[شهروند] هشتنفر مسئول زندگی نباتی سارینا هستند. آنهایی که با تزریق داروی اشتباه، شادی و بازیهای کودکانه دختربچه ٩ساله گلستانی را از او گرفتند و حالا سهسالی از زندگی نباتی او میگذرد. زندگی که فقط روی تخت گوشهای از خانهشان میگذرد. سهسال است که دیگر نه خبری از بازی است و نه خبری از شیطنتهای بچگانه سارینا؛ با یک دلدرد ساده راهی بیمارستان شد. نه خودش، نه پدر و مادرش هرگز تصورش را هم نمیکردند که این دلدرد به فاجعهای بزرگ ختم شود. فاجعهای بزرگ فقط به خاطر یک اشتباه ساده؛ سارینا روی تخت بیمارستان بود که آن دارو را به او تزریق کردند. سولفات منیزیم به جای مترونیدازول؛ سولفات منیزیم برای بیماران سکته مغزی استفاده میشود. اما شرکت داروسازی لیبل این دارو را کاملا شبیه به لیبل مترونیدازول ساخته بود و همین پرستار شیفت شب را به اشتباه انداخت. بیستوپنجم دیماه ۹۶ بود که سارینا گزمه، دختر ۹ساله علیآبادی راهی مدرسه شد اما ناگهان دردی عجیب تقدیر را طوری دیگر برای او رقم زد. پدر سارینا سرگذشت دختر کوچکش را به خبرنگار «شهروند» روایت کرد: «دیماه سال ٩٦ بود، دخترم یک دلدرد ساده داشت. میخواستیم خودمان در خانه با داروهای گیاهی دلدردش را آرام کنیم. ولی گفتیم او را به بیمارستان ببریم تا خیالمان راحت شود. اگر میدانستیم چنین اتفاقی میافتد، هرگز این کار را نمیکردیم. در ابتدا یک پزشک جوان شکم دخترم را معاینه کرد و گفت که آپاندیسش عود کرده است. او را به بخش جراحی زنان بردند و بستریاش کردند اما آپاندیس مشکلی نداشت. خلاصه اینکه او را بستری کردند و بعد از معاینات، یک پزشک دیگر تشخیص عفونت رودهای داد. شب بود که آن دارو را به دخترم تزریق کردند. دارو را داخل سِرُم ریختند. پرستاری که مسئول سارینا بود، ساعت ۶ و٣٠دقیقه صبح برای دریافت دارو به داروخانه مراجعه و به جای مترونیدازول، سولفات منیزیم دریافت کرده بود. این دارو برای بیماران سکته مغزی استفاده میشود. سُرَنگی که حاوی داروی سولفات منیزیم بود، توسط پرستار مربوط کنار تخت دخترم قرار میگیرد و در زمان مشخصشده به پرستار کارآموز دستور داده میشود تا دارو تزریق شود. بعد از تزریق این دارو بود که ناگهان دخترم فریاد زد که سوختم. بدنش قرمز شده بود. تا همسرم برود و پرستار و دکتر را خبر کند، دخترم در عرض چندثانیه بیهوش شد. در ابتدا قلبش ایستاد. پزشکها با عملیات احیا او را برگرداندند و بعد گفتند که سارینا به کما رفته است. سارینا یکماه در کما به سر برد. بعد از یکماه بدنش واکنش نشان داد و به زندگی بازگشت. اما زندگی که دیگر خبری از حرفزدن و حرکتکردن نبود. سارینای کوچولو محکوم به یک زندگی نباتی شد. از آن زمان تا الان حدودا سهسال میگذرد و سارینا هنوز هم روزگار سختی را میگذراند: «به گفته نظامپزشکی و پزشکان متخصص مغز و اعصاب، در اثر این دارو ساقههای مغز سارینا دچار آسیب شده و هیچ کاری نمیتوان برایش انجام داد. طبق تشخیص پزشکان دخترم در زندگی نباتی به سر میبرد و هیچ حرکتی ندارد. حال بعد از گذشت سهسال وضعیت جسمی سارینا تغییری نکرده است. طبق دستور پزشک بدن سارینا هر دو سهساعت نیاز به دارو یا غذا دارد و هر نیمساعت باید کفش طبی بپوشد که برای انجام این کار هنگام شب یکنفر باید بالای سرش بیدار بماند و این کار را فقط خودم انجام میدهم، زیرا همسرم به اندازه کافی در طول روز مشغول فعالیت است. برای همین بود که دیگر سرکار نرفتم. کارگر بودم و درآمد داشتم. اما مجبور شدم در خانه بمانم و از دخترم پرستاری کنم. همسرم به تنهایی قادر به انجام این کار نبود. بعضی از داروهایش تزریقی هستند. وقتی آمپول را میزنم، صدای ناله خفیفش را میشنوم و قلبم به درد میآید. دخترم بیدلیل به این زندگی محکوم شده است. خودمان هم دیگر زندگی نداریم. همه چیزمان را باختهایم و روزگارمان را به سختی میگذرانیم. البته تمام هزینههای داروهایش را دانشگاه علوم پزشکی پرداخت میکند. از آنجا که تغذیه سارینا با خودمان فرق دارد و باید غذاهای خاص و مقوی برایش تهیه کنیم، تا یکماه خودم این غذا را تهیه میکردم اما دیگر پولی برای تهیه غذایش نداشتیم، تا اینکه بیمارستان کمی از اقلام مورد نیاز را برای تغذیه سارینا برایمان فرستاد. همسایهها و بستگانمان هم همیشه به ما کمک میکنند. آنها هربار به خانهمان میآیند، کمی پول و اقلام به ما میدهند. من به جز سارینا، یک دختر ١٥ساله و یک پسر ٩ساله دارم. آنها هم به خاطر سارینا مرتب غصه میخورند. زندگی برای آنها هم سخت شده است. دختر بزرگترم کمک زیادی به ما میکند. ما زندگیمان نابود شد و هیچکس پاسخگوی ما نبود. بیشتر از همه از شرکت داروسازی که برچسب داروهای مترونیدازول و سولفات منیزیم را شبیه به هم طراحی کرده است، شکایت دارم. برای چنین داروهای حساسی نباید برچسب مشابه بزنند. بعد از آن هم مسئول داروخانه و پرستاری که دارو را به دخترم تزریق کرده، مقصرند. هیچکدام دقت نکردند و به راحتی با زندگی یک دختربچه بازی کردند. برای همین منتظریم تا مقصران نابودی زندگی دخترم مجازات شوند تا دوباره با زندگی فرد دیگری بازی نکنند.»
درحال حاضر نیز هادی هاشمیان، رئیس کل دادگستری گلستان از صدور کیفرخواست برای هشتنفر در پرونده سارینا، خبر داده است: «پرونده برای صدور رأی به دادگاه کیفری ٢ علیآبادکتول ارسال شد. اعتراض طرفین پرونده به گزارشهای کارشناسی علت زمانبرشدن کیفرخواست عنوان شده است. پس از اعتراضهای چندباره طرفین پرونده به نتیجه کمیسیونهای پزشکی، درنهایت گزارش برای حل اختلاف و تعیین نهایی مقصر و میزان تقصیر به کمیسیون عالی و نهایی پزشکی قانونی ارجاع و نظرنهایی اعلام شد که براساس این گزارش و دفاعیات متهمان، کیفرخواست صادر شد.»
دیدگاه تان را بنویسید