ارسال به دیگران پرینت

آیا با فرزند اوری کم جامعه پیر میشود؟

فرزند، محصول ازدواج است. وقتی شمار ازدواج کم شده طبیعی است که فرزند آوری هم کمتر باشد اما در خانواده های تشکیل شده هم گاه میل به فرزندآوری نیست یا محدود به یکی است. فهرست وار 20 دلیل در کاهش فرزندآوری می‌توان برشمرد تا بدانیم به صرف وعظ و نصیحت یا پخش فیلم «خجالت نکش» از تلویزیون درباره فرزندآوری، مردم فرزند بیشتر نمی‌آورند...

آیا با فرزند اوری کم جامعه پیر میشود؟

مهرداد خدیر- در روزهای اخیر از زبان مقامات وزارت بهداشت هشدارهایی دربارۀ کاهش نرخ باروری و فرزند آوری و اصطلاح « پیر شدن جمعیت » در ایران می‌شنویم و در رسانه‌ها منتشر شده است.

مدیر کل سلامت، جمعیت و خانوادۀ این وزارتخانه گفته است: «با این روند در 30 سال آینده یکی از کشورهای پیر خواهیم بود و این موضوع در همۀ حوزه‌های علمی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خطرناک است.»

مشاور عالی وزیر بهداشت هم گفته است: «نرخ رشد جمعیت کشور به کمتر از یک درصد کاهش یافته است. تک فرزندی بلای جان فرزندی است که به دنیا می‌آید. صدا وسیما باید در خصوص افزایش جمعیت به مردم و خانواده‌ها آموزش دهد.»

هر چند پیش از این نیز یکی دو بار در این مورد نوشته‌ام اما به خاطر طرح مجدد، می‌توان از منظرهای مختلف بررسید و دلایلی برشمرد.

مخاطبان گرامی نیز بگویند با کدام مورد بیشتر موافق‌اند یا کدام بخش را مؤثرتر یا نامربوط‌تر می‌دانند و مخالف‌اند.

ابتدا باید دو نکته را یادآور شد:

اول این که رشد جمعیت در ایران هنوز منفی نیست . یعنی سالانه یک میلیون زاد و ولد بیش از مرگ و میر صورت می‌پذیرد و این هشدارها در واقع معطوف به سی، چهل سال آینده است. مشخصاً پیش‌بینی می‌شود جمعیت ایران در سال 1440 به 100 میلیون نفر برسد با جمعیت سال‌مند بیشتر از جوانان.

نکتۀ دوم این است که اگر اصطلاح «جامعۀ پیر» یا «کشور پیر» را بپذیریم لابد کشورها و جوامعی هم نوزاد و طفل‌اند یا می‌میرند!

حال آن که کشور پیر بیشتر ناظر به میانگین سنی است وگرنه جامعه مانند انسان پیر نمی‌شود چون اگر پیر می‌شد لابد چندی بعد هم باید می‌مُرد! اما آیا تا به حال شنیده‌ایم فلان جامعه مُرد؟!

برخی از جامعه‌شناسان مدرن حتی مانند گذشته اصطلاح «جامعۀ سالم» را هم به کار نمی‌برند و تشبیه جامعه به انسان را پشت سر گذاشته‌اند. در واقع دربارۀ شهروندان صحبت می‌کنیم و از روی تسامح این اصطلاحات را به کار می‌بریم.

شاید برای برخی این پرسش پدید آید که حکومت‌های درگیر کمبود عرضۀ کار و مسکن یا مشکلات آب و محیط زیست و آموزش و درمان، چرا دنبال جمعیت بیشترند که قاعدتا به منزلۀ دردسر بیشتر است؟

مثل تعجب از فرزندآوری یک خانوادۀ فقیر که از خود می‌پرسیم چرا به دنبال نان‌خور بیشترند؟

به لحاظ اقتصادی و با نگاه مدرن و فارغ از جنبه‌های ایدیولوژیک و سیاسی این نگرانی وجود دارد که در سال 1440 تعداد بازنشستگان از شاغلان فزونی گیرد چون در این صورت دیگر با کسر حقوق شاغلان نمی‌توان حقوق بازنشستگان را تأمین کرد. هر چند حالا هم عملا دولت کمک می‌کند و صندوق های بازنشستگی غالباً ورشکسته‌اند. بنابراین جمعیت شاغل همواره باید بیش از بازنشسته باشد.

به لحاظ سیاسی به جمعیت به مثابۀ مولفۀ قدرت نگریسته می‌شود. یکی از برتری‌های ما در جنگ با عراق جمعیت بیشتر بود.

به لحاظ مذهبی هم این نگرانی وجود دارد که برخی از اقلیت‌ها رو به فرزندآوری بیشتر آورند و نسبت جمعیتی آنان دست‌خوش تغییر شود.

با این حال پرسش اساسی این است که به رغم تغییر سیاست و و کنار گذاشتن شعار «فرزند کمتر‌، زندگی بهتر» و حتی تبلیغ وارونۀ آن، چرا میل به فرزندآوری رو به کاهش است و تبلیغات صدا و سیما هم تأثیری نداشته است؟

دلیل اصلی همان است که مقام وزارت بهداشت گفته است: «از سال 89 به طور متوسط،  هر سال 6 درصد از میزان ازدواج، کم شده به گونه‌ای که در این سال 890 هزار ازدواج به ثبت رسید و در سال 98 به 550 هزار مورد رسید.»

فرزند، محصول ازدواج است. وقتی شمار ازدواج کم شده طبیعی است که فرزند آوری هم کمتر باشد و اگر دوست دارند بچه زیاد شود زمینۀ ازدواج را باید فراهم کنند.

البته در خانواده های تشکیل شده هم گاه میل به فرزندآوری نیست یا محدود به یکی است. فهرست وار 20 دلیل در کاهش فرزندآوری می‌توان برشمرد تا بدانیم به صرف وعظ و نصیحت یا پخش فیلم «خجالت نکش» از تلویزیون درباره فرزندآوری، مردم فرزند بیشتر نمی‌آورند:

چرا فرزندآوری کم شده/ آیا جامعه هم پیر می‌شود؟

1. سطح دانش عمومی و آگاهی مردم نسبت به حقوق اولیۀ انسانی که به ارادۀ آنها به دنیا می‌آید بالا رفته است. هر چه این آگاهی بیشتر حساسیت نسبت به حقوق او هم افزون‌تر. از این رو با این قضیه با تأمل بیشتر برخورد می‌شود.

2. «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در ابتدا یک شعار بود و امری تبلیغاتی. مزایای این امر تبلیغاتی اما به مرور به امر عینی تبدیل شد و مردم مشکلات اقتصادی چند فرزندی را چشیدند. کدام مستأجری است که درنیافته باشد هر قدر تعداد فرزند بیشتری داشته باشد بخت کمتری برای یافتن خانۀ مورد نظر دارد؟

صرف تبلیغ کافی نیست. باید به امر عینی بدل شود. این روزها همه از سودآوری بورس حرف می‌زنند. چرا؟ چون عینی شده و سود آن را لمس می‌کنند. نشان‌دادن خانواده‌ای با بچه های قد و نیم‌قد مردمان دیگر را که آن گونه زندگی نمی‌کنند و نمی‌پوشند قانع نمی‌کند و برای طیف خودشان مؤثر است.

3. جدای امر تبلیغاتی مسایل اقتصادی مردم را در همۀ امور من‌جمله فرزندآوری میانه‌رو کرده است. منحصر به فرزندآوری هم نیست. شخص به خاطر مشلات اقتصادی در امور دیگر هم میانه‌رو می‌شود. در اظهار نظر سیاسی، در ریسک تغییر شغل، در سفر و امور دیگر. فرزند‌آوری نیز از این قاعده مستثنا نیست.

4 . یکی از انگیزه‌های فرزندآوری جانشینی پدر و مادر بوده است. در نگاه جدید دو و حتی یک فرزند را برای این جانشینی کافی می‌دانند. ضمن این نگرانی مرگ و میر هم با گسترش بهداشت تقریبا از بین رفته و لازم نیست 5 فرزند بیاورند تا دو تا زنده بماند.

از منظری دیگر هم پدری که برای دریافت ارث و میراث خانوادگی با 6 برادر و سه خواهر 10 سال اختلاف داشته ترجیح می دهد اندوخته او بی دردسر به یگانه فرزندش انتقال یابد و آن بچه به خاطر این که صاحب یک آلونک 60 متری شود 30 سال کارمندی یا شاگردی نکند.

5. در گذشته به فرزند پسر به عنوان نیروی کار نگریسته می‌شد. بابت دختر هم در برخی مناطق مبالغی می گرفتند. پدر، پسر رابه مزرعه می‌بُرد و پول کارگر نمی‌داد و برای دختر هم شیربها می‌گرفت. به عبارت دیگر هزینه – فایده می‌کردند و می صرفید! اکنون اما این صرفه در کار نیست. پسر 30 ساله از پدر پول توجیبی می‌گیرد و دختر هم اگر بخواهد ازدواج کند به امکانات اولیه نیاز دارد.

6. اصطلاح «فرزند ناخواسته» را در گذشته زیاد می شنیدیم. خانواده واقعا دنبال فرزند بیشترنبود و پیش می آمد. ولی اکنون امکان جلوگیری از فرزندآوری فراهم است.

7 . اگر سیاست رسمی افزایش شمار فرزندان باشد ناگزیرند چند همسری را هم باید بپذیرند و رواج دهند و زنان جامعه اجازه نمی دهند. زنی که در 30 سالگی ازدواج می کند و اکنون به 35 سالگی هم رسیده مگر چند فرزند می تواند بیاورد؟ خیل فرزندان ناصر الدین شاه و فتحعلیشاه از یک زن که نبود! اگر در زندگی بزرگان دینی هم می خوانیم بعضا تا 28 فرزند داشته اند چون یک همسر نداشته اند.

با این نگاه از تک همسری و ازدواج در سن بالا 6 بچه درنمی آید!

8 . در گذشته زنان کمتر به طلاق می اندیشیدند یا امکان آن را نداشتند. این قاعده مردان را نیز دربرمی گیرد. برخی فرزند نمی آورند تا اگر خواستند جدا شوند مانعی بر سر راه نباشد. اتفاقا چون گفته می شود بچه بیاورید تا زندگی تان محکم تر شود نمی آورند تا خیلی محکم نشود!

9 . دنیای مدرن از قداست نهاد خانواده کاسته است. خوش بختانه در جامعۀ ما خانواده هنوز از ارکان جامعه است اما با این حال کوچک شده و در خانوادۀ کوچک فرزند زیاد، جایی ندارد.

10 . فرزند در گذشته در زمرۀ «دارایی» افراد محسوب می‌شد. کما این که گفته می شد «سه پسر دارم». اکنون اما مردی با 10 پسرو دختر را «دارا»‌تر می‌دانیم یا فردی با خانه و اتومبیل و ویلا و پول نقد در بانک را؟!

جدای این به تعبیر مصطفی ملکیان زمانی آدمیان با «داشته» هاشان شناخته می‌شدند. بعد نوبت به «بوده»‌هاشان رسید و در روزگار فضای مجازی «نموده»‌ها اهمیت یافته است. این که چگونه در نظر دیگران می‌آید و «نمود» بر «بود» می‌چربد. تعداد فرزند بیشتر حتی در زمرۀ داشته‌ها هم نیست چه رسد به بوده‌ها و نموده‌ها!

11 . تبلیغ جمعیت بیشتر در دهۀ 60 و تبلیغ جمعیت کمتر در دهۀ 70 و دوباره تبلیغ جمعیت بیشتر در دهۀ 90 این ذهنیت را برای مردم ایجاد کرده که دغدغۀ اصلی تأمین سرباز است. از این رو با کاهش سرمایۀ اجتماعی و تشدید شکاف اتفاقا خانواده هایی نمی خواهند تأمین کنندۀ سرباز باشند.

البته فقط برای تأمین سرباز نیست. به لحاظ ایدیولوژیک نیز چنین است. در سال 65 روزنامۀ کیهان مصاحبۀ مفصلی با مهندس موسوی نخست وزیر وقت انجام داد و دربارۀ رشد جمعیت پرسید و او پاسخ داد: « هر کودکی که به دنیا می آید یک الله اکبر‌گو اضافه می شود».

12 . وقتی ازدواج، اولویت اول دختران نیست در سن پایین ازدواج نمی کنند و ازدواج در بالای 30 سال هم بیشتر از یک فرزند به همراه ندارد و گاه صفراست. زنی که 6 فرزند به دنیا آورده 17 سالگی ازدواج کرده و تا 37 سالگی زاده نه این که از زنی که 37 سالگی عروس شده انتظار داشته باشیم تا 60 سالگی هم بچه بیاورند. همسر زکریا که نیستند!

یک راه شاید کاهش سخت گیری در فرزند خواندگی باشد.

13 . گیرم که تصمیم بگیرند بچه های بیشتر بیاورند. با این مدل زندگی آپارتمانی در خانه های 60 یا 70 متری شدنی است؟ این آپارتمان‌ها و خودرو که نقش مهمی در زندگی همه پیدا کرده پیام فرزند زیاد را به جامعه منتقل نمی‌کنند.

در گذشته مدل زندگی به گونه‌ای دیگر بود و فرزندان پرشمار در آپارتمان‌ها محصور و محبوس نبودند. به عبارت دیگر، جا نیست!

14 . خانواده و طایفه و ایل با عنصر جمعیت شناخته می‌شد و هوای هم را داشتند. امروز صحبت از «شهروند» است و شهروند چه فرزند ششم خانواده الف باشد و چه فرزند سوم خانواده ب، باز شهروند است.

15 . زنان در جامعۀ سنتی ابتدا دختر آقای «الف» بودند و بعد به زوجۀ آقای «ج» تبدیل می شدند و مرحلۀ تکاملی مادر فرزندانی شدن بود که او را با آنها می شناختند. در دنیای امروز زنان هویت مستقلی برای خود تعریف کرده‌اند و این هویت مستقل – بد یا خوب- از میل فرزندآوری کاسته است.

16 . این باور که «هر آن کس که دندان دهد، نان دهد» هراس از تأمین اقتصادی فرزندان را از بین می‌بُرد. اکنون اما پدر می داند داستان محدود به نان نیست. تازه به خاطر همین نان باید هزار حرف بشنود.

سعدی می گوید: ای شکم خیره به تایی بساز/ تا نکنی پشت به خدمت دو تا.

«تا» می تواند در روزگار ما فرزند کمتر باشد. کارمندی که یک بچه دارد ناچار از تن دادن به هر تحمیلی است یا آن که 4 بچه دارد؟

17. در میان طبقات تحصیل کرده به تأثیر تبلیغات یا آموزه های فمینیستی نمی‌توان بی‌اعتنا بود. سیمون دوبوآر می‌گوید: «دو نهاد مادری و ازدواج، زن را از زن بودن خارج می‌کنند.» این ادعا البته مخالفانی جدی هم دارد که معتقدند زن با ازدواج، زن‌تر و با مادر شدن کامل می‌شود. با این حال نگاه فمینیستی به فرزند زیاد روی خوش نشان نمی‌دهد.

18. با این که از صدا وسیما خواسته شده فرزندآوری را تبلیغ کنند ولی نمی‌دانند باید چه کار کنند. چون نه در عالم واقع چنین است و نه در خیال‌شان چنین موضوعی را می‌پرورانند. منهای ترکیه در بقیه کشورها نیز فیلم‌ها چندان مشوق فرزندآوری نیستند. ترکیه اما رسماً این سیاست را دنبال می‌کند.

حتی گفته می‌شود به فرزندآوری ترک‌ها در آلمان توجه دارند و 20 سال دیگر با توجه به بی‌علاقگی خانواده‌های آلمانی به فرزند‌آوری و تشویق آلمانی‌های ترک‌تبار جمعیت آنان قابل توجه خواهد شد.

« عِصِت » نویسندۀ اصلی سریال‌های 300 قسمتی ترکیه‌ای جایی گفته بود سه سیاست را دنبال می‌کند: اول نمایش جاذبه های توریستی، دوم تأکید بر برتری صنعت پوشاک ترکیه و تنوع لباس و سوم فرزند‌آوری و اولویت آن.

19. یک دلیل کاهش میل به فرزندآوری سیستم فرسودۀ آموزش و پرورش در ایران است. هر بچه یعنی گرفتار شدن پدر و مادر در یکی از عقب‌مانده‌ترین نظام‌های آموزشی. اکثر بچه‌ها در مدارس دولتی درس می‌خوانند و همه پول غیر انتفاعی ندارند یا اعتقاد به آن ندارند. از وقتی بچه پا به 7 سالگی می‌گذارد پدر و مادر هم 12 سال اسیر این سیستم می‌شوند.

پس فرزند کمتر یعنی خلاصی بیستر از این سیستم. به عبارت دیگر چه بسا زن و شوهری علاقه داشته باشند فرزند دیگری هم بیاورند اما چون نگران‌اند 7 سال بعد اسیر مدرسه و درس و مشق او شوند و تا 12 سال محکوم این وضع باشند منصرف شوند. تماشای فرآیند رشد بچه‌ها زیباست و این که بچه‌ها مهارت‌های مختلف را می‌آموزند. هر قدر فرآیند رشد زیباست، اصرار بر شکل دهی بچه‌ها در قالب‌های پیش ساخته و دغدغۀ فردای آنها اما با این زیبایی سازگار نیست.

20. دست آخر این که در گذشته بچه‌ها در کوچه بازی می‌کردند و محیط جامعه را مردم مناسب‌تر می‌دیدند. اکنون اما پدر و مادر‌ها نمی‌دانند اوقات فراغت بچه‌ها را چگونه پر کنند. در همین داستان خانه‌نشینی کرونا و تعطیلی مدرسه‌ها یکی از مشکلات بزرگ همین بود. کافی است پدر و مادر باشیم تا بارها شنیده باشیم «حوصله‌مان سر رفته»، «کجا برویم» و مانند اینها.

صنعت سرگرمی در ایران ضعیف است و کودکان جز با فضای مجازی و تلویزیون سرگرم نمی‌شوند. ضعف این نهادها مسؤولیت پر کردن اوقات فراغت را گردن پدر و مادرها انداخته و احساس می‌کنند از پس بیشتر بر نمی‌آیند.

به این فهرست می‌توان اضافه کرد. از جمله این تصور که در همه جای غرب بچه کمتر می‌آورند در حالی که در آمریکا و انگلیس خانواده‌های پر جمعیت کم نیستند و برخی معتقدند به ما می گویند فرزند کمتر بیاورید اما خودشان با خانواده های پربچه به دنبال شادتر زیستن‌اند و لذت زندگی را در هیاهوی بچه ها و نه سکوت خانه‌ها می‌جویند.

منبع : عصر ایران
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه