و مزیت گفتوگو با دنیا را در اختیار داشت؛ بنابراین سیاست اعتمادسازی و تعامل، ضرورت قطعی و اجتنابناپذیری بود برای اینکه بتوانیم امنیت ملیمان را در منطقه و نظام بینالملل تأمین کنیم. البته بعدها معلوم شد اعتمادسازیمان با اروپا و حتی با چین و روسیه نمیتواند خلأ ناشی از عدم تعامل اصولی با آمریکا را پر کند.
حتی برای اینکه بتوانیم سادهترین تعاملات را با کشورهای منطقه و همسایگان خودمان داشته باشیم، نیازمند این بودیم که با بزرگترین ابرقدرت دنیا یعنی آمریکا تعامل شفاف و روشنی داشته باشیم. در جریانات تروریستی پای هیچ شیعهای در کار نبود و این نشان میدهد که جامعه شیعیان برعکس خشونتطلبی و ستیزهجویی بنیادگراهایی مثل طالبان و القاعده چقدر حاضرند با بقیه ملتها همزیستی کنند؛ اما نتوانستیم از این فرصت استفاده کنیم و تصویر روشن و شفافی از جامعه شیعی در دنیا ترسیم کنیم. بههمیندلیل فکر میکنم این شعار که باید با دنیا از موضع برابر در معامله دوجانبه گفتوگو و مذاکره کنیم، کلا قدرت و امنیت ما را افزایش میدهد و اصلاحطلبان از این زاویه به تعامل با دنیا نگاه میکنند.
وقتی سه یاچهازنفرباهم دزدی میکنند یادنبال گنج میگردند ازاخرباهم کنارنمی ایند وبلاخره همدیگه رومی کشند تایکی مال روببره
خر خودتی
هر کشوری که منافع ملی را در نطر نگیرد و دنبال توهم باشد نهایت هممردم را از دست می دهد هم منافع ملی را.متاسفا نه کشور ما در این شیب از دست دادن مردم و منافع ملی با سرعت دارد پیش میرود .واین شرایط برای اینده کشور بسیار خطر ناک میباشد
کاملا درست میفرمایید .هیچ کشوری از نزدیک شدن به روسیه نفع نبرده.حتی شوروی سابق که باعث فلاکت وگرسنگی در کشورهای کمونیستی شد
اصلا حطلبان سبزوبنفش واصولگرامخصوصا اصلاحطلبان به دنبال خیانت هستن توی این چندسال ثابت کردن
آقای اصغرزاده این نظر شما کاملا خلاف واقع است لطفا بفرمائید پس تئوری برنارد لوئیس انگلیسی و امریکایی که یهودی متعصب ، بوده چه بود ؟ لوئیس در کدام دستگاه جاسوسی کار میکردند ؟ شما یک مستند و یک نقشه نشابه ای را که لوئیس برای منطقه خاورمیانه و ایران طراحی کرد ارائه دهید ؟ شما که کاملا مشخصه به کجا وابسته هستید . فرمایش شما هیچ مستندی را به همراه ندارد و فقط فکری هست که از سوی سازمان سیا به شما و هفکران تان القاء گروید
سلام، تحلیل جالبی بود، ولی نظر اصولگرایان درباره عربستان بنظر من درست نبود، اصولگرایان کلا به اعراب نزدیکترند، برعکس اصلاحطلبان بجای اعراب بیشتر تمایل به غرب وافتخار به هخامنشیان وروحیه ضد عرب دارند
بالاخره یک نفر میدا شد هویت و هدف روسیه را برملا کنه .
اصغر زاده چقدر تحلیلت ضعیف و خرکی بود
بالاخره بایک کشور از نظر اقتصادی توانمند باید ارتباط داشته باشیم تا اقتصاد کشور رشد کند
روسیه یکبار با الحاق ۷۰ درصد از خاک ایران به کشورش بزرگترین خیانت در حق ملت ایران روا داشته ودر چهل سال گذشته هم ازایران مثل یک کارت استفاده کرده ولی این را بداند که زمان نابودیش فرا رسیده
چقدر شما احمق هستین نادان. اصلا خودت فهمیدی چه شر و وری تفت دادی! !!اتو خر کی باشی که اسناد امنیت ملی امریکا دستت باشه ؟اونوقت از کدوم اسناد نتیجه گرفتی روسیه خواهان تجزیه است؟؟
خدایا این احمق ها که اینجوری تحلیل میکنن از کدوم طویله ای مدرک گرفتن.
بنده فرمایش آقای اصغر زاده را قبول ندارم، زیرا سیاست در جهان امروز، همان سیاست ماکیاولی است که مبتنی بر منافع هست و در این نوع سیاست هر نوع تصمیم و رویکردی مبنی بر سود و زیان است و در این فرایند روسیه با آمریکا و نیز سایر قدرت ها تفاوتی ندارند، علاوه بر این که روسیه در حال حاضر در شرایطی نیست که بتواند و بخواهد در باره موضوع تجزیه ایران تصمیمی بگیرد و یا حتی در این موضوع بیاندیشد!