تردیدی نیست که شیوع ویروس کرونا یک تراژدی انسانی رقم زده اما شاید این بیماری حداقل یک مزیت داشته باشد. وضعیت بحرانی ماههای اخیر در
جهان باعث شده تا میلیونها نفر با نگاهی دقیقتر به نقد سیاستهای زیانبار ایالاتمتحده در داخل و خارج از آمریکا بپردازند. با توجه به سیاستهای نظامی و جنگی
واشنگتن در خارج از ایالاتمتحده، گمانههایی وجود دارد مبنیبر اینکه ممکن است در دوران پس از کرونا، سیاستهای نظامی ایالاتمتحده تغییراتی اساسی به خود ببیند و از حجم درگیریهای نظامی آمریکا بهویژه درگیریهایی که درباره صلحآمیزبودن آنها تردید وجود دارد، کاسته شود. دنیل سجورسن، کهنهسرباز و استاد تاریخ دانشگاه کانزاس در گزارشی مینویسد که
پنتاگون با وجود
بودجه عظیمی که دارد نتوانسته
ویروس ناشناختهای مانند کرونا را به چالش بکشد و این امر میتواند منجر به تغییر بودجه
وزارت دفاع آمریکا شود. بخشی از هزینههای دفاعی ایالاتمتحده میتواند به آژانسهای کنترل و مقابله با بیماریها اختصاص یابد و این سرمایهگذاری میتواند باعث واکنش بهتری در زمانهای بحران شود.
با این حال، با وجود انتقادها و شکوههای هرازچندگاه ترامپ درباره «جنگهای نامعقول» آمریکا، در عمل شاهد تغییرات چشمگیری نیستیم و دولت او هم بهطور قابلملاحظهای نشان داده که هیچ تمایلی به کاهش میانگین بودجه جاهطلبیهای نظامی آمریکا ندارد و سیاست
دولت ترامپ در قبال عراق، ایران،
ونزوئلا و
سومالی به گونهای است که احتمال بروز درگیری نظامی بهطور چشمگیری افزایش یافته است. روزهایی که سپری میکنیم میتواند تکلیف بسیاری از سیاستهای نظامی آمریکا از جمله
جنگ تقریبا دو دههای واشنگتن علیه
تروریسم را روشن کند و آن را به پایان برساند. با اینکه پیشبینیکردن کاری بسیار پیچیده است اما باید پذیرفت که گسترش ویروس کرونا فرصتی نادر برای مطرحکردن پرسشهای چالشبرانگیز درباره سیاست آمریکا درباره «پایان جنگ» را ایجاد کرده است.
با گذشت تقریبا دو دهه از 11 سپتامبر 2001، در سالهای اخیر شاهد آن بودیم که برخی هیجانها و سیاستهای جنگی ایالاتمتحده فروکش کرده اما نه از همه جهات. در دوره ریاستجمهوری ترامپ تعداد کل نیروهای آمریکایی مستقر در
خاورمیانه افزایش یافته است، آن هم در شرایطی که ایالاتمتحده تعهدات خود در قبال
عراق و
افغانستان را کاهش داده است. اما تعداد سربازان آمریکایی که در خارج از کشور در حال عملیات جنگی هستند، در سالهای اخیر کاهش یافته و این برای نخستین بار پس از حملات 11 سپتامبر است که شاهد چنین روندی هستیم. در این سالها دیدیم که پایاندادن به جنگهای غیرضروری که هیچ چشماندازی برای پیروزی در آنها وجود ندارد هم میتوانند خارج از اراده دولتها و نظامیان باشد. شاهد این مدعا هم رویکرد همچنان افراطی و جنگطلبانه سناتور تندروی جمهوریخواه ایالت کارولینای جنوبی، لیندسی گراهام است. در ماههای گذشته و قبل ازآنکه ویروس کرونا به
خاک آمریکا برسد، با توجه به عدم موفقیت کمپینهای مختلفی که از سوی فرماندهی مرکزی آمریکا در آفریقا در سراسر این قاره اجرا شده و تمایل اعلامشده پنتاگون برای تمرکز برنامههای خود بر
رقابت با
چین و روسیه، مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که برنامه خود را برای کاهش قابل ملاحظه تعداد نظامیان آمریکایی مستقر در قاره آفریقا ارائه کرده است. اما گزارش رسانهها حاکی از آن بود که لیندسی گراهام که رهبری کمیته قضائی
سنا را بر عهده دارد، واکنشی تند به این سخنان
وزیر دفاع آمریکا نشان داد و تهدید کرد که اگر
ایالات متحده تعداد نظامیان خود در آفریقا را کاهش دهد، «زندگی مارک اسپر را به جهنم تبدیل خواهد کرد». کمتر از دو ماه بعد، فرماندهی مرکزی ایالاتمتحده در آفریقا در پایگاه نظامی جیبوتی که بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در قاره آفریقا محسوب میشود، اعلام وضعیت اضطراری کرد، چراکه تسهیلات و امکانات پزشکی و بهداشتی در این پایگاه به اندازهای نیست که بتوان با شیوع ویروس کرونا مقابله کرد.
نتیجهگیری درباره اینکه آیا شیوع ویروس کرونا میتواند برنامه وزیر دفاع آمریکا در کاهش تعداد نظامیان این کشور در قاره آفریقا را تسهیل کند و سرعت ببخشد بسیار زود است و گذر زمان آن را مشخص خواهد کرد اما در نیمه آوریل خبری رسمی ازسوی پنتاگون منتشر شد که از ادامه مشارکت آمریکا و پابرجابودن تعهدات واشنگتن در قبال قاره آفریقا در دوره شیوع کرونا خبر میداد و این نشان میدهد که ظاهرا مارک اسپر فعلا از مواضع پیشین خود عقبنشینی کرده است.
با این حال، این بیماری قطعا تأثیر خود را خواهد گذاشت. همانطور که سیاستهای بهداشتی مربوط به قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی زندگی و کار مردم را در سراسر جهان دستخوش تغییر کرده، سیاستهای جنگی واشنگتن هم بدون شک باید با شرایط جدید سازگار شود. انتظار حداقلی این است که پنتاگون از این پس جنگهایی پنهانی را رقم بزند که نیاز کمتری به حضور شانهبهشانه نظامیان باشد و چنین جنگهایی هم تلفات کمتری خواهد داشت. بر این اساس سربازان در تیمهای همیشه کوچکتر فعالیت خواهند کرد؛ درست همانطور که رهبران ارشد نظامی در روزهای
جنگ عراق به افسران جوان توصیه میکردند که «همیشه بین خودتان و مشکل پیشرو یک عراقی قرار دهید» (کشتن عراقیها راهحل هر مشکلی در عراق است)، بنابراین امروز و در آینده سربازان تمام تلاش خود را میکنند تا هواپیماهای بدون سرنشین را بین خود و دشمنانشان قرار دهند. در همین حال، باید انتظار داشت که شکاف بین افکار عمومی در آمریکا و جنگهایی که به نام آمریکا ثبت میشود هم افزایش یابد. آنچه ممکن است در این سالها پدیدار شود، نسخهای از جنگهایی است که آنقدر غیرقابل رؤیت است که نمیتوان پایانی برای آن متصور شد و دیگر جنگ با مفهوم کلاسیک آن کاربردی نداشته باشد. با این حال، ویروس کرونا ممکن است چشم ما را بیش از گذشته متوجه وجهه مرگبار جنگ آمریکایی کند.
جنگهای آینده، حتی اگر به طور گسترده ازسوی واشنگتن هدایت شود، تنها نامی از آمریکا را یدک خواهد کشید، چراکه تعداد کمی از شهروندان یونیفورمپوش ممکن است در چنین جنگهایی مشارکت کنند و طبعا تعداد کمتری هم قربانی خواهند شد. با حرکت به جلو، سیاستگذاران و عموم مردم ممکن است همانگونه که از سایت آمازون کالاهای مورد نیاز خود در دوره شیوع کرونا را سفارش میدهند و درب منزل تحویل میگیرند، با کلیککردن بر یک دکمه هم وارد جنگ شوند. در چنین شرایطی کلیککردن نیاز به فکر بیشتری دارد، شاید آنچه میخواهیم با این کلیک بهدست آوریم را باید فدای اهداف مهمتری کنیم. اما در هر جنگی یک واقعیت تغییر نمیکند: جان بسیاری از افراد در جنگها گرفته میشود. مردم آمریکا ممکن است حضور داوطلبانه خود را در جنگها پایان دهند و افراد و داوطلبان حرفهای تحت رهبری رئیسجمهوری افسارگسیخته به ماشین جنگی تبدیل شوند یا نقش مزدور و شبهنظامی را ایفا کنند. با این حال تردیدی نیست که افراد
فقیر و بیچاره در سوی دیگر بشکههای تفنگ و بمبارانها حضور دارند و هدف قرار میگیرند.
دیدگاه تان را بنویسید