«بهترین شاگردانم از ایران مهاجرت کردند.» این جمله رضا ملکزاده است، وزیر اسبق بهداشت ، او هم سالهای انقلاب فرهنگی را تجربه کرده و هم در سالهای اخیر خودش تا مرز اخراج از دانشگاه پیش رفته، میگوید: «همانهایی که آدمها را از دانشگاه اخراج میکردند حالا سرکار آمدهاند.» بهتعبیر او سیستم گزینشها از ابتدا در جمهوری اسلامی غلط بوده و در سالهایی که مسئولیت داشته تلاش کرده تا افراد محروم از کار و تحصیل را به دانشگاه برگرداند.
ملکزاده در بحران شیوع ویروس کرونا معاون وزیر بهداشت بود، اما خودش میگوید دل خوشی از آن روزها ندارد و فقط «تلخی»ها برایش بهیاد مانده است، عجله برای استفاده از واکسنهای تولید داخل در همهگیری کرونا از نقدهای او به سعید نمکی، وزیر سابق بهداشت بود، اختلاف نظری که سبب شد او از وزارتخانه برود، اما صحبتهایش درباره سابقه اخراج 40 نفر از استادان دانشگاه علوم پزشکی یکبار دیگر نام او را به سر زبانها انداخت، معتقد است بهخاطر همین ناملایمتیها پزشکان از کشور مهاجرت میکنند، مهاجرتی که بهتعبیر ملکزاده به وضعیت بحرانی رسیده است.
وزیر اسبق بهداشت در این گفتوگو به مشکلات اقتصادی در کشور اشاره میکند و معتقد است کسانیکه اصلاً برجام را نخواندند مانع از اجرای آن شدند، او دستاوردهای ظریف، وزیر سابق امور خارجه را تحسین میکند و میگوید: «آقایانی که الان سرکار هستند در زمان انتخابات میگفتند ۹۰ درصد مشکلات از بیمدیریتی و ۱۰ درصد آن بهخاطر تحریم است، حالا که خودشان آمدند میفهمند که تحریم چه ضربهای زده است.»
متن کامل گفتوگو با رضا ملکزاده در ادامه آمده است.
اجازه بدهید برای شروع به سالها قبل برگردیم، در دوره انقلاب فرهنگی شما چه مسئولیتی داشتید؟
من در دانشگاه شیراز به عنوان معاون دانشکده پزشکی و معاون دانشگاه بودم که در یک روند دو سه ساله رئیس دانشگاه شدم و پنج سال هم رئیس دانشگاه ماندم.
آن دوره استادانی داشتید که در جریان انقلاب فرهنگی مجبور شدند دانشگاه را ترک کنند؟
متاسفانه در آن زمان تفکری در دانشگاه حاکم شد که هم استادان و هم دانشجویانی که متفاوت فکر میکردند را اخراج کرد.
تصمیمگیری شما در آن شرایط چه بود؟
من با این اقدامات مخالفت کردم، حتی وقتی رئیس دانشگاه شدم حکم اخراج یکسری از استادان که توسط افراد تندرو اخراج شده بودند را امضا نکردم، آن روزها نزدیک به ۲۰۰ دانشجو اخراج شدند اما وقتی من رئیس دانشگاه شدم همه آن دانشجوها را برگرداندم. ولی متاسفانه خیلی از استادانی که اخراج شدند به آمریکا رفتند و الان یک شخصیت علمی بزرگ در دنیا هستند، البته من از آنها برای برگشت به دانشگاه دعوت کردم و تعدادیشان که در ایران بودند برگشتند و کسانیکه از ایران خارج شدند به دانشگاه برنگشتند، با این وجود ما یک مراسم برگزار کردیم و آنها را دعوت کردیم، برای هرکدامشان یک کتاب نوشتیم، من هنوزم خودم را مدیون آن استادها میدانم، یکی از دردناکتریم دوران زندگی من زمانی بود که دیدم این استادان را از دانشگاه اخراج کردند، هرچقدر من با مسئولین آن زمان دانشگاه صحبت کردم که از اخراج این استادان منصرفشان کنم اما موفق نشدم.
حدود ۴۰ سال بعد از این تجربه، یک نامهای از آقای دکتر ملک حسینی در دسترس هست و اتفاقا در آن درباره همین افسوسی که شما الان گفتید نوشتهاند، با این تفاوت که موضوع نامه شما هستید، یعنی اخراج تلویحی و بازنشستگی اجباری که برای شما درنظر گرفتند، ایشان در آن نامه نوشتند که این صندلی دانشگاه تهران هست که به شما نیاز دارد، چرا همچنان مسئله کنار گذاشتن و اخراج استادان وجود دارد؟
تاریخ خیلی مواقع تکرار میشود. اجازه بدید یک نکته بگویم، من بعد از ریاست دانشگاه شیراز معاون وزارت بهداشت شدم، آن موقع دکتر فاضل وزیر بودند، سال ۱۳۶۸ ایشان من را به عنوان معاون آموزشی وزارت بهداشت به این وزارتخانه دعوت کردند، وقتی مسئولیت گرفتم دیدم همین مسئله در وزارت بهداشت هم رخ داده است، صلاحیت نزدیک به ۳۰۰ نفر از بهترین فارغالتحصیلان پزشکی توسط یک کمیته گزینش رد شده بود تا آنها نتوانند در دوره تخصص ادامه تحصیل دهند، من اولین کاری که کردم این بود که مجدد پرونده این افراد را بررسی کردم و تقریباً تمام آنها را به دانشگاه برگرداندیم، فقط بعضی از آنها که مهاجرت کرده بودند برنگشتند اما ۲۸۰ نفر از آنها که در گزینش رد شده بودند با اقدام مجدد من بهعنوان مسئول گزینش به دانشگاه برگشتند. برخی از آنها الان تبدیل به بهترین متخصصان شدهاند حتی رئیس یک بیمارستان شدند و دارند به مردم خدمت میکنند.
فیلترهای گزینش چه بود که این پزشکان را کنار گذاشتند؟
گزینش به آن معنا که ما در جمهوری اسلامی آوردیم واقعاً چیز غلطی بود، بعضی مواقع در آن غرض بود، خیلی مواقع در آن حسادت وجود داشت. در تمام عمرم با تندروی و حدف آدمها مخالفت کردم اما متاسفانه الان همانهایی که همیشه تندروی میکنند حاکم شدهاند و با من هم همین کار را انجام دادند.
حذف پزشکان و استادان در همه دهههای بعد از انقلاب اتفاق افتاد؟ الان شما از اواخر دهه پنجاه و سالهای دهه شصت گفتید، در دهه هفتاد چهطور؟
دهه هفتاد من خودم وزیر بودم و آن دوره همهاش مراسم تجلیل از پزشکان داشتیم، در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و روحانی واقعا ما این مشکلات را نداشتیم، اما از زمان این دولت [اخراج استادان] مجدد شروع شده است و شبیه حذف کردن اساتید در سالهای انقلاب فرهنگی است.
دلیلشان برای حذف کردن یا کنار گذاشتن شما چه بود؟
چند دلیل دارد، یکی از این دلایل حسادت است. حسادت در کشور ما یک پدیده تاریخی است، افرادی مانند امیرکبیر به خاطر حسادت کشته شدند درحالیکه بیشترین خدمت را کرده بودند. علت دیگر تنگ نظری است، شما اگر میخواهید مملکتی را درست کنید اساس یک مملکت آدمهای آن بهویژه افراد با سواد و با استعداد هستند، یک آدم دانشمند از یک چاه نفت برای کشور اهمیت بیشتری دارد، این همه هزینه میکنند تا بتوانند از یک چاه نفت بهرهبرداری کنند اما یک استاد را نمیتوانند در دانشگاه تحمل کنند، بنابراین دلیل سوم این است آقایان تحمل شنیدن انتقاد را ندارند، درحالیکه افراد متعهد و دلسوز هرجا ایرادی ببینند نقد میکنند، برخی از مدیران دوست دارند اطرافیانشان بله قربان گو باشند، بنابراین ترکیبی از حسادت، نادانی و عدم انتقاد پذیری سبب این مسائل میشود.
سالهایی که شما مسئولیت داشتید شده بود از نهادهای بالا دستی توصیهای برای کنار گذاشتن استادان دانشگاه شود؟
خیلی کم بود، هر وقت هم توصیهای بود بعد از اینکه توضیح میدادیم قبول میکردند، در دوران مدیریت من چند مورد پیش آمد و ما هیچوقت حرف آنها را عمل نکردیم بلکه توضیح دادیم.
الان چهطور، دخالت نهادهای فرا دانشگاهی در دانشگاه وجود دارد؟
الان را که باید مسئولان فعلی جواب دهند، این مشکلات همیشه در دانشگاه بوده و هست، اتفاقی که برای من افتاد قبلتر برای ۴۰ نفر افتاده بود، ۴۰ نفر از بهترین استادان دانشگاه در دو سال گذشته از دانشگاه کنار گذاشته شدند، این افراد به دیوان عدالت اداری شکایت کردند و دیوان حکم به برگشتن آنها به دانشگاه صادر کرد.
اساتید به دانشگاه برگشتند؟
برگشتند اما در جاهای دیگر از آنها استفاده شد، بنابراین اگرچه دانشگاه قانوناً مجبور بود این افراد را به کار سابقشان برگرداند اما همین کار را هم درست انجام نداد.
شما از بازگشت خودتان به دانشگاه چه تجربهای دارید؟
من هنوز از دانشگاه نرفته بودم چراکه خبر بازنشستگی من زود بیرون آمد و کار خروجم از دانشگاه ادامه پیدا نکرد. چیزی که من از آن رنج میبرم این است که من بیش از ۴۲ سال در نظام جمهوری اسلامی خدمت کردم و همیشه آرزو داشتم ما کشوری آباد داشته باشیم، دانشگاههای ما آباد باشند و بهترین تحقیقات را انجام دهیم، چیزیکه من را به اندوه میکشاند این است که چرا همه آنچه که ما برای آبادانی و پیشرفت کشور درست کردیم بعضیها آن نمیفهمند و بعضیها آن را تخریب میکنند، این درد جانسوزی است.
شما به مهاجرت فکر کردهاید؟ یا اینکه از مهاجرت نکردن پشیمان نیستید؟
من پشیمان نیستم، من زمانیکه در دانشگاه پهلوی بودم همیشه جزو شاگردهای اول و دوم بودم، رقیب من در دانشگاه بعد از پایان تحصیل به امریکا رفت، اما من تصمیم گرفتم در ایران بمانم و حالا به بیش از ۲ هزار دانشجوی پزشکی آموزش دادهام، این بهترین تجربه من بود. من وقتی در ایران ماندم توانستم در مدیریتها مثلاً به افرادی که در گزینش رد شده بودند کمک کنم، وقتی به کارنامه خودمان نگاه میکنم میبینم از نظر علمی توانستم در ایران تدریس و تحقیق کنم درحالیکه دوست ما که به آمریکا رفت هیچ وقت نتوانست چنین تحقیقاتی انجام دهد. برای مثال ما دارویی در ایران درست کردیم برای جلوگیری از مرگ زودرس، این دارو امسال وارد لیست داروهای ضروری شد که همه کشورها باید داشته باشند، یا مثلاً دارویی درست کردیم که مقابله با هپاتیت C موثر بود، این قرص را رایگان میان افراد مبتلا توزیع کردیم تا مداوا شوند، بنابراین وقتی با خودم فکر میکنم اگر بخواهم انتخاب کنم مجدد در ایران میمانم با تمام سختیهایی که دارد، من همیشه پیشنهادهای متعددی از بهترین دانشگاهها و موسسهها داشتهام، فرصتهایی که برای یک کنگره سفر میکنم و یک هفته از ایران دور میشوم دلم برای بیمارانم تنگ میشود، من تا آخرین لحظه حیاتم هرچقدر هم که سخت باشد در ایران میمانم و به مردم ایران خدمت میکنم.
خیلی میشنویم مهاجرت پزشکان رواج پیدا کرده و از کشور خارج شدهاند، این مسئله به مرحله نگرانی رسیده است؟
نه تنها نگرانی، بلکه به مرحله بحرانی رسیده است. بهترین شاگردهایی که در این مملکت تربیت کردم مهاجرت کردند، وقتی از آنها میپرسیم چرا مهاجرت میکنید پاسخ میدهند با شما که این همه خدمت کردهاید این برخوردها میشود پس قرار است با ما چه برخوردی کنند. هر فرد دانشمند و باسوادی که ما از دست میدهیم یک خسران عظیم است اما متاسفانه این آقایانی که این روزها آمدهاند اصلاً چنین خسرانی را درک نمیکنند.
از مهاجرت پزشکان به عنوان بحران نام بردید، این بحران میتواند روزی به بحران کمبود پزشک تبدیل شود؟
ما در چهل سال گذشته تلاش کردیم نظام سلامت را ارتقا بدهیم، الان هم یکی از افتخارات جمهوری اسلامی نظام سلامت است، ما توانستیم شبکههای بهداشتی درمانی را در نقاط مختلف کشور مستقر کنیم، بهترین پزشکان را در ایران تربیت کردیم و بهترین جراحیها را انجام دادیم، روزهایی بود که ما در کشور پیوند کبد نداشتیم آن روزها مجبور بودیم با خانواده این بیماران صحبت کنیم که برای بیمار شما کاری نمیشود کرد او را خانه ببرید تا حداقل در آرامش فوت کند، آن روزها آقای دکتر ملک حسینی و تیم همراهشان را به بهترین مرکز پیوند کبد دنیا فرستادیم، بعد از سه ماه دوره دیدن به شیراز برگشتند و پیوند کبد در ایران میسر شد. اولین مریضی که پیوند کبد شد من وزیر بودم، به شیراز رفتم و چقدر خوشحال بودم که در ایران چنین کاری انجام دادیم، از این مرکز پیوند حمایت کردیم، در یک سال پیوند کبد شیراز رتبه یک دنیا شد. درحالیکه ما الان با بحران نا امیدی مواجه هستیم، وقتی جوانان میبینند که با افراد خدمت کرده اینطور برخورد میشود امید از آنها گرفته میشود و بدترین اتفاق این است که دانشجوها در حین تحصیل ناامید شوند.
آقایانی که الان سرکار هستند در زمان انتخابات میگفتند ۹۰ درصد مشکلات از بیمدیریتی و ۱۰ درصد آن بهخاطر تحریم است، حالا که خودشان آمدند میفهمند که تحریم چه ضربهای زده است، هر روز ما میبینیم که نا امیدی دارد بیشتر میشود، واقعاً آن کاری که ما در برجام انجام دادیم بینظیر بود، رفتیم با همه قدرتهای دنیا پشت یک میز نشستیم و با کارهایی که دکتر ظریف انجام داد افتخاری به دست آمد، اما متاسفانه افرادی که اصلاً برجام را نخواندند با آن مخالفت کردند تا یک پیمان افتخارآمیز برای ایران زیر سوال برود، وضعیت تحریمها بهشکلی شده که هر روز وضعیت کشور تغییر میکند و این نا امیدیها را تشدید کرده است.
آقای دکتر شما تجربه خوبی هم با دولت قبلی و آقای نمکی نداشتید و مجبور به استعفا شدید، چرا این اتفاق افتاد؟
من همیشه سعی کردم در ایران کار علمی و درست انجام بدهیم و از چیزی که سلامت مردم را تخریب میکند پرهیز کنیم، اما وقتی مشاهده کردم ایشان (نمکی – وزیر بهداشت) کارهای اشتباهی انجام میدهد احساس کردم وزارتخانه دیگر جایگاه من نیست و آن انتقادات را خیلی صریح به ایشان گفتم، البته قبل از نوشتن انتقاداتم حضوراً به ایشان گفتم. آقای نمکی کسی بود که وقتی من وزیر بودم از او دعوت کردم تا معاون بهداشتی من شود، در آن دوره هم کارهای خوبی انجام داد اما متاسفانه وقتی خودش مسئولیت گرفت ایرادات خیلی متعددی بودجود آورد.
چه ایراداتی؟
مثلاً شما وقتی میخواهید بگویید یک دارو برای مردم مناسب است باید آن را درست مطالعه کنید و شواهد علمی داشته باشید، من زمانیکه احساس کردم ایشان در جهت منافع ملی و سلامت مردم حرکت نمیکند به خودم گفتم دیگر در آن مجموعه جایگاهی ندارم.
منظورتان از دارو همان واکسن کرونا است؟
نظر من این بود که اگر ما یک واکسنی را در ایران تولید کردیم اول باید آن را تست کنیم تا مطمئن شویم این واکسن ایمنی ایجاد میکند، اما اینها بعضی مواقع میخواستند یک چیزی درست کنند و بدون بررسی بگویند این واکسن است. البته برخی از واکسنهایی که در ایران تولید شد تا حدودی مراحل را گذراند. ما واقعا توانایی تولید واکسن داریم و در گذشته هم واکسن تولید کردهایم اما نباید عجله کنیم، وقتی با یک بیماری مانند کرونا مواجه هستیم اول میتوانیم از خارج واکسنهای تست شده وارد کنیم و در این فاصله هم خودمان مراحل تولید واکسن داخلی را سپری کنیم و بعد از آن استفاده کنیم.
فکر میکنید ثمره چهار سال وزارت دکتر نمکی چه بود؟
من که چیز خیلی مشخصی در دوره ایشان نمیبینم، جز اینکه کارهایی که از قبل انجام شده بود را ادامه داد، اما وقتی به دورران کرونا رسید اقدامات و تصمیاتی که ایشان میگرفت اشتباه بود، مشورت نمیکرد یا با گروههایی مشورت میکرد که ما آنها را نمیدیدیم، من فقط تلخیهای دوران دکتر نمکی را میتوانم بگویم.
شما گفتید گروههای مشورتی وجود داشتند که شما نمیدیدید، آن دوران ستاد کرونا هم داشتیم، مگر تصمیمات آنجا گرفته نمیشد؟
من در ستاد شرکت کردم، کارهای خوبی هم انجام شد و موافق هم بودیم تا زمان تولید واکسن در ایران از واکسن کرونا که بهترین واکسنهای دنیا هم هستند استفاده کنیم، چراکه پروسه تولید واکسن یک پروسه علمی است، اما وقتی دیدم ایشان عجله دارد و نمیخواهد از آن پروسه پیروی کند احساس کردم ایشان روال درست را دنبال نمیکند، واقعاً تلخی زیادی داشت چراکه ما در جایگاهی قرار داریم که باید علم پزشکی حاکم باشد اما احساس کردم افراد از آن علم استفاده نمیکنند.
بهنظرتان کدامیک از وزرای بهداشت بعد از انقلاب تاثیرگذارتر بودند؟
همه وزرای بهداشت تاثیرات خوبی گذاشتند، دکتر مرندی شبکههای بهداشتی درمانی را بوجود آوردند، دکتر پزشکیان هم تلاش زیادی کردند که این دستاورد را حفظ کنند، خانم دستجردی هم در حفظ این دستاوردها تلاش کردند، دکتر قاضی زاده هاشمی یکی از بهترین وزرای بهداشت بود، کارهای اساسی زیادی انجام داد، خیلی از بیمارستانها را نوسازی کرد، نظام شبکه را قوی کرد، خودم هم تلاش کردم همین کارها را انجام بدهم، تعداد خانههای بهداشت را اضافه کردم. در زمان من استفاده از شیر مادر خیلی تبلیغ شد و کمک کرد که در مصرف شیر خشک صرفهجویی کنیم، مثلاً حدود ۵۰ میلیون دلار صرفه جویی شد، با کلی تلاش از این ۵۰ میلیون دلار برای ساختن خانههای بهداشت استفاده کردیم. من وقتی وزیر بودم حتی یک پنجشنبه و جمعه در خانه نبودم. آرزو میکنیم این دولت قدردان زحمتهایی که در گذشته انجام شده باشد، دستاوردها برای افراد نیست برای کل نظام است، باید اینها را حفظ و تقویت کرد تا سلامت را در کشور بالا ببریم.
از سلامت صحبت کردید، وضعیت شاخصهای سلامت در کشور ما چگونه است؟
امروز یکی از مهمترین شاخصهای سلامت که ما در آن عقب هستیم مرگ زودرس است، آدمها باید بیشتر از ۷۰ سال عمر کنند و در این سن سالم باشند، نزدیک به ۴۵ درصد از ایرانیان زیر ۷۰ سال عمر میکنند. ما تحقیقاتی انجام دادیم که میتوانیم جلوی مرگ زودرس را بگیریم و آرزوی من این است که این مسئله محقق شود و امید زندگی در کشور به ۸۵ سال برسد و در این سن همه سلامت باشند. همانطور که ما از سلامت کودکان مراقب میکنیم و قد و وزن آنها را بررسی میکنیم در سن ۳۵ تا ۴۰ سالکی یکبار دیگر باید سلامت افراد را بررسی کنیم و اینبار بهجای دور سر دور شکم آنها را اندازه بگیریم، چراکه یکی از علل مرگ زودرس بزرگ شدن شکم است. فشار و چربی خون این گروه سنی را باید بررسی کنیم، متاسفانه ۵۰ درصد ایرانیان وقتی به سن ۵۰ سالگی میرسند فشار خون دارند، ۶۰ درصد ایرانیان چربی خون بالایی دارند، وقتی فشار خون و چربی خون بالا بهطور همزمان در فردی باشد سبب چربی زودرس میشود، همه اینها را میشود کنترل کرد و یکی از آرزوهای من این است که روزی ما بتوانیم برای ایران همه این کارها را انجام دهیم.
وزیر بهداشت بارها گفتهاند کشور ما در شاخصهای سلامت رتبه اول خاورمیانه است، شما قبول دارید؟
ما در برخی شاخصها این وضعیت را داریم، مثلاً درباره مرگومیر کودکان و مرگومیر مادران وضعیتمان حتی از آمریکا بهتر است.
البته هنوز به تک رقمی نرسیدهایم؟
بله، تک رقمی شدن در این شاخص خیلی سخت است.
در مناطق محروم چهطور؟
یکی از چیزهای خیلی مهم در ایران این است که ما در مناطق محروم کار کردیم، ما الان ۱۷ هزار خانه بهداشت داریم، بنابراین یکی از مهمترین دستاوردهای ما در نظام جمهوری اسلامی سلامت بوده است.
اینکه گفتید بوده یعنی الان این دستاورد دارد تهدید میشود؟
بهنظرم بله، به چند دلیل نظام سلامت در کشور ما دارد تهدید میشود، یکی از آن عوامل این است که تعرفههای پزشکی را واقعی نمیکنند، ما باید تعرفه پزشکان را واقعی کنیم و در مقابل بیمهها را تقویت کنیم تا پرداخت هزینههای درمان از جیب مردم کم شود، تعرفهها باید در حدی باشد تا فردی که پزشک شد بتواند زندگی کند. پسر خودم فوق تخصص گوارش است و الان در نیشابور کار میکند، این جوان به اتفاق خانواده نیاز به رهن کردن یک خانه دارد، پول رهن خانه در نیشابور ۷۰۰ میلیون تومان است، شاید حقوق آن نهایت ۲۰ میلیون تومان باشد، با این درآمد واقعا میشود اجاره خانه داد و زندگی کرد؟ یکی از دلایلی که آدمها وارد دوره تخصص نمیشوند همین است، باید طوری با جامعه پزشکی برخورد کرد که آنها احساس آرامش و امنیت کنند، احساس کنند وقتی فارغالتحصیل شدند میتوانند در این مملکت کار کنند، کارهایی بود که در گذشته انجام شد و ما الان در نقاط مختلف ایران پزشکهای بسیار خوبی داریم که مردم فقیر را معالجه میکنند، اما برخوردهای تلخی که با جامعه پزشکی میشود گویی قدر این داشتهها را نمیدانند.
در دنیا ارزانترین ویزیت پزشک در ایران است، ویزیت یک پزشک در ایران از عراق و افغانستان کمتر و حدود یکسوم آنها است، با این وجود پزشکان ما همچنان کار میکنند. بیمارستانها در کشور ما با بحرانهای اقتصادی مواجه شدهاند، بیمههای ما ضعیف شدند و نمیتوانند حمایت کنند، داروخانهها شش ماه تا یک سال پولی از بیمه دریافت نمیکنند. امیدوارم این دولت قدر این نظام سلامت را بداند، درباره سلامت از نظر اقتصادی تصمیمات درستی بگیرد و به پزشکان احترام بگذارد.
این مسائل که شما گفتید سالها است که مطرح میشود، درست است که بالای ۱۷ هزار خانه بهداشت داریم، اما امکاناتی که در این خانهها ارائه میشود همچنان مورد پرسش است.
بله قبول دارم این مشکلات همیشه بوده، اما الان وضعیت اقتصادی خیلی بد شده است، شرایط بحرانی که الان بوجود آمده حاصل شرایط اقتصادی است. تا سه سال قبل وقتی یک دکتر در ایران درآمد خودش را با دکتر دیگری در امارات یا آمریکا مقایسه میکرد متوجه میشد قدرت خرید هر دو شبیه به هم است، اما الان کاملاً تغییر کرده، وقتی وضعیت اقتصادی کشور خراب میشود اثر خودش را روی همه بخشهای کشور میگذارد.
الان خانههای بهداشت ما مجهز هستند، اینکه شاخص سلامت ما از آمریکا بهتر شده به خانههای بهداشت و امکانات موجود در این خانهها برمیگردد، اما با این وجود واقعا چرا همیشه مشکل داریم؟ دلیلاش آن است که دولت جمهوری اسلامی هیچ وقت نخواست سهم سلامت را بدهد، در آمریکا و اروپا ۲۰ درصد از درآمد ناخالص ملی به سلامت اختصاص داده میشود، در ایران این سهم حدود ۴ الی ۵ درصد بود که بعد از تلاشهای ما به ۹ درصد رسید اما الان این سهم مجدد به ۴ درصد رسیده است، اگر میخواهیم نظام سلامت خوبی داشته باشیم باید برای آن سرمایه گذاری کنیم، بنابراین ریشه تداوم مشکلات به عدم سرمایهگذاری کافی برمیگردد.
یکی از کارکردهای خانههای بهداشت سلامت زنان است، طرح جوانی جمعیت که به قانون تبدیل شد یکسری محدودیتها برای غربالگری و وسایل پیشگیری از بارداری ایجاد کرد، نظر شما درباره این قانون چیست؟
این کارها همهاش اشتباه است، همان زمانیکه من در وزارت بودم تسهیلات زایمانی در روستاها ایجاد کردیم، یعنی در روستا زایشگاه درست کردیم. اما الان تصمیماتی که برای فرزند آوری گرفته میشود بخشی از آن براساس یک خرد جمعی صحیح نیست، ما باید واقعیتهایی را بپذیریم، واقعیت این است که وقتی زنان باسواد میشوند دیگر ۵ فرزند به دنیا نمیآورند، یکی از دلایل اصلی کاهش فرزند آوری باسواد شدن زنان است، الان خیلی از آنان شغل دارند. از طرفی وقتی جوانان نتوانند خانه بخرند یا اجاره کنند چگونه میتوانند بچهدار شوند، با حقوقی که دریافت میکند پول پوشک بچه را ندارد بپردازد، نیاز داریم تصمیمات سلامت مبتنی بر خرد جمعی و واقع بینی باشد، بههمین دلیل است که قانون جوانی جمعیت را تصویب کردیم اما تعداد زاد و ولد در کشور ما امسال کمتر از پارسال بود.
در این قانون محدودیتهایی در غربالگری یا سقط درمانی داریم، آیا این محدودیتها میتواند سببساز افزایش به دنیا آمدن نوزادان دارای معلولیت شود؟
قطعاً، اگر اجرا شود موجب میشود که معلولیت در ایران افزایش پیدا کند. همه این موارد تصمیمات صحیح و علمی نیست، شما موقعی میتوانی وضع مملکت ایران را درست کنید که وضعیت اقتصادی را درست کنید، وضعیت اقتصادی را موقعی میتوانید درست کنید که تحریمها برداشته شود، مگر میشود وضع کشور را درست کرد درحالی که پول نفت فروخته شده را به ما نمیدهند.
ایران همیشه کشور بزرگی بوده است، توانسته پشت یک میز با بزرگترین کشورهای دنیا بنشیند و تحریمها را بردارد، اما متاسفانه یکسری افراد با این مخالف هستند.
آقای دکتر افرادی مانند شما که در سالهای گذشته مسئولیت داشتند اخیراً نقدهای جدی به مدیریت کشور دارید، چرا حرفهای شما را نمیشنوند؟
این افرد از اول انقلاب هم بودند، فقط فرقش این است که اول سرکار نبودند اما حالا همانهایی که آدمها را از دانشگاه اخراج میکردند سرکار آمدهاند. شما توجه کنید با تصمیمی که شورای نگهبان گرفت و یک فردی مثل علی لاریجانی، شخصیتی که میشود با او حرف زد را حذف کرد نتیجه این روزها بهترین از این نمیشود.
در انتهای گفت و گو از شما بپرسیم آیا به کسی توصیه میکنید در دانشگاه پزشکی بخواند؟
بهتر است این توصیه را از پسر من بپرسید که الان مشغول به کار شده است.
گلایههای پسرتان چیست؟
به هر حال فردی که همیشه شاگرد اول بوده، رتبه برتر کنکور داشته الان واقعا شب و روز دارد کار میکند و همیشه خسته هست، او بهتر میتواند جواب بدهد. اما من خودم همچنان توصیه میکنم که افراد وارد رشته پزشکی شوند، سختیهایش را تحمل کنند تا بتوانند به مردم خدمت کنند.
نظرتان درباره رواج خودکشی رزیدنتها چیست؟
این مسئله به نا امیدی برمیگردد، مهمترین عامل خودکشی نوعی افسردگی است و چیزی که خیلی بر آن تاثر دارد نا امیدی است، وقتی آدمها نمیتوانند آینده روشنی برای خودشان تصور کنند، وقتی یک خانم دکتری فارغالتحصیل شده متوجه میشود حقوق کافی برای اداره زندگی نمیگیرد احساس میکند هیچ چیزی ندارد، این چیزی است که سبب افسردگی آدمها میشود.
دیدگاه تان را بنویسید