امروز شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان رئیس دولت امارات درگذشت. او به هنگام مرگ ۷۳ سال داشت. شیخ خلیفه فرزند شیخ زاید بنیانگذار دولت امارات است؛ رئیس بعدی، ولیعهد فعلی ابوظبی است یعنی شیخ محمد 61 ساله.
با درگذشت شیخ "خلیفه"، این کشور شاهد سومین رئیس خواهد بود. رئیسی که خیلی زودتر یعنی 8 سال قبل، در عمل به حاکم واقعی این کشور تبدیل شد؛ وقتی شیخ خلیفه در سال 2014 سکته مغزی کرد و از نگاه ها پنهان شد، حکمرانی کشور در عمل به دست ولیعهد افتاد و او توانست سیاست های این کشور را تغییر دهد.
وقتی گاه به گاه، تصویری از شیخ خلیفه پخش می شد همه چیز از ریش رنگ نشده و سفید تا خنده های غیرعادی اش، خبر از وضعیت جدید امارات می داد.
شیخ خلیفه از نسل پدرش شیخ زاید بود. همان نسل ملک فهد و ملک عبدالله سعودی که بر آرامش و کاهش تنش و اختلاف و تعامل و ارتباط تکیه داشتند و کمتر به دنبال ماجراجوایی های سیاسی نظامی بودند.
شیخ محمد ولیعهد ابوظبی وقتی قدرت را در دست گرفت تلاش کرد با همراهی ولیعهد سعودی و رئیس جمهور نظامی مصر (ژنرال سی سی)، اولویت امارات را از اقتصادی به سیاسی - نظامی تغییر دهد اما ناکام ماند و مجبور شد سیاست تعامل و ارتباط با همه را دوباره در پیش بگیرد.
در نتیجه با این درگذشت و انتقال قدرت در امارات، شاهد تغییرات اساسی در این کشور نخواهیم بود چرا که انتقال قدرت واقعی 8 سال قبل انجام شده بود.
دو شیخ محمد
در سال های اخیر، دو "شیخ محمد"، اولی "محمد بن سلمان" ولیعهد سعودی و دومی "محمد بن زاید" در امارات، در ظاهر نفر دوم بودند و در واقعیت نفر اول.
در عربستان سعودی هم گرچه ملک سلمان در مقام پادشاه است اما همه می دانند قدرت در دست پسرش است. آنها در این سال ها سیاست متفاوتی را با گذشته و رویه سنتی کشورهای خود در پیش گرفتند. پیش بینی می شود این رویه در سال های پیش رو هم با قدرت بیشتری دنبال شود.
امارات و رئیس جدید؛ عصری که زودتر شروع شد
دو شیخ محمدگرچه همسویی هایی دارند اما در حوزه های دیگری دچار اختلاف هستند. جدایی از آمریکا، افزایش استقلال از سیاست خارجی امریکا و غرب، نزدیک شدن به چین و روسیه، پیگیری سیاست مستقل در خاورمیانه، برقراری موازنه میان قدرت های جهانی و منطقه ای، دور کردن خود از اختلافات قدرت های جهانی (به عنوان مثال جنگ در اوکراین، تنش بر سر تایوان و اختلاف امریکا - چین) از اشتراکات سیاست های این دو محمد است.
همزمان، میان ریاض و ابوظبی بر سر کسب حجم بیشتری از سرمایه گذاری های خارجی و درآمدهای غیرنفتی، رقابت اقتصادی و در یمن، رقابت سیاسی وجود دارد.
کشور برآیندی
امارات، کشور فدرالی است که از اتحاد 7 دولت / حکمرانی مستقل / امارت به وجود آمده است. امارات براساس اتحاد میان 7 حکمرانی ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، فجیره، راس الخیمه و ام القوین در سال 1971 شکل گرفت. هم اکنون نیز هر منطقه یا دولت شهر، دارای دولت و سیاست های داخلی ویژه خود است و دولت ملی یا فدرال، در زمینه های کلی تصمیم گیری می کند.
گرچه دولت / امارت ابوظبی به دلیل مساحت بزرگ تر و منابع نفتی گسترده، بار اصلی اداره اقتصادی سیاسی کشور را بر دوش می کشد اما توزیع قدرت و عدم تمرکز تصمیم گیری های اساسی در یک خانواده یا یک شهر، باعث شده سیاست های کلان این کشور برآیندی از جهت گیری 7 حاکم این کشور باشد.
پایتخت سیاسی ابوظبی و پایتخت اقتصادی دبی است و این دو شهر توسط دو دولت جداگانه و دو حاکم متفاوت اداره می شوند که در جهت گیری ها، سیاست ها و ارتباطات خارجی خود مستقل از یکدیگر عمل می کنند. حاکمان ابوظبی و دبی همزمان به ترتیب رئیس و نخست وزیر امارات هستند.
به همین دلیل با وجود تنش در روابط سیاسی ایران با امارات (ابوظبی)، روابط اقتصادی ایران با امارات (دبی) ادامه می یافت.
این نوع نقش آفرینی برآیندی نوعی تعادل را در سیاست های این کشور ایجاد کرده و مانع از ادامه تندروی یا ادامه سیاست های ضرر آفرین می شود. همچنین توانایی عقب نشینی و چرخش را به بخش جدایی ناپذیر از سیاست این کشور تبدیل کرده است؛ چرخش هایی با انگیزه سیاسی - اقتصادی که دیگر کشورهای منطقه از جمله قطر و سعودی و کویت قادر به اجرای آن نیستند و بر مواضع سابق خود پافشاری می کنند.
این وضعیت باعث می شود مقامات اماراتی به سرعت متوجه واقعیت ها شوند و نتوانند اختلاف سیاسی را برای طولانی مدت ادامه دهند. تغییر موضع امارات درباره سوریه و دولت بشار اسد از این جمله است. امارات بعد از آغاز بحران سوریه در 2011، در اردوگاه حامیان سرنگونی بشار اسد قرار داشت اما با پیروزی بشار اسد در جنگ داخلی، با چرخشی آشکار، میزبان نخستین سفر بشار اسد به منطقه جنوب خلیج فارس شد و به گرمی از او استقبال کرد.
همچنین سفارت امارات دوباره در دمشق کار خود را از سرگرفت گرچه در همه سال های اخیر سفارت دولت بشار اسد در ابوظبی فعال بود و هواپیمایی امارات به دمشق پرواز داشت.
از سوی دیگر، حدود 80 درصد از جمعیت امارات را شهروندان خارجی مقیم این کشور تشکیل می دهند و جمعیت بومی ها کمتر از 20 درصد است. وضعیتی که ریسک هر گونه ماجراجویی سیاسی نظامی را افزایش می دهد.
امارات نقش خود را در منطقه، به عنوان یک قدرت اقتصادی تعریف کرده و قدرت سیاسی و ... در اولویت های بعدی قرار می گیرد. همین موضوع از توانایی این کشور در ماجراجویی پرهزینه و اختلافات و اصطکاک سیاسی - نظامی کاسته است. مساحت کوچک، قدرت نظامی محدود و اولویت بخشی به اقتصاد باعث شده امارات به سمت کاهش اختلافات و برقراری حداقلی از روابط سیاسی مناسب با دیگران حرکت کند.
تلاش برای کاهش تنش با ایران، تقویت همکاری اقتصادی با ترکیه، کمک به آتش بس با حوثی های یمن و خروج از جنگ در این کشور و پایان دادن به محاصره سیاسی اقتصادی قطر از این جمله اند.
ابوظبی هم میزبان نخست وزیر اسرائیل شد و هم میزبان بشار اسد رئیس جمهوری سوریه و قطعا آماده میزبانی از رئیس جمهوری ایران هم هست همانگونه که تاکنون میزبان 2 رئیس جمهور ایران بوده اما هیچ گاه رئیس دولت امارات به ایران سفری نداشته است.
امارات و ایران
امارات و ترکیه دو کانال ارتباط اقتصادی ایران با جهان و همزمان میزبان بیشترین تعداد از شهروندان ایرانی مقیم هستند. امارات در دوره شیخ محمد چگونه رابطه ای با ایران خواهد داشت؟
رابطه امارات و ایران در دوره جدید تغییری نخواهد کرد چرا که رابطه جدید از 8 سال قبل آغاز شده است. یعنی از زمانی که ولیعهد فعلی، عملا قدرت را در دست گرفت. ایران و امارات در دوره ترامپ و عصر فشار حداکثری روابط به شدت پرتنشی را تجربه کردند تا جایی که محمدجواد ظریف، شیخ محمد بن زاید او را در کنار محمد بن سلمان، جان بولتون امریکایی و نتانیاهو اسرائیل، در یک گروه قرار داد و اظهار داشت که چهار B یعنی "بولتون، بی بی(بنیامین نتانیاهو)، بن سلمان و بن زاید" در پی جنگ با ایران هستند".
اما چندی قبل سیاست دو شیخ محمد در سعودی و امارات درباره ایران تغییر کرد و همانگونه که در بالا نوشته شد آنها راه تعامل و کاهش تنش را دنبال می کنند.
امارات و احساس تنهایی
امارات به نوعی احساس تنهایی و انزوای سیاسی دارد. اعتماد قبلی به اروپا و امریکا در پی حوادثی از جمله خروج امریکا از افغانستان و انفعال امریکا در برابر حملات حوثی های یمن به سعودی و امارات به شدت کاهش یافت.
همچنین شکست محاصره سیاسی اقتصادی قطر و ادامه آسیب از تنش با ایران و ترکیه، امارات را در مسیر جدیدی قرار داد.
عدم همراهی با غرب و امریکا در داستان جنگ روسیه علیه اوکراین و بازار نفت از جمله نشانه های این سیاست جدید است.
به همین دلیل اماراتی ها تلاش می کنند ضمن کاهش تنش با ایران و ترکیه، نگرانی های خود را از طریق ایجاد ائتلاف و شراکت با بازیگران جدیدی در منطقه دنبال کند. به رسمیت شناختن اسرائیل و نزدیک شدن به تل آویو در همین چارچوب است. بازیگری که در منطقه حضور دارد و با امارات درباره حوثی های یمن و فعالیت های ایران نگرانی های مشترک دارد. همچنین برخلاف امریکا و اروپا، منطقه و به ویژه ایران، همیشه برای اسرائیل اولویت خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید