یک کارشناس و سفیر اسبق ایران در واتیکان و مراکش در مقاله ای نوشت: تنها خطری که از ناحیۀ راستگرایی در روسیه، واقعی و ملموس و غیرانتزاعی به نظر میرسد، راستگرایی اسلاوهای غربگرا است.
محمد مسجدجامعی در تشریح زمینه های راستگرایی در روسیه نوشت: در حال حاضر، یعنی سال ۲۰۲۱، شرایط بهگونهایست که کلیسای ارتدوکس روسیه دارای زمینههای راستگرایی هست و اگر موانع و محدودیتهای جانبی وجود نداشته باشد، این کلیسا نیز همانند بخش بزرگی از کلیسای کاتولیک لهستان که نه تنها راستگرا بلکه فوقراستگرا شده است، این ظرفیت را دارد که گرایشهای تند راستگرایانه پیدا کند. مهمترین زمینهها و عوامل تحریککنندۀ راستگرایی کلیسای ارتدوکس روسیه عبارتند از فشار سیاسی غربیها به روسیه، موقعیت کلیسای ارتدوکس اوکراین، غربگرایی رژیم سیاسی اوکراین، وضعیت کاتولیکهای اونیاتی، و مسئلۀ شبهجزیرۀ کریمه.
وی افزود: در خصوص فشار سیاسی غربیها به روسیه، باید گفت که کشورهای عضو پیمان ناتو و در رأس آنها آمریکا و حتی برخی از کشورهای شرق اروپا که قبلاً زیر سلطۀ شوروی بودند، مدتهاست که در برابر روسیه موضع دارند و علیه او اقدام میکنند و هماکنون تحریمهای فراوانی علیه روسیه وجود دارد. مطمئناً این جریان زمینه افراطی شدن کلیسای ارتدوکس را که پیوسته حامی پوتین بوده، فراهم میآورد. بهویژه که کشورهای اروپایی بلوک شرق در این میان افراطیتر از دیگران هستند.
وی با اشاره به اینکه مسئلۀ بعدی موقعیت کلیسای ارتدوکس اوکراین است نوشت: ششم ژانویۀ ۲۰۱۹ بود که بهصورت غیر مترقبهای، آقای بارتولمئوس، پاتریارک استانبول که مرکز کل کلیساهای ارتدوکس شرقی است، استقلال کلیسای ارتدوکس اوکراین را که در طول تاریخ همواره بخشی از کلیسای ارتدوکس روسیه بود، به رسمیت شناخت. این اقدام انتقاد و اعتراض شدید کلیسای روسیه و شخص کریل را به همراه داشت، اعتراضی که البته هیچکس بدان اعتنایی نکرد و اکنون کلیسای ارتدوکس اوکراین رسمیّت یافته است.
وی با اشاره به اینکه مسئلۀ سوم به رژیم سیاسی اوکراین مربوط میشود ادامه داد: ویکتور یانوکویچ، رئیسجمهور روسگرای اسبق اوکراین، بهصورت دمکراتیک و با رأی مردم انتخاب شد و سرنگونیاش در انقلاب غربگرای سال ۲۰۱۴، واقعاً با توطئۀ غربی و با اجیر کردن عدهای شرور و با تخریب و آتش زدن اموال عمومی و ایجاد هرج و مرج و ناامنی اجتماعی اتفاق افتاد. روسیه هیچگاه تصور نمیکرد چنین حادثهای روی دهد و رئیسجمهور منتخب و قانونی به زیر کشیده شود. این جریان آنان را بهشدت آزرد و به همین ترتیب کلیسای ارتدوکس روس را.
این کارشناس با اشاره به اینکه مسئلۀ چهارم به اونیاتیهای اوکراین مربوط میشود افزود: آنها ارتدوکسهای کاتولیکشدۀ اوکراین هستند. واقعیت این است که عمدتاً واتیکان و تا اندازهای کشورهای غربی و خصوصاً لهستان، روسها و کلیسای ارتدوکس روسیه را به دلیل اونیاتیها تحت فشار قرار میدادند و به همین علت بود که الکسی دوم پاتریارک پیش از کریل، بهرغم اصرار پاپ ژان پل دوم به سفر به مسکو، هرگز با چنان سفری موافقت نکرد. و بالاخره داستان کریمه است و موضع غرب در برابر روسیه که برای کلیسای روسیه به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست.
وی خاطرنشان کرد: مجموع عواملی که بدان اشاره شد، ایجاب میکند که کلیسای ارتدوکس روسیه راستگرا باشد؛ ولی عمدتاً به دلیل شرایط داخلی روسیه، هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است و بعید است که بیفتد. مهمترین مانع داخلی، مسلمانان روسیهاند که خود دو بخش دارند: یکی مسلمانان چچن و اینگوش و تاتار که قرنها در روسیه زندگی کردهاند و اصالتاً «روس» و «بومی» به شمار میآیند، و دیگری جمعیت بزرگ مسلمانانی که از مناطق مسلماننشین شوروی سابق، یعنی تاجیکستان و ازبکستان و قزاقستان و قرقیزستان و ترکمنستان و همچنین از آذربایجان به روسیه مهاجرت کردهاند – ظاهراً هماکنون فقط آذریهای مسکو حدود یک میلیون نفر جمعیت دارند. نکته این است که این مسلمانان پرشمارند و اگر قرار باشد راستگرایی ارتدوکسی در روسیه همانند راستگرایی کاتولیکیِ نیرومند موجود در لهستان بهصورت افراطی شکل بگیرد، ثبات اجتماعی روسیه بهکلی از میان خواهد رفت.
وی اضافه کرد: بنابراین، احساس میشود که در حال حاضر بهرغم همۀ مقدمات و زمینهها و عوامل تحریککنندۀ راستگرایی، که همگی واقعی و مهم هستند، آنچه به کلیسای ارتدوکس روسیه اجازۀ راستگرایی نمیدهد، وجود همین جمعیت بزرگ مسلمان بومی و مهاجر است. البته ناگفته نماند که از نظر سیاست خارجی نیز کشورهایی که روسیه نفوذ مؤثری در آنها دارد، عموماً مسلماناند و این نیز موجب میشود که روسیه مراقب باشد وجهۀ ضداسلامی پیدا نکند.
وی ادامه داد: با توجه به مجموع توضیحاتی که داده شد، تنها خطری که از ناحیۀ راستگرایی در روسیه، واقعی و ملموس و غیرانتزاعی به نظر میرسد، راستگرایی اسلاوهای غربگرا است. آمادگی این بخش از جامعۀ روسیه برای راستگرا شدن حتی گاهی از لهستانیها و مجارها نیز بیشتر است. البته معلوم نیست که در آینده مجموع سیاست روسیه در دست این گروه قرار بگیرد؛ ولی به هر حال، آنان در کنار بخش اسلاوگرای روسیه، نقش مهمی در آیندۀ این کشور خواهند داشت. اینکه کدامیک از این دو بتواند سرنوشت روسیه را به دست بگیرد، مسئلۀ پیچیدهای است و چندان قابل پیشبینی نیست، زیرا چنانکه گفته شد، در حال حاضر حضور قدرتمند پوتین اجازۀ ظهور و بروز و پدیدار شدن واقعیتهای درون روسیه را نمیدهد و فضا کاملاً مبهم است.
وی در پایان نوشت: البته نشانههایی وجود دارد. برای نمونه، یکی از اساتید آلمانی که با او در ارتباط هستم، حدود یک ماه پیش میگفت که پس از بررسی علل افزایش ناگهانی و چشمگیر تلفات کرونا در موج اخیر، معلوم شد که بسیاری از روسها بهعلت بیاعتمادی به دولت، واکسن اسپوتنیک را نزدهاند. اگر داستان چنین باشد، این بیاعتمادی مسئلۀ واقعاً معناداری است. در جایی مانند هلند و دانمارک، کسی که مخالف تزریق واکسن است، دلیلش این است که اصولاً به مؤثر بودن واکسن معتقد نیست و یا از پیامدهای ناشناختهاش میترسد؛ نه آنکه به دولت بیاعتماد است.
دیدگاه تان را بنویسید