هرچند قوی و رمزآلود، اما تو قویتر از سرطان خواهی بود!
(به مناسبت ۴فوریه، روز جهانی سرطان)
زینب شکری
نویسنده و فعال اجتماعی
بچهتر که بودیم، کلمهای بود خوفناک؛ چیزی شبیه آن دسته از کلمات که بیشتر در فیلمها میدیدیم و فقط شنیدههای مربوط به آن، از دوردست به گوشمان میرسید. کمکم با گذر زمان، از یک اسم و هراسِ بهمیدان آوردهاش، رسید به"نشنیدی؟؟ دیروز همین کوچهی بقل یه آقایی از سرطان فوت شده؟!"
بله، دیگر از دوردست صدایش نمیآمد و همین دمگوشمان داشت جولان میداد و از خوف نامش چیزی کاسته نشده بود. کشفیات در محل و کوچه هم قوت گرفت که"اون بنده خدا، پورانخانم هم که یه دفهای رفت، اونم سرطان داشته و خیلی بعدتر فهمیدن."
از شیوع و حضور و نمودش در قوم و خویش و اطراف، مدتی گذشت و دیدیم هر کدام نامی برای خود، مختصگونه دارند-سرطان کبد، سرطان روده، سرطان سینه، سرطانِ....- بله این سرطان سربهتننمانده خودش را با اعضای داخلی و خارجی بدن درهم میآمیزد و نامی برای خویش برمیدارد و جنگ ناعادلانهاش را آغاز میکند؛ حالا کدام سربازی بتواند جنگ را به سرانجام برساند بدون اینکه سرانجامِ خودش نتیجهی جنگ باشد هم، سوالی بود بدون پاسخ!
حالا با وجود کِثرتش در شرق و غرب و دور و نزدیک، مجامع و محافل و جنبشهایی برقرار شد تا فریادی باشند برای پایان این بیعدالتی و یا شروعی برای کاهشِ رنج قابل پیشگیری از آن.
پس این فریادها نیازمند حضور در روز مختص بهخود در تقویم جهان بود تا متحدالشکل همنوایی و همصدایی کنند با مبتلایان به این مهمان پنج حرفیِ ناخوانده در بزم تن، پس"چهارم فوریه"روزی، مانند امروز، روز جهانی سرطان نامگذاری شد.
رنج تحمیلی از این تودههای بدخیم که گاهی خوشحالمان میکنند و خوشخیم از آب درمیآیند، بسیار طاقتفرسا و جانکاه است. اما در این روز کمی دقیقتر به هر کدامشان نگاه کنیم تا اطلاعاتی که گاهی نادرست دریافت کردهایم پاک شود و آگاهانهتر به زندگی با مبتلایان همسو شویم.
دوست مبتلا به سرطان! در این روز جهان با تو همدل و یکرنگ شده است که بدانیم و دریابیم چه سختیها که متحمل نمیشوی و چه رنجهایی که نگذرانده و نمیگذرانی. دوست عزیز مبتلا! در حد دانستههای اندکم میگویم که کمی بیشتر تاب بیاور و قدرتمندانهتر بجنگ، هر چند که او سرسخت باشد، تو قویتر باش. دراین میان ما را هم ببخش که نمیتوانیم اندکی از تنِ دردآلودت را التیام باشیم. ما را ببخش که در نهایت بخشندگی گوشهای از مخارج سرسامآورِ تو برای انواع درمانها را هم، نمیتوانیم تاوان دهیم. گاهی مو از سر تراشیدیم تا بگوییم، چقدر با تو نزدیکاحوالیم و زیبایی سر و صورت ما با لبخندِ از سرِ امید تو جان دوباره میگیرد.
همیشه در هر جنگی عدهای چشم به راه داریم. منتظران این جنگ نابرابر، عزیزانی هستند که پابهپای جگرگوشههای مبتلا به سرطانشان، ذرهذره آب شدند و گاهی از فقدان عزیزانشان به کل تمام شدند.
پس این روز جهانی، فرصتی شد برای همصدایی با مبتلایان و نیز مجالی برای همدردی با داغدارانِ سرطان.
دیدگاه تان را بنویسید