بر این اساس تنها گروه اول معتقدند، امکان بازگشت دلار به مسیر افزایشی کم است.
در این شرایط سوال مهم این است، چگونه میتوان شرایطی را در بازار ایجاد کرد که دلار بار دیگر با شوکهای افزایشی روبهرو نشود. به باور برخی کارشناسان، در گام اول، نباید اتفاقاتی که در بازار ارز رخ میدهد را مستقل از بازارهای دیگر ببینیم، چرا که وقایع بازار ارز هم جنس رخدادهایی است که در سایر بازارها روی میدهد.
از نگاه برخی از اقتصاددانها، در کنار عوامل بنیادی مانند رشد نقدینگی و منفی بودن نرخ بهره حقیقی، رشد شدید شاخص کل بورس در افزایش نرخ دلار تاثیر بسزایی داشته است. در واقع از لحاظ انتظاری به نظر میرسد بازار سهام تبدیل به لیدر نوسان سایر بازارها شده است و جهت انتظاری تصمیمگیری سایر معاملهگران را تحتتاثیر خود قرار میدهد. در این وضعیت، به باور برخی اقتصاددانها، راه ثبات نه تنها بازار ارز که سایر بازارها، از مسیر بازار سهام و تعدیل آن عبور میکند. اگر بورس به همین منوال، رشد خود را ادامه دهد، این نگرانی در میان برخی تحلیلگران وجود دارد که نقدینگی ایجاد شده در بورس وارد سایر بازارها شود و در نهایت تورم را افزایش دهد. در واقع، یا باید سهمها از لحاظ قیمتی تعدیل شوند که با ارزش واقعی خود تناسب پیدا کنند یا اینکه مجموعه قیمتها افزایش پیدا کنند که با ارزش سهم مورد معامله، سازگاری پیدا کنند.
انتظارات بورسی دلار
برای اولین بار، در اقتصاد ایران، بورس با یک حجم وسیع از اقبال عمومی مواجه شده که حمایت دولت را هم در کنار خود دارد. شرایط به گونهای شده است که در بازار سهام، فارغ از اینکه قیمت یک سهم چقدر سازگاری با ارزش واقعی آن دارد، تنها به واسطه روند انتظاری حاکم بر بازار مورد استقبال قرار میگیرد. در واقع، به جای توجه به مختصات واقعی ارزش شرکتها و سهم خریداری شده، عمدتا توجه به ارزش مبادله و روند انتظاری حاکم بر بازار توجه میشود. گروهی از اقتصاددانها باور دارند که تقویت بازار سهام منجر به تحریک تولید خواهد شد؛ با این حال، چنین اتفاقی در عمل رخ نداده و رشد اقتصادی کشور بر اساس آخرین آمارها منفی بوده است.
گروه دیگری از اقتصاددانها معتقدند رشد بورس میتواند ریسکهای تورمی را برای اقتصاد ایران به دنبال داشته باشد. از نگاه آنها، اگر ارزش سهمها تعدیل نشود، ممکن است سایر بازارهای دارایی و کالایی را با خود همجهت کند و این مساله مخاطره تورم بیشتر را به دنبال دارد. در واقع از نگاه این گروه، اتفاقی که در بازار سهام بهواسطه انتظارات و نرخ بازدهی در حال رخ دادن است، میتواند تبعاتی برای اقتصاد کلان کشور نیز ایجاد کند. از نگاه این گروه از اقتصاددانها، شرایط فعلی دو راه پیش روی سیاستگذار قرار میدهد: باید روند فعلی بورس متوقف یا تعدیل شود یا اینکه، نرخ تورم (قیمتها) به اندازهای رشد کند تا با ارزش مختصات واقعی شرکتها و سوددهی آنها سازگاری داشته باشد. در سناریوی دوم، سایر بازارهای دارایی نیز رشد خواهند کرد و تورم جدیدی رخ خواهد داد.
از این زاویه میتوان برای نوسانات بازار سهام، نقش بیشتری قائل شد و آن را نشانگری برای انتظارات معاملهگران سایر بازارها در نظر گرفت. در چنین شرایطی، هم اکنون در بازار ارز، علاوه بر نااطمینانی سیاسی و اقتصادی، وضعیت فعلی بورس نیز بهعنوان یک محرک قیمتی در میان مدت در نظر گرفته میشود. ممکن است یک روز بازار بورس افزایشی شود و سرمایهها به آن رجوع کنند، ولی در میان مدت، سودی که در این بازار تولید میشود، توان آن را دارد که به تقاضایی برای سایر بازارها از جمله بازار ارز تبدیل شود، حال آنکه شاید سیاستگذار تصور میکرد، این سود در مسیر تولید قرار خواهد گرفت، ولی در عمل چنین اتفاقی رخ نداد.
راز بازگشت آرامش ارزی
برای بازگشت ثبات به بازار ارز هم باید از عوامل اقتصادی بهره برد و هم از مدیریت انتظارات. یکی از ابزارهای اقتصادی مهمی که در دست سیاستگذار است، بهبود بازدهی ابزارهای ریالی است. ادامه افزایش نرخ سود و برداشت سقف کنونی سپردهها از جمله این ابزارهاست. همچنین طراحی ابزارهایی که با بازدهی جذاب بتوانند زمین رقیبی برای سایر بازارها باشند، میتوانند در ثبات ارزی به سیاستگذار کمک کنند. اوراقی که بازدهی آنها به بازار ارز یا بازار سرمایه بسته شده است، یکی از این ابزارهایی است که سیاستگذار میتواند از آن استفاده کند. در کنار این، فروش اوراق مصون از تورم دیگر ابزار مهم در دست سیاستگذار است. البته تمام این اوراق نیاز به ایجاد یک بازار ثانویه دارند که بتوانند مورد معامله و خرید و فروش قرار بگیرند. بازار، اطمینان مردم نسبت به ابزارها را بالا میبرد و استقبال آنها را افزایش میدهد. در واقع هدف از اعمال این سیاستها، این است که سیاستگذار ریال موجود در دست افراد را جمع کند و بدون آنکه از منابع ارزی خود استفاده کند، سمت تقاضای بازار را به دام خود بیندازد.
در کنار این سیاستگذار برای اینکه بتواند، انتظارات را بهتر مدیریت کند، نیاز دارد که در درجه اول پی ببرد که منشا نااطمینانی از کجاست؟
در واقع سیاستگذار باید با پیمایشهایی پی ببرد که منشا نااطمینانی آحاد اقتصادی چیست و با چه ابزاری میتواند تا حدی آن نااطمینانیها را تعدیل کند. برخی کارشناسان اعتقاد دارند، عمدتا در حوزههای سیاسی باید تعدیل انتظارات صورت بگیرد ولی باید پیمایشهای دقیق آن را مورد بررسی و صحتسنجی قرار داد.
پایداری نوسان منوط به توازن بازارها
برخی از کارشناسان باور دارند برای اینکه نوسان بازارها متعادل شود، نیاز است که در ابتدا لیدر نوسان شناسایی شود. برخی از اقتصاددانها باور دارند که در شرایط کنونی این لیدری بر شانه بورس قرار دارد و اعتقاد دارند که بازدهیهای بالای بازار سهام، انتظارات معاملهگران سایر بازارها را هم تحت تاثیر قرار داده است. بر اساس این دیدگاه، واقعیسازی روند حرکت بورس یا شرایط پیرامونی میتواند کمک کند که نوسان سایر بازارها هم کمتر شود.
۲۵ پژوهشگر مالی و اقتصادی نیز در نامهای خطاب به دولت و بانک مرکزی، ضمن ذکر مخاطرات بازار سهام، راهکارهایی را برای کاهش این خطرات پیشنهاد دادند که در نهایت میتواند به ثبات سایر بازارها نیز کمک کند. توقف هر نوع پیامدهی سیاستگذاری در معنای بیمهگری کلان بورس یکی از راهکارهای آنها بود. در ماههای اخیر بارها برخی مسوولان دولتی عنوان کردند که از بورس حمایت خواهند کرد و همین مساله میتواند در توجه بیسابقه به این بازار تاثیر مهمی گذاشته باشد. عرضه بدون تعلل داراییهای بورسی دولت، کنترل موثر در نظارت بانکی برای جلوگیری از تزریق اعتبارات جدید بانکی به بازار بورس و جلوگیری از رشد بیش از حد نقدینگی، شتابدهی به عرضههای اولیه شرکتها و افزایش درصد شناوری از دیگر راهکارهایی بودند که توسط ۲۵ اقتصاددان به دولت و بانک مرکزی پیشنهاد شد. در این میان، البته گروه دیگری از اقتصاددانها دیدگاه دیگری دارند و معتقدند رشد بازار سهام میتواند منجر به تامین مالی شرکتها و تحریک تولید شود. با این حال، با توجه به شرایط اقتصاد ایران، به نظر میرسد افزایش فعلی ارتفاع بورس با متغیرهای کلان هماهنگی ندارد و میتواند خصوصا به بیثباتی سایر بازارها و بالا رفتن نرخ تورم منجر شود.
دیدگاه تان را بنویسید