این شاهکار قدر ندید، چون...
مثلث محمدحسن شانهساز، افشین هاشمی و محمد رحمانیان، در مقام تهیهکننده، کارگردان و نویسنده، دست به دست هم دادند و سریال شاهکاری به نام "شبکه مخفی زنان" آفریدند؛ کمدی-درامی که "همه"چیزش خوب نه، که عالی بود؛ از متن گرفته تا بازیها، از کارگردانی و تدوین گرفته تا صحنهآرایی و لباس و...
غیر از شرایط خاص کشور در ۲سال گذشته و طعم تلخ توقیفهای موقتِ بیدلیل و چندباره، این سریال به حقش نرسید و با اینکه شاهد بودم افراد زیادی آن را به هم پیشنهاد میدادند-حتی در حد سریال پربینندهای مثل پوست شیر، چون تقریبا پخش همزمانی داشتند-، اما ترند و فراگیر نشد. میدانید چرا؟ چون از زمانه و جامعه جلوتر بود!
ظاهر قصه، چندهمسری مردی بود که در پی داشتن فرزند پسر، مخفیانه زن میگرفت و برای پنجمین بار هم مشغول شیطنت بود که دستش رو شد و تیرش به سنگِ دلبرجان تاجرباشی(لیلا حاتمیِ) باهوش خورد. میبینید؟ ظاهر قصه دستکمی از قصه فیلمفارسیهای آشنا ندارد، اما محمد رحمانیان، آنچنان متن پخته و تودرتویی نوشته بود که برای درک و هضم آن، هم نیاز به دیدن چندباره هر قسمت بود، هم تحقیق درباره خردهپیرنگها، وقایع تاریخی و شخصیتهایی که در هر قسمت، معرفی میشدند و به بهانهای سر از فیلمنامه درمیآوردند؛ از پروین اعتصامی و مهدی اخوانثالث و صوراسرافیل و علیاکبرخان داور و سکینه پری و پروفسور حسابی و آلنوش طریان گرفته، تا موتزارت و شوپن و رودولف والنتینو و استانیسلاوسکی و مولیر و ویکتور هوگو و داستایوفسکی و ماکسیم گورکی و...
چند درصد جامعه، به ویژه نسل جوان، چند درصد این اسامی را میشناسند؟ تازه بیشمار عبارات و ضربالمثلها و اشعار وطنی و کلمات فرنگی، بماند! نمیشود به سازندگان گفت چرا سریالی سنگین و فاخر ساختهاید که اکثریت جامعه نتواند با آن ارتباط برقرار کند. به جامعه هم نمیشود گفت همه این نکات ثقیل را درک کن و همه این شخصیتهای تاریخی را بشناس. نتیجه؟ سریال در زمان خود به حقش نمیرسد، اما تاریخ ثابت کرده روزی میرسد که این سریال و کارهای مشابه که از زمانه خود جلوترند، بالاخره دیده خواهند شد، چون فرمول جاودانگی را در خود دارند. تلخ است جناب افشین هاشمی! سخت است جناب محمد رحمانیان! اما دل قوی دارید که بنیاد بقا، محکم از اوست و غیر از هنر که تاج سر آفرینش است/بنیاد هیچ منزلتی، جاودانه نیست!
دیدگاه تان را بنویسید