ارسال به دیگران پرینت

وفاق ملی

ریل‌گذار اصلی «وفاق ملی» و مذاکره

از مجموعه روندهای جاری به نظر می‌رسد «وفاق ملی» مبتنی بر یک راهبرد و استراتژی کلان از سوی قوه عاقله نظام به‌عنوان نسخه راهگشا در جهت مدیریت ابربحران‌های پیش روی کشور که اکنون نشانه‌های ناترازی خود را بیش از پیش به رخ می‌کشد، تدبیر و تدارک دیده شده باشد

ریل‌گذار اصلی «وفاق ملی» و مذاکره

ریل‌گذار اصلی «وفاق ملی» و مذاکره

رضا رئیسی روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی

از مجموعه روندهای جاری به نظر می‌رسد «وفاق ملی» مبتنی بر یک راهبرد و استراتژی کلان از سوی قوه عاقله نظام به‌عنوان نسخه راهگشا در جهت مدیریت ابربحران‌های پیش روی کشور که اکنون نشانه‌های ناترازی خود را بیش از پیش به رخ می‌کشد، تدبیر و تدارک دیده شده باشد

طی دو دهه گذشته در پی فشارهای بی‌سابقه از سوی طرف غربی به بهانه برنامه هسته‌ای ایران و بسط و تکوین ساختار تحریم‌های ظالمانه و به‌زعم آنها فلج‌کننده علیه زیرساخت‌های اقتصاد ملی، نه‌تنها قطار توسعه و پیشرفت کشور در سنگلاخی معوج و پیچ‌درپیچ جان و رمقش گرفته شد؛ بلکه به مرور زمان کشور دچار ابربحران‌های ناترازی در سطوح مختلف و متکثر شد و طی چند سال اخیر براساس شاخص‌های اعلامی بیش از پیش خود را نشان داده و ضرورت مدیریت این چالش‌های سترگ را در رأس اولویت‌های حاکمیت قرار داده است.

درست است که تحریم‌ها آنگونه که غربی‌ها مدعی بودند، فلج‌کننده نشد و اقتصاد ایران به هر ترتیب ممکن تاب‌آوری از خود نشان داد؛ اما این حقیقت کتمان‌ناشدنی است که در جهانی که بسیاری از کشورها و از جمله رقبای منطقه‌ای، چهار نعل بر اسب راهوار توسعه می‌تازند و آمار خیره‌کننده‌ای در رشد اقتصادی رقم می‌زنند، ما دچار عقب‌ماندگی و باز ماندن از توسعه اقتصادی شده‌ایم‌ و به گواهی آمار اکنون با ناترازی در سطوح کلان و راهبردی اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم.

برای مقابله با چنین وضعیت درونی و بیرونی، ایده «وفاق ملی» به‌عنوان شعار اصلی و رویکرد راهبردی دولت چهاردهم اول بار در ابتدای مردادماه سال جاری از سوی رئیس‌جمهوری منتخب شنیده شد؛ اما می‌توان گفت این شعار، عقبه و سابقه و پس‌زمینه‌ای داشت و دارد که به‌نوعی به همین چالش‌های پیش‌گفته و ابربحران‌های پیش روی کشور باز می‌گردد و این نیست که دکتر مسعود پزشکیان آن را خلق‌الساعه مطرح و یا آنگونه که برخی آن را تقلیل و تخفیف می‌دهند، صرفاً معطوف به بازیگری اضلاع و اجزای احزاب و اقطاب سیاسی در ساختار و بدنه دولت باشد.

از مجموعه روندهای جاری به نظر می‌رسد «وفاق ملی» مبتنی بر یک راهبرد و استراتژی کلان از سوی قوه عاقله نظام به‌عنوان نسخه راهگشا در جهت مدیریت ابربحران‌های پیش روی کشور که اکنون نشانه‌های ناترازی خود را بیش از پیش به رخ می‌کشد، تدبیر و تدارک دیده شده باشد.

قاعده عقلانی حکم می‌کند وقتی از بیرون دچار فشار و چالش و مضیقه هستید، بهترین راهکار تکیه بر حداکثر ظرفیت‌های ممکن درونی برای مقابله کارآمدانه است؛ نکته‌ای که به نظر می‌رسد نطفه وفاق ملی بر اساس آن بسته شد تا از همه ظرفیت‌های ممکن داخلی بهره گرفته شود. ایده وفاق‌ملی درست در مقابل پروژه طیفی قرار دارد که راهبرد خالص‌سازی در پیش گرفته و طی چند سال به حذف بازیگران ناهمگون مختلف و مخالف خود از سپهر سیاسی دست یازید و همگان ناکارآمدی این جریان را به‌عینه دیدند و بخش عمده‌ای از آنچه که کشور با آن دست به گریبان است، برآمده از تندروی‌های این طیف و جریان خالص‌ساز است.

برای رهیافت پیرامون اتخاذ استراتژی «وفاق ملی» به‌عنوان یک پروژه پیشاانتخاباتی و فرادولتی و یک راهبرد حاکمیتی نگاه به چند اتفاق رخ‌داده طی چند روز اخیر خود گواهی گویا و شایسته تأمل در این زمینه است.

مقوله سیاست خارجی و قبض‌وبسط‌های رخ‌داده در آن به‌خصوص طی دو دهه اخیر فراتر از هر عرصه و سپهری تاثیرات فراحوزه‌ای بر سطوح مختلف و متکثر جامعه داشته و بسترهای متعددی را از اقتصاد و فرهنگ و سیاست داخلی را تحت‌الشعاع فعل و انفعالات خود داشته و دارد و نیک می‌دانیم که حل چالش‌ها در این عرصه می‌تواند بسیاری از مشکلات و ابربحران‌های ناترازی کشور را در میان‌مدت و بلندمدت حل‌وفصل کند. از طرف دیگر، این نکته هم پوشیده نیست که تدابیر کلان و راهبردی در سیاست خارجی توسط ارکان نظام و فراتر از دولت تصمیم‌گیری می‌شود.

در همین رابطه و در اوج چالش‌های منطقه‌ای و نیز عطف به روی کار آمدن ترامپ در هیئت‌حاکمه آتی ایالات متحده، تندروهای داخلی و ریزه‌خواران سفره خالص‌سازی، بر مدار سابق هجمه و حمله به جریان میانه‌رو و مهره‌های کلیدی مؤثر در این زمینه را به سیاق گذشته کلید زده‌اند و با همان بهانه‌های دیرباز و شعارهای چندین و چندساله، قصد فشار و تخطئه دولت مستقر در پیشبرد راهبردهای عقلانی در سیاست خارجی را دارند و در این میان، به سراغ چهره‌های کلیدی با قابلیت نقش‌آفرینی متمایز در مقوله سیاست خارجی رفتند تا بگویند هنوز از دایره اثرگذاری خارج نشده‌اند و در نیز بر همان پاشنه سابق می‌چرخد و با آمدن دولت جدید نیز قرار نیست، اتفاق خاصی بیفتد.

پس از حملات بی‌سابقه به محمدجواد ظریف برای حذف او از جایگاه دولتی با بهانه‌ای عجیب اما با ظاهری قانونی، نقل قول مجید انصاری از رهبری که از سوی یکی از اعضای دفتر نیز مورد تایید قرار گرفت، آب یخی بود بر تلاش‌های چند ماهه تندروها برای حذف و به حاشیه راندن محمدجواد ظریف. البته که عموم آگاهان صحنه سیاست می‌دانستند حذف ظریف از آن جایگاه در یک معاونت ریاست‌جمهوری هدف اصلی نیست و نقش او در راهبری غیررسمی سیاست خارجی دولت به‌عنوان یک استراتژیست مدنظر تندروهاست؛ نکته‌ای که طراح اصلی پروژه حذف ظریف نیز در جلسه چهارشنبه گذشته مجلس نیز در جریان اعتراض به محمدباقر قالیباف به آن اذعان کرد.

از طرف دیگر، علی لاریجانی سیاستمدار کارکشته باسابقه نقش‌آفرینی در مهمترین پرونده سیاست خارجی در مقام دبیری شعام، پس از نمایندگی رهبری در سفر مهم به سوریه و لبنان، با سایت رهبر انقلاب مصاحبه انجام داد و جالب‌تر اینکه در سخنانش مستقیم ترامپ و دولت آینده آمریکا را به مذاکره می‌خواند.

اتفاقی که نشان می‌دهد برخلاف فضاسازی و القائات جریان سوپرانقلابی، قوه عاقله نظام برای حل ابربحران‌های پیش روی کشور دقیق و نکته‌سنجانه سراغ ریشه و علت‌العلل آن یعنی سیاست خارجی رفته و عطف به راهبرد وفاق ملی به‌عنوان یک استراتژی کلان حاکمیتی به دنبال بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های ممکن برای پیشبرد منطقی و عقلانی چالش‌های پیش روست و در این میان، اجازه بر هم زدن فضا به تندروها داده نخواهد شد.

منبع : هم میهن
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه