«انقلاب مشروطه برای بعضی آدمها فرصتی شد تا خود را بیش از پیش بنمایانند. یکی از این افراد، ارباب کیخسرو شاهرخ، نماینده زرتشتیان از مجلس دوم به بعد است. مشروطهخواهان و منورالفکران ایرانی نسبت به زرتشتیان همدلی و همراهی داشتند؛ چراکه بخش مهمی از ناسیونالیسم ایرانی با تاریخ ایران باستان که نمادش زرتشتیان بودند، شکل میگرفت از همین رو بر خلاف یهود و نصارا که برای احتراز از حساسیتها، نمایندگی خود را در مجلس اول به سیدین سندین بهبهانی و طباطبایی واگذار کردند، زرتشتیان از همان مجلس اول دارای نماینده اختصاصی بودند. جالب این که مسیحیان آشوری و کلدانی تا مدتها از داشتن نماینده محروم بودند.
زرتشتیان هم از همراهان وفادار مشروطه محسوب میشدند. تجارتخانه جهانیان مهمترین مرکز اقتصادی بود که در کمک به مشروطه نقش بسزایی داشت. زرتشتیان تاوان این همراهی را هم به سختی پرداختند. پرویز شاهجهان و فریدون خسرو، دو زرتشتی بودند که توسط طرفداران دربار محمدعلی شاه جانشان ستانده شد. قتل ارباب فریدون خسرو، رییس شعبه جهانیان در تهران بهدست صنیع حضرت، لوطی هوادار دربار و نوچگانش موجی از خشم مسلمانان را برانگیخت. مجازات قاتلان خواسته اصلی مشروطهخواهان مسلمان بود؛ خواستهای که شاه به اکراه بدان تن داد.
این همکاری و همراهی زرتشتیان با مسلمانان با حضور ارباب کیخسرو شاهرخ در مجلس شورای ملی بیشتر شد. ارباب کیخسرو شناخت دقیق خود از آیین آبا و اجدادیاش را مدیون یک مسلمان به نام شیخیحیی میدانست. کیخسرو شاهرخ زمانی که در مدرسه امریکاییها در تهران تحصیل میکرد و بنا به برنامه درسی مدرسه مجبور بود در مراسم مذهبی مسیحی آن حاضر شده و با تعالیم دینی مسیحیت آشنا شود در ملاقاتی که با شیخیحیی نامی داشت به آموزههای مهم زرتشت و اصول اخلاقی آیین او از زبان یک مسلمان پی برد. از آن پس تصمیم گرفت به آیین خود از لونی دیگر بنگرد.
نگاه شیخ همچنین او را به تسامح و بلندنظری بعضی هموطنان مسلمانش واقف کرد. از همین رو بعدها در مقام کارپرداز مجلس در برقراری هزینه برگزاری مجلس روضه توسط مجلس کوشید تا آنجا که با طعنه بعضی نمایندگان مسلمان مواجه شد. او در این مقام همواره نگاه فرهنگی و وطنخواهانه خود را متجلی میکرد. او به عنوان نماینده مجلس و عضو انجمن آثار ملی در شناسایی آرامگاه فردوسی و ایجاد بنای باشکوه برای این شاعر ملی نقشی بسزا داشت. رضاشاه در بزرگی مقام فردوسی به تلاشهای بزرگمردی مانند ارباب کیخسرو شاهرخ در پاسداشت فردوسی استناد جسته بود. تاسیس کتابخانه مجلس شورا که بخش مهمی از کتابهایش یادگار نمایندگانی چون خود او بود، میراثی مانا از او و دلالت بر نگاه فرهنگیاش دارد. در نگاه ارباب، خانه ملت بهترین جایگاه فرهنگی برای ملتی با فرهنگ و پیشینه ایرانیان بود.
پایبندی او به حوزه فرهنگ را میتوان از آثاری که نگاشته نیز دریافت. در واقع او تنها به عرصه سیاست بسنده نکرد و در حوزه فرهنگ و اقتصاد نیز فعال بود. چنانچه در راهاندازی شرکت تلفن از بانیان اصلی بود. ارباب کیخسرو شاهرخ با آن که زرتشتی بود اما در بعضی امور و سیاستها با همکیشانش در هند که با عنوان پارسیان شناخته میشدند، همراهی نداشت. پارسیان هند به همکاری با بریتانیا شناخته میشدند اما ارباب با سیاستهای این کشور در زادگاهش مقابله میکرد. او قبل از هر عنوان و نشانی، عنوان و نشان ایرانیت داشت. چنانچه از مخالفان قرارداد ۱۹۱۹ بود. از آنجا که هنگام آشکار شدن قرارداد در آمریکا به سر میبرد از همانجا اعتراض و مخالفت خود را آشکار کرد.
بخشی از شخصیت ارباب کیخسرو شاهرخ را میتوان حاصل نگاه تکثرگرای برخی هموطنان مسلمانش دانست که در گذر حوادث زمانه به اهمیت همکاری تمام اقوام و ادیان ایرانی پی برده بودند. کسانی چون ارباب هم چنین نگاهی را پاس داشتند و از خدمت به وطن دریغ نکردند. هر چند یادداشتهای اواخر عمرش نشان از رنجیدگی خاطرش دارد. او در مقام نماینده یک اقلیت دینی به کرسی نمایندگی مجلس شرافت و شأنیت بخشید. تلاشهای او چندان مانا بودند که به عنوان میراثی گرانبها به یادگار ماندند.»
دیدگاه تان را بنویسید