ارسال به دیگران پرینت

ترقی بورس‌بازی؛ از تلگرام تا رسانه عمومی

یکشنبه در برنامه‌ای تلویزیونی به موضوع بورس پرداخته شد. گرچه به‌نظر می‌رسید متولیان کار در تلاش برای ارائه برنامه‌ای اقتصادی بودند اما بیشتر به برنامه‌ای طنز از وضعیت بازار سهام کشورمان شبیه بود. در این میان حضور برخی افراد با عنوان کارشناس به‌صورت حضوری و غیرحضوری باعث شد که درون‌مایه غیرکارشناسی این برنامه به اوج خود برسد. مهمانان این برنامه از برخی الفاظ اقتصادی برای منطقی جلوه دادن صحبت‌های خود استفاده می‌کردند که به نظر می‌رسید درک مناسبی از مفاهیم آن ندارند.

ترقی بورس‌بازی؛ از تلگرام تا رسانه عمومی

یکشنبه در برنامه‌ای تلویزیونی به موضوع بورس پرداخته شد. گرچه به‌نظر می‌رسید متولیان کار در تلاش برای ارائه برنامه‌ای اقتصادی بودند اما بیشتر به برنامه‌ای طنز از وضعیت بازار سهام کشورمان شبیه بود. در این میان حضور برخی افراد با عنوان کارشناس به‌صورت حضوری و غیرحضوری باعث شد که درون‌مایه غیرکارشناسی این برنامه به اوج خود برسد. مهمانان این برنامه از برخی الفاظ اقتصادی برای منطقی جلوه دادن صحبت‌های خود استفاده می‌کردند که به نظر می‌رسید درک مناسبی از مفاهیم آن ندارند.

چگونه و چرا سیگنال فروشان جای کارشناسان را در این برنامه‌های عمومی می‌گیرند؟ و چگونه برخی خود را در حدی می‌یابند که می‌توانند در برنامه زنده به اظهارنظر برای همگان بپردازند و چنین اعتماد به نفسی از کجا نشات می‌گیرد؟ پرسش‌هایی اساسی که باید در جوامع کارشناسی و عمومی مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.

برای درک بیشتر برای کسانی که از دیدن این برنامه باز مانده‌اند، صرفا برخی اظهارنظرها را با یکدیگر مرور می‌کنیم. کارشناس برنامه: «بازار بورس ما وارد دوران طلایی شده و انتظار داریم رشد عالی داشته باشد». فارغ از آنکه در ابتدای امر لفظ «بازار بورس» به جای «بازار سهام» خود نشان‌دهنده عمق تحلیل‌گری است (یعنی بازاری که در آن، کارشناس احتمالا «بورس» خرید و فروش می‌کند)، یک جمله احساسی «رشد عالی» بدون آوردن دلیل مستند جلب توجه می‌کند. سپس کارشناس می‌گوید: «بازار سرمایه ما تورم‌محور است»! این جمله مثل این است که بگوییم بازار ارز، اقتصادمحور است؛ طبیعی است که در شرایط تورمی، قیمت‌های اسمی در بازارها افزایش می‌یابد و در همه دنیا این اتفاق می‌افتد. نکته اینجاست که در دنیا تورم کنترل شده و در ایران هنوز تورم وجود دارد که طبیعتا بر همه بازارها و نه فقط بورس اثر می‌گذارد. اما جالب‌تر آنکه کارشناس در توضیح «تورم‌محور» بودن بورس تهران، مثالی از یک شرکت صادراتی می‌زند و می‌گوید: «این شرکت در حالی که هزینه‌های ریالی دارد، درآمدش به دلار است و می‌تواند سود کند». احتمالا کارشناس فراموش کرده موضوع تورم متوجه ریال می‌شود و نه نرخ دلار و امیدواریم که استرس برنامه زنده، موجب فراموشی مفاهیم ابتدایی اقتصاد شده باشد. نکته جالب‌تر درباره مجری برنامه است که هرچند انتظار زیادی هم از نظر کارشناسی نباید از وی داشت، اما حداقل دانستن محدوده عدد شاخص برای انجام مصاحبه ضروری به نظر می‌رسید. در مورد پیش‌بینی نوستراداموسی شاخص ۸ میلیون واحد نیز جالب توجه است که کارشناس به جای ارائه ادله تحلیلی، به سابقه خود در ارائه پیش‌بینی اشاره می‌کند، مثل بسیاری از افراد غیراقتصادی که طی یکی، دو سال اخیر زیاد هم رویت می‌شوند و معتقدند دلار ۱۵ هزار تومانی را پیش‌بینی کرده بودند؛ یا فردی که اخیرا مدعی شده بود رکود اقتصاد جهانی را در این مقطع پیش‌بینی کرده است (یعنی احتمالا از سال گذشته به ماجرای کرونا اشراف داشته). البته نباید از آموزه‌های این برنامه‌های ویژه غافل ماند که حداقل به اهالی رسانه و تحلیلگران زحمت‌کش بازار سرمایه آموخت که گویا نیازی نیست خیلی وقت بگذارند و ادله دقیق برای سخنان خود بیابند، همین که «من این حرف را می‌زنم و قبلا هم گفتم درست بوده» برای تحلیل کافی است؛ مجری هم نیازی نیست چندان سخت بگیرد و در تایید یا رد این ادعا سخنی بگوید، البته حواسمان نبود، مجری خود پیش‌تر شاخص بورس را در ذهنش سه برابر کرده بود...

شاید بتوان یک سریال در بررسی همین یک برنامه کوتاه درست کرد که از پرداخت بیشتر به آن حذر می‌کنیم و سعی می‌شود پدیده‌هایی از این دست ریشه‌یابی شوند. در وضعیت رکودی عمده بازارهای کشور و جایی که بورس یکه‌تازی می‌کند، طبیعی است که همه به‌دنبال این باشند که خودی در بورس نشان دهند. موج تبلیغات بورس به تمام رسانه‌ها رسیده است. حالا که بورس به موضوع داغ همگان تبدیل شده است طبیعتا رسانه های عمومی نیز اجرای برنامه‌هایی در این خصوص را در دستور کار قرار می‌دهند. اما در کمال افسوس سطح نازل این برنامه می‌تواند آسیب‌های مخربی را به‌دنبال داشته باشد.

در برخی از این برنامه‌ها که عنوان اقتصادی به خود گرفته‌اند تلاش برای بحث درباره بورس مشاهده می‌شود اما نوع تحلیل از سوی میزبان یا مهمانان حضوری و غیرحضوری حتی در حد معامله‌گران مبتدی بازار سرمایه نیز نیست. اعداد نجومی و تخیلی که بعضا از بورس مطرح می‌شود بدون هیچ پشتوانه‌ای تنها از اعتبار رسانه می‌کاهد و این موضوع باید مورد توجه خاص سازمان بورس و مدیران این سازمان قرار گیرد، زیرا در تبعات آن همه شریک می‌شوند.

در حالی‌که کانال‌های تلگرامی از سوی مقام ناظر به‌طور جدی بررسی می‌شوند که مبادا شخصی شناس یا ناشناس به داغ کردن سهم بپردازد برخی تریبون‌های رسمی در اختیار عده‌ای قرار می‌گیرد تا بساط داغ کردن سهام‌شان بیش از همیشه رونق یابد. باید توجه داشت که بسیاری از معامله‌گران فعلی بازار سهام کشورمان تازه‌وارد بوده و دانش کافی برای تشخیص خطا از صواب ندارند. گرچه چنین اقداماتی از سوی یک برنامه اقتصادی به شدت اعتبار این برنامه را نزد اهل فن زیر سوال می‌برد و طبیعتا نباید انتظار داشت که تحلیلگران معتبر بازار در چنین برنامه‌هایی شرکت کنند اما این موضوع می‌تواند دستاویزی برای داغ کردن سهام از سوی برخی مهمانان همین برنامه‌ها شود.  این برنامه بیشتر می‌تواند به ضعف هر چه بیشتر سواد اقتصادی و بورسی جامعه منجر شود. اگر شخصی به شاخص ۸ میلیونی اشاره می‌کند و از این اظهارنظر نیز خشنود است باید گفت کمترین اطلاعاتی از بورس و بازار سهام و اقتصاد ندارد. حتی فکر به چنین اعدادی برای شاخص بورس لرزه بر تن تحلیلگران اقتصادی می‌اندازد. اما افسوس که وضعیت یک سال اخیر برخی را به چنان توهمی از تحلیل و تحلیلگری واداشته که بعید نیست نقاشی‌های نموداری خود را به هر قیمتی به عموم بفروشند.

اگر بنا است که برخوردهای قانونی با سفته‌بازان بورسی به کار گرفته شود بهتر است این عدالت در همه جا برقرار باشد. در وضعیت کنونی آنچه مانندبرنامه یاد شده در یک رسانه رسمی پخش شد آسیب سنگینی به سواد اقتصادی عمومی از بورس وارد می‌کند و نیاز به تاکید دوباره نیست که آتش چنین اتفاقاتی در نهایت دامن بورس و اقتصاد و احتمالا در رده نخست سازمان بورس را خواهد گرفت.

 

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه