در آخرین روزهای تعطیلات نوروز موفقیت یک هنرمند عکاس در یک رقابت جهانی عکاسی مورد توجه جامعه عکاسان قرار گرفت. عکاسی به نام «ابوالقاسم خوشرو» برای اولین بار در مسابقه جهانی ۳۵awards انتخاب برترین عکسهای سالانه در سال ۲۰۲۴ با ارائه سه اثر جدید و معرفی ۱۰ عکاس برتر جهان در شاخه مینیمالیسم مفهومی انتخاب شد. خوشرو این موفقیت را در رقابت با بیش از ۱۰ هزار عکاس از ۱۳۱ کشور و بیش از ۴۲ هزار عکس به دست آورده است و اولین عکس مجموعه ۳۵۰ عکس برتر جهان با یکی از آثار خوشرو آغاز شده است. ۳۵awards یک رویداد بینالمللی و سالانه عکاسی است که سال ۲۰۱۵ تأسیس شده و بهعنوان یکی از بزرگترین رقابتهای عکاسی در جهان شناخته میشود و در سالهای اخیر با استقبال زیاد عکاسان از ملیتهای مختلف، به یکی از مهمترین رویدادهای عکاسی جهان تبدیل شده است. هدف اصلی ۳۵awards شناسایی و معرفی ۱۰۰ اثر برتر سال در شاخههای گوناگون است و از سال ۲۰۱۷ نیز عکاسان مهم و تأثیرگذار را براساس سه اثر مهمشان معرفی میکند. ۳۵awards بخشهای ۱۰گانهای دارد و برندگان آن همهساله بهصورت آنلاین اعلام میشوند. برگزیدگان این رویداد بینالمللی عکاسی علاوه بر اینکه گواهینامه و جوایز نقدی دریافت میکنند، آثارشان در یک آلبوم سالانه منتشر میشود. این رقابت نهتنها به عکاسان کمک میکند تا آثار خود را در سطح بینالمللی به نمایش بگذارند، بلکه فرصتهای شبکهسازی و پیشرفت حرفهای را نیز برای آنها فراهم میکند. خوشرو با «ایران» درباره موفقیت و فعالیتهای هنریاش گفتوگویی انجام داده که میخوانید.
علاقه شما به رشته نقاشی و وارد شدن به حوزه عکاسی چطور شکل گرفت؟
من از کودکی به نقاشی و پردههای نقاشی قهوهخانهای علاقه داشتم و در کنار درس مدرسه، نقاشی را ادامه دادم تا دیپلم و در رشته ریاضی با رتبه خوبی در کنکور شرکت کردم، اما برای ادامه تحصیل، رشته مهندسی مکانیک را انتخاب کردم و در عین حال قسمتهایی از درسهای مهندسی معماری را هم گذرانم. پس از دریافت مدرک مهندسی مکانیک، به معماری هم پرداختم. اما هنر را خارج از حوزه رسمی دانشگاهی با اساتید بسیار خوب، تجربه کردم.
عکاسی را نیز به موازات تحصیل در دانشگاه و با درس عکاسی رشته معماری، آغاز کردم و همزمان، با عکاسهای خوب آن زمان مثل کاوه گلستان و عباس عطار ادامه دادم. با گلستان، از طریق نمایشگاهی که قبل از انقلاب در تالار مولوی گذاشته بود، آشنا شدم و با عطار نیز در تظاهرات و درگیریها آشنا شدم. کار عکاسی به موازات حوادث، ادامه پیدا کرد ولی بیشتر وقت من به نقاشی و آموزشهای سخت گذشت.
در نقاشی چه سبکی داشتید؟
من طراحی را به طور کامل به روش هنرستان یاد گرفتم، طراحی را پیش استاد فرامرز پیلارام از نقاشان بزرگ معاصر ایران شروع کردم. ایشان طراحیهای من را خیلی پسندید و حتی تشویق کرد به جزیره قشم بروم و آنجا را مونوگرافی کنم.
الان یک مجموعه عکس از جزیره قشم مربوط به ٤٨سال قبل دارم که هنوز منتشر نشده. بعد با استاد غلامحسین نامی در زمینه آناتومی بدن کار کردم، با استاد مرتضی کاتوزیان نقاشی را یک دوره کامل از صفر شروع کردم. حدود چهار سال همه تکنیکها را با این استاد مرور کردم. تا آستانه رنگ روغن با ایشان کار کردم و آنجا بود که به تصمیم تاریخی زندگیم رسیدم، عکاسی را برگزیدم و نقاشی در حاشیه قرار گرفت.
علتش را توضیح میدهید؟
تصور میکردم جهان به سمت سرعت پیش میرود و نقاشی مدیومی است که صبر و حوصله بیشتری میخواهد و دامنه تأثیرگذاریاش هم متفاوت است. درسته که نقاشی تأثیری عمیق دارد ولی سرعتی که دلخواه من بود را نداشت. ادامه دادم و به دوران دیجیتال رسیدیم و کلاً به کاروان دیجیتال پیوستم و عملاً از دوره آنالوگ عبور کردم. آخرین دوره عکاسی آنالوگ من مصادف بود با فتح خرمشهر که با مرحوم کاوه گلستان و محمد فرنود و آقای دقتی، عکاسی کردم.
از زنده یاد شاهرخ گلستان در عکاسی چه تأثیری گرفتید؟
معطلی در کار نیست و شکار لحظهها چیزی است که از کاوه به یادگار دارم.
در عکسهای دیجیتال که میگیرید دخل و تصرف هم میکنید یا نه؟
در عکسهای مستندی که میگیرم اصلاً دخل و تصرف مجاز نیست، اما در رشته مینیمال کانسپچال دخل و تصرف کاملاً آزاد است و در مسابقات عکاسی برای داوران نوشته میشود که این دخل و تصرف به چه شکل انجام شده است، البته اجازه استفاده از عکسهای دیگران و این موارد وجود ندارد.
می شود گفت سبک شما در عکاسی مینیمالیستی است؟
بهتر است اینجوری جواب دهم که علاوه بر عکاسی معماری و استریت(خیابانی)، در زمینه مینیمال هم کار میکنم البته در این مسابقه در زمینه مینیمال مفهومی کار کردهام.
چطور به این ذهنیت رسیدید مینیمالیستی کار کنید با نگاه فلسفی؟
در مینمالیست شما هرچی ضروری هست را نگه میدارید و بقیه را رها میکنید. در سبک زندگی هم همین گونه است. حذف تشریفات و دکورهایی که هیچ ضرورتی در زندگی ما ندارد از اصول اولیه مینیمالیسم است. آرامش خیال را در فضای مینیمال به راحتی احساس میکنید و به یک نوع مدیتیشن در آن فضاها میرسید.
اما وقتی که مفهومی میشود در عین سادگی، یک مفهومی را هم منتقل میکند. به همین خاطر دست شما باز است و میتوانید از عکسهای دیگری هم که خودتان گرفتهاید در این ترکیبها استفاده کنید. و البته باید در توضیحات عکس، این نکات را ذکر کنید.
به خاطر استادان خوبی که در نقاشی داشتید به این دید در عکاسی رسیدید؟
در کار هنری ابتدا سر و کار شما با خیال است و باید موضوعی را تصور کنید. وقتی در ذهنتان موضوع را تصور کردید، آن وقت با تکنیک آن را خلق میکنید.
حالا عکاس هم با تکنیک عکاسی و نقاش هم با تکنیک نقاشی، پس، گام اول تصور است که در نقاشی و عکاسی یکی است، بعد برای عینیت بخشیدن به آن تصور، وقتی که نقاش هستی و تکنیکهای ادیت را میدانی، کار ساده میشود ولی در شرایط کنونی، کار بسیار پیچیدهای است چون ایران تحریم است و استفاده از نرمافزارهای به روز شده در ایران مقدور نیست و به این ترتیب عکاسان ما به زور از تکنولوژی روز جهان، عقب نگه داشته شدهاند. در هر صورت برای رسیدن به یک عکس خوب، باید ابتدا تصور خوبی داشته باشی و بعد به تکنیک ادیت بالا مجهز شوی و توان انجام یک چاپ خوب و مناسب از اثرت را هم داشته باشی. گاهی اوقات هنرمند همه این زحمتها را میکشد ولی چون به تکنیک چاپ مسلط نیست، کار، آنطور که باید در نمیآید.
در شرایط فعلی به دلیل اینکه کاغذ و مرکب مرغوب بایستی از خارج وارد شوند و ارز خارجی گران شده، مشکلاتی بهوجود آمده، هرچند تلاشهایی توسط لابراتوار آریا و برخی جاهای دیگر صورت میگیرد ولی برای ایران 90-80 میلیون نفری، کافی نیست.
من تولید عکس را ازخلق ایده و «تصور» گرفته تا «طراحی»، «کمپوزیسیون»، رنگ، تصویربرداری و ادیت را در یک فرآیند انجام میدهم.
شما در دوران انقلاب و دفاع مقدس هم عکاسی کردهاید، الان دیجیتال شده، نگاه عکاسیتان از آن زمان تا الان چه فرقی کرده است؟
هنرهای تجسمی کلاً ساختاری یگانه دارند و من بهراحتی توانستم آنها را به عکاسی منتقل کنم. وقتی کادربندی میکردم سعیام این بود که تمام اصول ترکیببندی را رعایت کنم. اصول حاکم بر زیباییشناسی در همه اینها رعایت شده است، آن زمان در مقایسه با الان تجربه کمتری داشتم ولی تجربه من برای کارهای مستند کافی بود بهعلاوه تهور کافی هم داشتم و دو سه بار تا چند قدمی مرگ هم رفتم.
یکی از آن موارد را گمان کنم آقای فرنود در جایی گفتهاند. سبک کاری عکسهای مستند من فرق نکرده بلکه صیقل خورده و کامل و همهجانبه شده است. اما در بخش مینیمال یا کانسپچوال و مفهومی، دروازههای جدیدی روی من باز شده که این را میتوانم بگویم جدید است.
شماری از کارهایتان از انقلاب و دفاع مقدس از نظر مفهومی بسیار مورد توجه قرار گرفته و تحسین شده است؟
عکسهای با موضوعات انقلاب و جنگ، در حال آماده شدن هستند، انشاءالله بعد از عرضه بازتابشان را خواهیم دید. آثار فاین ارت با ویژگی انتشار محدود در دست تدارک است که به شرط تأمین برخی اقلام وارداتی مثل کاغذ و مرکب مناسب، عرضه خواهد شد، مطلوب من این است که نمایشگاه را مهرماه امسال برگزار کنم. شما به نگاه نوآورانه در عکاسی و نقاشی اشاره داشتید. من خودم را در چهارچوبهای کلاسیک محدود نکردم، یعنی هم در طراحی گستاخیهایی داشتم و هم در کمپوزیسیون و ترکیببندیها مواردی را رعایت میکنم، اما نوآوریهایی هم دارم.
سادهسازیها گاهی مواقع خیلی شهامت میخواهد، ولی بالاخره وقتی کسی به فرم مطلوبی برسد و کار قابل قبولی انجام دهد دیگر باید دید در جامعه عملاً چه برداشتی از آن میشود. تا به حال در جمعهای تخصصی از کارهایم استقبال شده است.
سوژه عکسهایتان در مسابقه جهانی 35AWARDS در سال 2024 متمرکز بر اسب بود.
در طول تاریخ، هنرمندان زیادی به اسب پرداختهاند، چون مظهر قدرت، جمال، زیبایی، زیرکی، هوش و وفاداری است. من هیچگاه با اسب مأنوس نبودم الا دورانی که سوارکاری تمرین میکردم و به اسبی به نام شمشیر برخوردم که بینظیر بود، از حیث جمال و قدرت و هوش، مرگ زودهنگام و دلخراش این اسب مرا آزرده کرد لذا همواره مترصد فرصتی برای احترام به این مخلوق خوب خدا بودم. برای انجام این پروژه به چند باشگاه سوارکاری در تهران رفتم و از دکتر بابک محمدی که هم کارگردان تئاتر هستند و هم مربی سوارکاری، به عنوان مشاور کمک گرفتم و در نهایت در میان اسبهای مزرعه دوست خوبم آقای وصال که قبلاً مدیر روزنامه ایران بودند به اسبی برخوردم به نام «لجند» که سیلمی سلفرانس بود، او را پسندیدم.
این اسب ١٦٠ سانتیمتر پرش میکند و کرههای بسیار با ارزشی از آن تولید شده و بسیار قوی و باهوش است، آن را برگزیدم و یکی دو اسب دیگر که کرههای لجند بودند. عکس سیاه و سفیدی که برگزیده شده است، در نگاه اول، تصویر بسیار سادهای به نظر میرسد، اما با دقت بیشتر، حضور سایه انسان روی دیوار، بعدی جدید به آن اضافه میکند. اسب در انتظار مهتر خود، بیحوصله میشود و در خیال خود، تصویر مهتر را روی دیوار میبیند. از نظر هنرمند، لحظات کشنده انتظار، موضوع اصلی این تصویر است که روح و روان اسب، این حیوان زیبا و نجیب را مچاله کرده است؛ بهطوریکه مهتر خود را در خیال، تجسم میکند.
از لحاظ تکنیکی هم بازی سایه، نور و فضای ایجاد شده، در اوج سادگی و قدرتنمایی به تصویر کشیده شده است. در تصویر رنگی اسب سفید، شما نگاه نافذ و جستوجوگر اسبی را که از دریچه به بیرون مینگرد، مشاهده میکنید که در واقع نگاهی معنادار به زندگی مبتنی بر خواب و خوراک اسب دیگر دارد.
ترک سرتاسری روی دیوار هم حکایت از طولانی بودن این داستان دارد. از حیث فنی و ایجاد ایهام، این عکس انرژی فوقالعادهای درون خود دارد و طی دو ماه اخیر که در جمع تخصصی هنرمندان جهان مطرح شده با استقبال بسیار زیادی روبهرو شده است.
سومین اثر برگزیده نیز عکسی با سویههای انتقادی به رابطه انسان و فناوری است. در این عکس سعی کردهام سیطره بیش از حد فناوری بر زندگی خصوصی را به نمایش بگذارم. از بعدی دیگر نیز میتوان عکس را بسته به نوع جامعه و تعامل ملت_دولت، بهنفع آزادیهای اجتماعی تفسیر کرد.
ایهام بصری که در این عکس وجود دارد موجب کنجکاوی و جذب بیننده میشود و در سایتهای تخصصی عکاسی حدود ده برابر بیشتر از سایر عکسها مورد توجه قرار گرفته است. انرژی درون این تصویر به حدی است که بیننده دوباره نگاهش را بر میگرداند تا به تفسیر واقعی این تصویر برسد.
در این مسابقه ۱۰ هزار عکاس از ۱۳۱ کشور ۴۲ هزار عکس آوردند و اثر شما جزو 10 نفر اول قرار گرفت.
در این مسابقه جدا از عکسها، شخصیت عکاس به عنوان برگزیدهترین عکاسان جهان را هم در نظر میگیرند، من هم یکی از 10 عکاس برتر جهان در رشته مینیمالیسم مفهومی شناخته شدهام. تصویر عکس سیاه و سفید جزو اولین عکسهای جهان بین 350 عکس برتر ٢٠٢٤ قرار گرفته است. برای رسیدن به این تصویر مطالعات طولانی انجام شد، آن قدر که من برای این سوژه و عکاسی از این اسبها مطالعه کردم، فکر نمیکنم برای ساخت بعضی از این نیروگاهها مطالعه شده باشد.
شما چند عکس برای مسابقه فرستادید؟
سه تا عکس گرفتم که هر سه جزو برترینها قرار گرفت. من در انتخابهایم خیلی سختگیر هستم و خیلی از کارها را که نتواند استانداردهای مرا تأمین کند، به سطل زباله روانه میکنم.
عکسهایتان قرار است بعداً در جایی به نمایش درآید؟
بله، بهصورت کتاب خیلی ارزشمند در جهان به نام «کتاب سال عکاسی» منتشر میشود و به صورت نمایشگاههایی هم در مراکز هنری جهان به نمایش در میآید.
این مسابقه از نظر اعتبار بین مسابقههای عکاسی در جهان چه وضعیتی دارد؟
این مسابقهای است با سابقه زیاد و بسیار معتبر که آرای آن با اجماع نظر عکاسان جهان و در نهایت توسط یک تیم برجسته و بینالمللی انجام میشود و بیشتر برای رتبهبندی عکاسهای جهان از آن استفاده میشود بهطوریکه این رتبهبندی باعث میشود هم پروژههای جدید و هم نمایشگاهها و ورکشاپهای جدید به برگزیدگان تعلق گیرد.
اگر بخواهید وضعیت عکاسی دیجیتال را در ایران ارزیابی کنید چه نظری میدهید؟
در ایران بیشتر عکاسها از تکنیک دیجیتال استفاده میکنند، چون تکنیک آنالوگ یا وجود ندارد یا آنقدر گران است که شما نمیتوانی پیدا کنی اما در زمینه نرمافزار، جهان خیلی پیشرفت کرده و متأسفانه عکاسهای ایران به دلیل تحریم امکان تهیه آن را ندارند و وقتی میفهمند از ایران هستی، نرمافزار شما را قفل میکنند و با اینترنت ضعیف هم نمیتوانی از سد فیلترشکن عبور کنی. حالا شما ببیند هنرمند ما چه رنجی را باید متحمل شود، خب یک مقدار ضعفهای تکنیکال به وجود میآید. الان دانشگاههای ما برای آموزش دیجیتال تجهیز نشدهاند و فاقد برنامه مدون هستند. در کارگروههای فنی حرفهای هم تکنیکهای دیجیتال بهدرستی آموزش داده نمیشود، چون از ابتدا آموزش درستی نبوده یعنی مثلاً باید ۵۰ نفر آموزش ببینند و به هر استان دو نفر فرستاده شوند تا آنها هم در سال ۵۰ نفر تربیت کنند تا ما بتوانیم این را داشته باشیم. نظام آموزش دیجیتال در ایران مخدوش، بیبرنامه و فاقد کارایی است به همین دلیل تولیداتی که شما میبینید اگر گاهی هم خوب در میآید بر اثر تلاشهای فردی افراد خاصی است.
از نظر شخصیتی به عنوان هنرمند از آقای گلستان و استادان نقاشیتان چه چیزهایی را وام گرفتهاید؟
از کاوه گلستان ثبت لحظه را یاد گرفتم که چطور وقتی با حادثه مواجه میشویم چه واکنشی نشان میدهیم. آقای گلستان وقتی با حادثه مواجه میشد بدون اینکه در ویزور دوربین، نگاه کند اولین عکس را میگرفت. ولی همواره یک لنز واید روی دوربینش بود به طوری که آن لنز واید تقریباً سوژه را واضح میدید و بلافاصله پوزیشن میگرفت و کادر نهایی را انتخاب میکرد و اگر شما کنتاکتهای آقای گلستان را ببینید این را کاملاً متوجه میشوید که چطور از حاشیه به متن میآمد و بر سوژه مسلط میشد.
گلستان سرعتش هم خیلی خوب بود و موتور روی دوربینش کار گذاشته بود و در یک ثانیه گاهی تا پنج عکس میگرفت و اجازه نمیداد که سوژه از گلستان عبور کند و لحظه قطعی را با اقتدار کامل ثبت میکرد.
در نقاشی چطور از استادان الهام گرفتید؟
در نقاشی اگر از آخرین استاد برای شما بگویم باید استاد مرتضی کاتوزیان را نام ببرم. او در طراحی بسیار سختگیر و دقیق بود، بسیار نگاه نافذ و قدرتمندی داشت به طوری که وقتی کار شاگرد را تصحیح میکرد، شاگرد خودش متوجه اشتباه خود میشد. در بخش ساختوساز و رنگ که میآمد با قلم قدرتمند و بسیار شیرینی که داشت بخوبی دانش خود را منتقل میکرد من دوره گواش را به طور کامل با ایشان گذراندم. تکنیک آب مرکب را هم از استاد کاتوزیان فرا گرفتم، وقتی به کارهایی که آن زمان انجام دادهام نگاه میکنم، حس میکنم استاد چه قدرتی را در پنجههای آن روز ما قرار داد و ما شاید با ادامه ندادن کار، قدرش را ندانستیم. برای استاد آرزوی سلامتی هر چه بیشتر و طول عمر دارم.
برش
این رویداد بینالمللی و سالانه عکاسی سازمانی مردم نهاد است و توسط عکاسان بین المللی اداره میشود و دبیرخانه آن در مسکو است .
همه عکسها بهصورت ناشناس ارزیابی میشوند، بنابراین اعتبار، شایستگی و شهرت عکاسان به هیچ وجه بر نتایج تأثیر نمیگذارد. این فرصتی خارقالعاده برای عکاسان نوپا است تا نامی برای خود دست و پا کنند و آثار واقعاً ارزشمند خود را به جهانیان نشان دهند. همچنین این بهترین فرصت برای متخصصان است تا بار دیگر وضعیت موجود خود را تأیید کنند. ارزیابی بیطرفانه و چند مرحلهای تضمین میکند که جالبترین عکسها از دست نمیروند و بهترینها در میان آنها پیدا میشوند و 100 مورد شایسته را شناسایی میکنند. سعیده احسانیراد
دیدگاه تان را بنویسید