اگر پیشبینیهای کنونی صحیح باشند برای اولینبار در سال 2064 شمار متولدان از درگذشتگان کمتر خواهد شد. نرخ زادوولد در هند به کمتر از سطح سال گذشته آمریکا میرسد. جمعیت آمریکا حتی با پذیرش مهاجران و سیاستهای تشویق فرزندآوری رشد چندانی نخواهد داشت و تا سال 2100 دیگر مهاجری باقی نمیماند که بتوان جذب کرد. نرخ باروری جهانی به 7 /1 میرسد. فقط در دو جزیره در اقیانوسیه و چهار کشور آفریقایی نرخ باروری بالاتر از سطح جایگزینی خواهد بود.
بنابراین تمامی اقتصادهای بزرگ دیر یا زود با دیوار جمعیتی برخورد میکنند. صورتحساب مستمریها و بیمارستانها بر بودجه فشار میآورد. به خاطر کمبود کارگر و دیدگاههای جدید رشد اقتصاد فرومیپاشد در حالی که بدهی عمومی اوج میگیرد. میزان فاجعهبار بودن وضعیت به این بستگی دارد که آیا سیاستگذاران انضباط بودجهای را حفظ میکنند، میتوانند در برابر فشارهای رایدهندگان کهنسال تاب بیاورند و از همه مهمتر حاضرند به جمعیت کنونی دردهایی را تحمیل کنند با این هدف که نسلهای آینده مجبور نباشند درد بیشتری را تحمل کنند؟
آمریکا و اروپا زمان بیشتری از شرق آسیا دارند که هماکنون دردها را احساس میکند. مدتهاست که جمعیت کره جنوبی روبه کهنسالی گذاشته اما کاهش جمعیت آن از چهار سال پیش آغاز شده است. این کاهش تا چند دهه ادامه خواهد داشت چون شمار زیادی از دنیا میروند. تا سال 2036 شمار کرهایهای بالای 65 سال دو برابر جمعیت زیر 18 سال کشور خواهد بود. آمریکا تا سال 2100 فرصت دارد تا گرفتار چنین وضعیتی شود.
با این حال، طبق گزارش صندوق بینالمللی پول کشورهای ثروتمند باید تا سال 2050 هر سال 21 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را برای کهنسالان هزینه کنند، که از نسبت 16درصدی در سال 2015 بسیار بالاتر است. یکچهارم از این پول به مستمریها اختصاص مییابد و بقیه آن به مراقبتهای درمانی و اجتماعی تعلق میگیرد. برخی فکر میکنند که هوش مصنوعی و پیشرفتهای داروسازی این بودجه را کاهش خواهد داد اما تاریخ اخیر به ما میگوید که چنین پیشرفتهایی احتمالاً آن را
بالا میبرند.
اندازه دقیق آسیب جمعیتی صرفاً به سرعت پیر شدن جمعیت بستگی ندارد، بلکه میزان انتظارات آنها از دولت هم مهم است. کره جنوبی از این بابت هیچ امتیازی ندارد. صندوق بینالمللی پول گزارش میدهد که نسبت 55درصدی بدهی به تولید ناخالص داخلی آن در درازمدت ناپایدار است و دولت به سختی تلاش میکند تا کسری بودجه خود را زیر هدف سهدرصدی نگه دارد. آنها به کهنسالان وعده مستمری دولتی ندادهاند و 40 درصد کهنسالان در فقر به سر میبرند که بالاترین نرخ در میان کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) است.
چین با احتمال زیاد زیر بار فشار خم خواهد شد. تا سال 2050 بیش از 100 میلیون مستمریبگیر در دستان رهبران کشور خواهند بود. به تمامی آنها وعده داده شده که مستمری پایه دولتی را دریافت خواهند کرد. هماکنون یکسوم از صندوقهای مستمری محلی با کسری مواجه شدهاند. اقتصاددانان پیشبینی میکنند که اگر مقامات چارهای نیندیشند صندوق بازنشستگی دولت مرکزی تا سال 2035 از پول تهی خواهد شد. وجود مستمریهای سخاوتمندانه در اروپا و امکانات اجتماعی فزاینده در آمریکا بدان معناست که غرب نیز سرنوشتی مشابه -هرچند در تاریخی دورتر- خواهد داشت.
اندازه آسیب همچنین به این بستگی دارد که اقتصادها چگونه با جهان روبه کهنسالی سازگار میشوند. به عنوان مثال به بدهیهای دولت توجه کنید. پایداری آنها بازتابی از شکاف بین نرخهای بهره در زمان ثبات تورم (که به نرخ خنثی شهرت دارد) و رشد اقتصادی (که درآمد مالیاتی را بالا میبرد) است.
پیر شدن جمعیت چشمانداز تاریکی را برای رشد ترسیم میکند. پژوهشها نشان میدهند که کهنسالان چابکی ذهنی کمتر و در نتیجه توان مولد کمتری دارند. تاثیر کوچک شدن جمعیت بر رشد از این هم کمتر است. اقتصاددانان بر این باور هستند که رشد اقتصادی به خلق مداوم دیدگاههای جدید بستگی دارد. چارلز جونز از دانشگاه استنفورد الگویی را طراحی کرد که نشان میدهد در جهانی که افراد کمتری نوآوری میکنند چه اتفاقی خواهد افتاد. طبق یافتههای او رشد میزان کل دیدگاهها آهسته و آهستهتر میشود. رشد اقتصادی متوقف و استانداردهای زندگی کمکیفیت خواهند شد.
آنچه ابهام بیشتری دارد این است که آیا نرخهای بهره به اندازه کافی پایین میآیند تا سرپوشی بر نسبتهای بدهی به تولید ناخالص داخلی بگذارند؟ شاید همانگونه که خیلیها انتظار دارند نرخ خنثی که عامل مشوق پسانداز و سرمایهگذاری در یک اقتصاد است از رشد اقتصادی تبعیت کند. وقتی تعداد کهنسالان بیشتر شود افراد بیشتری برای بازنشستگی پسانداز میکنند. همچنین کمبود سرمایهگذاری از جانب کارآفرینان جوان باعث میشود پساندازکنندگان چارهای نداشته باشند بهجز اینکه نرخ پایین بهره را بپذیرند. با این حال، چارلز گودهارت از مدرسه اقتصاد لندن و همکارش با چنین استدلالی موافق نیستند. به عقیده آنها کمکهای نقدی دولت به سالمندان ولخرجی را در میان آنها بالا میبرد و به افزایش نرخ خنثای بهره میانجامد. از آنجا که دولتها در بازپرداخت بدهیهایشان مشکل خواهند داشت تلاش میکنند با بالا بردن تورم از فشار آن بکاهند.
دولتهای غربی میتوانند اقداماتی را برای کاهش شدت ضربه انجام دهند. معرفی سیاستهای پولی باورپذیری که به سرمایهگذاران اطمینان میدهد که بانکهای مرکزی جلوی ولخرجیهای دولت به خاطر کهنسالی جمعیت را خواهند گرفت در این راه سودمند خواهد بود. اگر دولتها به خاطر پیشبینی خطرات آینده کسری بودجه را مهار کنند تفاوت بزرگی ایجاد خواهند کرد. باید امور مالی عمومی با امید به زندگی سازگار و از مقدار مستمریها کاسته شود. صندوق بینالمللی پول انتظار دارد که دولتهای جهان ثروتمند تا پایان این قرن سن بازنشستگی را تا پنج سال بالا ببرند حتی اگر روند افزایش امید به زندگی آهسته شود.
چنین اصلاحاتی در حال حاضر طرفداری ندارند. کدام سیاستمدار میتواند به میلیونها کارمند، سرباز و معلم بازنشسته بگوید که مستمری آنها به خاطر نسلهای آینده کم میشود؟ اما در سالهای بعد و زمانی که رای کهنسالان وزن بیشتری پیدا میکند انجام اصلاحات تقریباً غیرممکن خواهد شد، بنابراین لازم است که سیاستمداران هرچه زودتر وارد عمل شوند. ارزیابی تاثیر کاهش جمعیت شاید گاهی اوقات همانند نگریستن به آیندهای بسیار دور به نظر برسد، اما از همین الان ذهن رهبرانی مانند امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه را به خود مشغول داشته است. او سال گذشته جایگاهش را به خطر انداخت و اصلاحاتی را در نظام بازنشستگی کشور پیشنهاد کرد. او با اعتراضاتی روبهرو شد که حتی با استانداردهای فرانسوی هم بیسابقه بودند. احتمالاً دیگر سیاستمداران هم به سرنوشت او نگاه خواهند کرد.
دیدگاه تان را بنویسید