سحر قریشی می گوید: «آقای "طارمی" از اقواممون هستند» و صدای کلمه طارمی را حذف کردهاند! واقعا سانسور سانسور که میگفتن، این بود؟!
کاوه معینفر - در میان خبرهای فرهنگی، هنری چند روز گذشته میخوانیم : نیسان آبی سانسور شد/ واکنش کارگردان به ساترا: دلواپسان نگران نباشید! / گله منوچهر هادی از ساترا برای سانسور و ممیزی «نیسان آبی»/ خویشاوندی سحر قریشی و مهدی طارمی سانسور شد!
همچنان بر این باورم که بدترین اتفاق برای یک اثر هنری، یک فیلم و یا سریال ضربت قیچی سانسور بر آن است بنابر این هیچ صاحب اثری تمایل ندارد در چنین موقعیتی گرفتار شود. نهادهای نظارتی مد نظر داشته باشند که واقعا این اقدامات و جرح و تعدیلها تا چه اندازه مفید بوده، مفید است و یا میتواند باشد؟ آن هم در زمانه امروز؟
نیسان آبی در زمان مقرر هفتگی پخش نمیشود و منوچهر هادی کارگردان آن در اعتراض به این قضیه در صفحه اینستاگرامش نوشت :
««ماسکم برای کرونا نیست. بگذارید در سکوت و با احترام کارمان را انجام دهیم. دلواپسان نگران نباشید "نیسان آبی" میز و موقعیت شما را به خطر نمی اندازد. نمی توانید همه مخاطبین را راضی نگه دارید. نیسان آبی در سلامت متن و اجرا مورد استقبال واقع شده و فقط قصد دارد لحظات شادی را برای مخاطب فراهم کند، همین به والله همین و بس. امیدوارم ساترا که تا اینجا همراه ما بوده از این به بعد هم با ما همراه باشد. از همه مخاطبین نیسان آبی بابت تاخیر به واسطه ممیزی و سانسور توسط ساترا عذرخواهی میکنم.»
البته منوچهر هادی بعدا این پست را از صحفه اینستاگرامشان حذف کردند!
امروز آن بخش از سانسور سریال نیسان آبی در فضای مجازی پخش میشود که سحر قریشی می گوید: «آقای "طارمی" از اقواممون هستند» و صدای کلمه طارمی را حذف کردهاند! واقعا سانسور سانسور که میگفتن، این بود؟!
توقف پخش سریال و این همه خبر، اعتراض کارگردان و ... فقط برای یک کلمه "طارمی"؟ واقعا یا کسانی که در ساترا (نهاد نظارتی صداوسیما بر سریالهای نمایش خانگی) هستند خود را به خواب زدهاند یا اینکه کاسهای زیر نیم کاسه است؟ اگر حساسیت ساترا به این کلمه باعث توقف پخش سریال شد که وامصیبتا! اما بیشتر یک "تئوری توطئه" در ذهن شکل میگیرد که همه این اتفاقات یک بازی تبلیغاتی است.
واقعا مضحک است اگر بگویم سانسور به یک بازی برد - برد برای ساترا و صاحبان آثار تبدیل شده است. هم ساترا در گزارشش اشاره می کند که ما هم بیکار نبودهایم و کارمان را انجام دادهایم و هم بعضی از فیلمسازان دست به دعا هستند تا یک جرح و تعدیلی به فیلم یا سریالشان وارد شود تا سریع واکنش نشان دهند که : سانسور کردند و ... واقعا روزگار غریبیست!
بهرام بیضایی در سال ۱۳۷۱ نامهای در اعتراض به توقیف و سانسور فیلم «مسافران» به وزارت ارشاد منتشر کرد که اعتراض به سانسور را می توان در سطر سطر آن دید، شنید و لمس کرد. او دربخشی از این نامه نوشته است:
«هر فیلم را می شود آن قدر دید تا در آن عیبی یافت ؛ و شما که با رفتارتان رای شورا را هدایت می کنید [ چنان که هر کدامشان بعد می گویند شخصا موافق رای نیستند ] حتما این را خوب می دانید . تماشاگر یکی دو بار می بیند و بدبینی شما را هم ندارد . اخلاقی ترین فیلم جهان را بدهید تا من در آن صد عیب نشان بدهم .
ولی شما حتی همین را هم در مسافران نیافته اید و ناچار حالا دیگر سانسور سَبک می کنید . یعنی چه تعدیل این صحنه یا آن ؟ این فیلم یک سال قبل ساخته شده و تدوین شده و تمام شده و در مرداد گذشته از شما پروانه نمایش گرفته و پرونده اش بسته شده و در شهریور و مهر گذشته طبق جدول شما باید نشان داده می شد . کجائید ؟ و یعنی چه که هر روز به ما دستور می دهید ازتان درخواست کنیم که فیلممان را ویران کنید ؟ چرا باید دستور داده می شدیم تقاضا کنیم نمایش فیلممان عقب بیفتد ؟
[...] حالا نُه ماه از نمایش مسافران در جشنواره فیلم فجر می گذرد ؛ فیلمی که احدی با آن مشکل نداشت . شما نُه ماه مسافران را نگه داشته اید تا بلکه در آن معنایی پیدا کنید . چرا ؟ و هیئت های متعددی به قصد و یا ماموریتِ یافتن اشکال آن را نو به نو بررسی کرده اند . چرا حتما باید اشکالی در آن می یافتید ؟ چرا تصمیم گرفته اید حتما در فیلم بیضایی باید اشکالی باشد ؟
فیلم های دیگر جشنواره که همزمان با مسافران ارائه شده بودند همه یکی دو هفته بعد با پروانه نمایش شما در جشنواره های بیرون کشور نشان داده شدند . چرا باید حتما اجازه ی نمایش مسافران را نُه ماه کش می دادید ؟ چرا من باید نُه ماه مضطرب می بودم و زندگیم آفتاب تا آفتاب فلج می بود ؟ پیدا کردن اشکال این همه طول می کشد ؟ و حتما باید نُه ماه می گذشت تا به ماموران شما مشکلاتی در فیلم من الهام شود ؟ من تا کی باید خسارت جو ساختگی بیرون را بپردازم ؟
دیدگاه تان را بنویسید