شاخص کل بورس تهران در هفته گذشته رشد بیش از ۹ درصدی را به ثبت رساند. به این ترتیب این نماگر به ابرکانال ۵۰۰ هزار واحد وارد شد و در ادامه نیز با دو رشد متوالی تا حدودی وضعیت خود را در ابرکانال جدید تثبیت کرد. در معاملات چهارشنبه نیز در نیمه دوم معاملات افزایش فشار فروش را شاهد بودیم. این در شرایطی اتفاق افتاد که نرخ دلار در بازار آزاد از میانه کانال ۱۵ هزار تومان نیز عبور کرد و گرچه در فتح کانال ۱۶ هزار تومانی موفق نبود اما جهش دلار در ابتدای هفته گذشته برای ادامهدار شدن رالی بورس تهران در شرایطیکه نقدینگی افسارگسیخته به سمت سهام هجوم آورده است، کافی بود. جهش دلار نیز بهدنبال جو روانی قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF رخ داد و در حالیکه مخالفان لوایح مرتبط FATF مدت زمان طولانی از عدم تاثیر این موضوع بر اقتصاد کشور میگفتند بهصورت مشخص در ابتدای هفته گذشته اثر روانی این موضوع در بازار ارز مشاهده شد.
به تدریج هرچه بیشتر پیش میرویم بر شدت اخبار از کرونا افزوده میشود. مبدا این ویروس چین و شهر ووهان بوده است و درحالیکه اخبار از کُند شدن روند بیماری در چین حکایت دارد (کاهش نرخ شیوع بیماری) در دیگر نقاط جهان درحال افزایش آمار ابتلا به این ویروس جدید هستیم. به نظر میرسد ایران نیز بعد از چین به دومین کشور در خط مقدم مبارزه با این بیماری تبدیل شده و هر روز بر تعداد بیماران افزوده میشود. البته فعلا از نظر مبتلایان در جایگاه دوم نیست، اما با موجی که آغاز شده هیچ بعید نیست که در این هفته بر آمار بیماران مبتلا به ویروس کرونا بهصورت محسوسی افزوده شود. کرونا بازارهای جهانی را بهشدت تحتتاثیر قرار داده است و ریزش نفت برنت به کمتر از ۵۰ دلار در هر بشکه را روز گذشته در لحظه تنظیم این گزارش شاهد بودیم. با این حال در شرایطی که ریسک کرونا بازارها را تهدید میکند احتمال تشدید نوسانها با هرگونه اخبار وجود دارد. اما با توجه به اخباری که تاکنون منتشر شده احتمالا تا ماه می نباید انتظار ارائه واکسن انسانی در برابر این ویروس را داشت. بازارهای سهام آمریکا ریزش چشمگیری را طی روزهای گذشته تجربه کردهاند و این موضوع در بازارهای سهام دیگر کشورها نیز اثرگذار بوده است. در این شرایط باید منتظر ماند و دید که واکنش بورس تهران به فراگیرتر شدن این ویروس در داخل کشور و همچنین ریزش بازار جهانی چیست.
اما در میان اخبار کرونا و ریزش بازار جهانی بهعنوان مولفههای اثرگذار بر بورس تهران و اقتصاد کشور شب گذشته اطلاعیهای از تغییر فرمول حجم مبنا حکایت داشت. بررسیها نشان میدهد که فرمول جدید بیش از همه بر شرکتهای کوچک بورسی اثرگذار خواهد بود و هرچه شرکت کوچکتر باشد شدت اثر آن نسبت به قبل محسوستر است. همچنین در قانون جدید برای بازار پایه و فرابورس نیز حجم مبنا لحاظ شده است تا روند نوسان آزاد قیمت سهام در این بازارها نیز دشوار شود. اینکه چرا به اینجا رسیدیم که نیاز داریم حجممبنای خودساخته در بازار سهام را به نوعی تغییر دهیم که نوسان آزاد سهام حتی دشوارتر شود، نیازمند به یک بررسی دقیقتر دارد ولی در این گزارش قصد نقد این موضوع وجود ندارد و در وضعیت کنونی شاید چنین قانونی بتواند از تب هیجانات معاملهگران تازهوارد بکاهد.
بورس تهران تشنه آشفتگی؟
یکی از مواردی که شاید برای دیگر معاملهگران سهام نیز جالب باشد عطش بورس طی حدود دو سال اخیر ناشی از آشفتگی وضعیت اقتصاد کشور است. همین موضوع شاید باعث شده که با وجود رشدهای اخیر ارز و سکه، همچنان سهام در صدر جدول بازدهی بازارها هیچ رقیبی را برای خود نبیند. اینکه چرا در زمان آرامش و ثبات اقتصاد کشور بورس موردتوجه سرمایهگذاران نیست و در وضعیت اقتصادی سخت کنونی جذابیت بورس بیشتر شده است، نیازمند گزارشی مفصلتر است. دو هفته قبل نیز در گزارشی با عنوان «رصد بورس از تابلوی نقدینگی» اشاره شد که هر روز بر سهم نقدینگی بورس از اقتصاد کشور افزوده میشود و این موضوع میتواند با تحریک نرخ دلار در بازار داخل و همچنین ابهام در گزینههای سرمایهگذاری همچنان سرمایهها را به سمت بورس جذب کند. یکی از دلایلی که بورس تشنه آشفتگی است را باید در این موضوع جستوجو کرد که دوران ثبات اقتصاد کشور معمولا با درآمدهای نفتی نسبتا بالا همراه بوده است و دولت از آن برای پیشبرد سیاستهای خود استفاده میکند. به این ترتیب سرکوب ارزی را در دستور کار قرار میدهد و در چنین شرایطی طبیعتا بورس در میان گزینههای جذاب سرمایهگذاری قرار ندارد یا خیلی دوراندیشانه سرمایهگذاران به ارز و مسکن فکر میکنند یا خیلی سادهاندیشانه به سپردههای بانکی و نرخ سود ۲۰ تا ۳۰ درصد (منظور از دورههای ثبات، برای مثال سالهای ۹۳ تا اواسط ۹۶ است).
بر این اساس بورس در دوران تحریم و وقتی که درآمدهای نفتی مخرب اقتصاد کشور قطع شده است و دست دولت برای دخالتهای بیجا بسته است بهشدت مورد استقبال قرار میگیرد. در این دوران نیز متاسفانه بهدنبال سیاستهای اشتباه دولت در دوران ثبات و تضعیف شالوده تولید کشور با ارز ارزان و سرکوب انحرافی تورم، در دوره بیثباتی با تحریم تورمهای سنگین اقتصاد را بهدنبال کاهش ارزش پول ملی در مینوردد و سرمایهگذاران نیز بهدنبال محلی برای حفظ ارزش سرمایههای خود هستند. اما چرا «بورس تشنه آشفتگی» نیاز به بررسی بیشتر داشت؟ چون دقیقا وضعیت کنونی اقتصاد کشور را ترسیم میکند. اخبار از بسته شدن برخی از مرزهای هوایی و زمینی با سایر کشورهای همسایه خبر میدهد. این اخبار در فضای تحریم کاهش درآمدهای ارزی را بهدنبال دارد. این وضعیت میتواند همچنان التهاب اقتصاد کشور و بازار ارز را بالا نگه دارد اما آیا بار دیگر این آشفتگی نیز به کام سرمایهگذاران بورسی خواهد نشست یا خیر؟ آمار از مبتلایان کرونا در کشور روز به روز بیشتر میشود و طبیعتا همسایگان نیز برخلاف مدیران داخلی که علاقهای به محبوس کردن کرونا ندارند تلاش خود را برای کاهش شدت آلودگی در کشورهای خود به کار میبرند. این موضوع به ساختار نحیف اقتصاد کشور ضربه وارد خواهد کرد. اما پاسخ به این سوال که آیا همچنان بورس از آشفتگی اینچنینی نیز میخواهد رشد کند یا خیر به بررسی بیشتری نیاز دارد که به گزارشهای آتی موکول میشود. البته روند معاملات این هفته میتواند این روند را مشخص کند. با این حال جنس آشفتگی متفاوت بوده و شاید همراستا با بازار جهانی شاهد واکنش بورس تهران نیز باشیم.
ادامه سقوط بازار جهانی
بازار جهانی در مسیر نزول شدید قیمتها قرار گرفته است و بار دیگر نشانههای رکود در اقتصاد جهانی مانند کاهش شدید نرخ بهره اوراق ۱۰ ساله آمریکا تا کفهای تاریخی، اوجگیری طلا، ریزش شدید بازارهای سهام و ریزش قیمت کالاهای پایه مانند نفت و مس را شاهد هستیم. هراس از کرونا بیشتر شده است و هر از گاهی اخباری از کشف داروی درمان کرونا شنیده میشود که اثر خود را بهصورت لحظهای بر بازار قیمتها در بازار جهانی منعکس میکند. اما با واشکافی بیشتر خبر منتشرشده یا مشخص میشود که شایعه بوده یا اینکه در متن خبر به روند چند ماهه تست این دارو اشاره میکند و در نتیجه همان اندک اثر مثبت بر وضعیت قیمتها در بازار جهانی نیز حذف میشود.
اما این همهگیر شدن کرونا باعث شده که طبیعتا تلاش بیشتری برای کشف داروی موثر به کار گرفته شود تا جهان را از این ویروس نیز در امان بدارد. اینکه کیوکجا بنا است داروی این ویروس کشف شود یا بنا است مانند سارس در اثر گرم شدن هوا از شدت اپیدمی کاسته شود و سایر موارد مشابه، اما در شرایط کنونی این ویروس بهشدت بازار جهانی را درگیر خود کرده است و همین موضوع میتواند اثرات منفی خود را در بورس تهران نیز منعکس کند. اما همانطور که در بخش قبل نیز اشاره شد بورس تهران به خصوص از ابتدای سال ۹۸ نشان داد که تشنه آشفتگی است و بر این اساس باید منتظر ماند و دید که سرمایهگذاران اینبار کدام گزینه را انتخاب میکنند.
لنگر سنگین قیمتی برای کوچکترهای بازار سهام
در فرمول جدید حجم مبنا کف و سقف ارزش مبنای معاملاتی که از آن حجم مبنای سهام هر شرکت محاسبه میشود، تعیین شده است. بر این اساس برای بورس و بازار اصلی فرابورس کف ارزش مبنا حدود ۵ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. بررسیها نشان میدهد براساس آمار معاملاتی چهارشنبه تقریبا ۱۲۵ شرکت با جهش بیش از ۱۰ برابر حجم مبنا مواجه خواهند بود. برای قریب به ۲۸۰ نماد نیز حجم مبنا نسبت به قبل افزایش مییابد. هر چه حجم مبنا بیشتر باشد روند رسیدن قیمت پایانی به آخرین معاملات کندتر نیز خواهد شد زیرا باید معاملات با حجم بیشتری از سهام در یک قیمت نسبت به قیمت پایانی انجام شود تا میانگین قیمتی روزانه خود را به آخرین معاملات برساند. در نتیجه شدت نوسان سهام طی روزهای متوالی میتواند بهشدت کاهش یابد البته باید به ارزش بالای معاملات نیز در کنار این متغیر توجه داشت اما تغییرات نسبت به قبل به نظر قابلتوجه است. در فرابورس و بازار پایه نیز حجم مبنا پیش از این وجود نداشت و در شرایط کنونی این موضوع میتواند اثر محسوستری بر معاملات نسبت به قبل داشته باشد. تقریبا برای عمده نمادها بازار پایه کف در نظر گرفته شده یعنی ۲ میلیارد برای بازار زرد، یک میلیارد برای بازار نارنجی و ۵۰۰ میلیون تومان برای بازار قرمز بهعنوان حجم مبنا از دوشنبه اعمال خواهد شد (براساس محاسبات از معاملات چهارشنبه). در این میان کمتر از ۱۰ نماد نیز حجم مبنای بالاتری را نسبت به حداقل تعیینشده در بازار پایه خواهند داشت. بهصورت کلی سنگین شدن لنگر قیمتی همانطور که در رشدهای افسارگسیخته روند معاملات را کُند میکند اگر بنا باشد بازار سهام به اتفاقات اخیر مانند کرونا و بازار جهانی نیز واکنش نشان دهد مسیر نزولی سهام را نیز کُند میکند. در شرایط کنونی شاید جنبههای مثبتی از این داستان وجود داشته باشد اما اینکه چرا ناظر مجبور شده است شدت اثر این ابزار را سنگینتر کند خود موضوع گزارش دیگری است که نقدهای سنگینی را به مقام ناظر و سیاستگذار اقتصاد کشور وارد میکند.
دیدگاه تان را بنویسید