امیررضا احمدی؛ ماجرای مدیران استقلال و پرسپولیس در سال های اخیر، یکی از معضلات بزرگ وزارت ورزش و جوانان بوده؛ هرگاه در این سال ها اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل سرخابی ها تغییر کرده اند، آتش مناقشات بین هواداران بر افروخته شده و حسابی برای ورزش ایران چالش ساز بوده. موضوعی که باعث شده به وزرا حتی برچسب های استقلالی یا پرسپولیسی بزنند و آن ها را به حمایت از تیم رقب متهم کنند.
پس از روی کار آمدن حمید سجادی هم این موضوع ادامه داشت؛ اگر چه او تکلیف استقلال را زود روشن کرد اما پرسپولیس پس از استعفای سمیعی، با مجید صدری به عنوان سرپرست به کار خود ادامه داد تا انتقاد ها از وزیر بالا بگیرد که چرا تکلیف سرخ پوشان پایتخت را مشخص نمی کند. سرانجام در روزهای گذشته رضا درویش، مدیرعامل اسبق سایپا بر صندلی مدیریت پرسپولیس نشست تا تکلیف این تیم هم برای ادامه راه روشن شود. موضوعی که بار دیگر این سوال را در ذهن روشن کرد که ساز و کار انتخاب مدیران سرخابی چیست؟ اعضای هیئت مدیره بر اساس چه متر و معیاری انتخاب می شوند و سود یا زیان آن ها برای تیمشان چیست؟
گمشده ای به نام مجمع!
اگر چه سرخابی ها تحت مالکیت وزارت ورزش هستند-که اخیرا به صورت صوری به دو وزارتخانه دیگر واگذار شدند- اما طبق قانون، شخص وزیر نمی تواند مستقیما در امور دخالت کند. به همین دلیل نهادی به نام مجمع، مسئول انجام این امور است تا با برگزاری مجمع باشگاه ها، اعضای هیئت مدیره انتخاب شوند و سپس اعضای هیئت مدیره مدیرعامل را انتخاب کنند اما مدت هاست که دیگر مجمعی در کار نیست و چه در دوران مسعود سلطانی فر وزیر سابق، و چه دوران حمید سجادی، هر دو با دخالت در امور مستقیما اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل را انتخاب کرده اند که اقدامی غیر قانونی است. آخرین مورد از این موضوع هم انتخاب مصطفی آجورلو، و رضا درویش به عنوان مدیران استقلال و پرسپولیس بود که توسط خود وزیر و بدون هیچ مجمع و... انجام شد.
هیئت مدیره ای که شاید فرمالیته است!
همان طور که گفته شد، پس از انتخاب اعضای هیئت مدیره در مجمع، آن ها فردی را خارج از مجمع به عنوان مدیرعامل انتخاب می کنند. پس از آن هیئت مدیره با تفویض اختیار به مدیرعامل، دست او را در بعضی موارد باز می گذارد تا بعضی از امور را شخصا و بدون هماهنگی خاصی با هیئت مدیره پیش ببرد. موضوعی که اتفاقا در استقلال و پرسپولیس محلی از اعراب ندارد و برای مثال وقتی آجورلو کلید اتاق مدیریت استقلال را تحویل گرفت، قبل از آنکه جلسه هیئت مدیره تشکیل یا تفویض اختیار شود، شخصا با فرهاد مجیدی پای میز قرارداد نشست و با او سه ساله بست تا همین موضوع باعث انتقاداتی از او شود.
البته این را هم باید گفت که در تمام سال هایی که مدیران عامل استقلال و یا پرسپولیس در حال مذاکره با مربی، بازیکن و ... برای به اصطلاح بستن تیم بودهاند، این اختیار به آنها داده شده که به صورت مستقیم وظیفه مذاکره و انعقاد قرارداد با کادرفنی، مدیریتی، خدماتی یا افرادی از این دست که قرار است تحت قرارداد با باشگاه فعالیت کنند، را برعهده داشته باشند. تبصرههایی هم در این زمینه وجود دارد که به هماهنگی میان هیات مدیره و مدیرعامل مربوط میشود.
یعنی اعضا این اختیار را دارند که همه یا بخشی از فعالیتها را به مدیریت بسپارند و یا تعیین کنند که بدون برگزاری جلسه با آنها، مدیرعامل حق بستن قرارداد با شخصی را ندارد. که البته این مورد آخر، کمتر در باشگاههای ایرانی اجرا شده و میشود. اما در بحث قرارداد آجورلو با مجیدی، هیچ جلسه و تفویض اختیاری صورت نگرفته بود که این خود یکی از نقص های بزرگ دخالت مستقیم وزیر در انتخاب هیئت مدیره است که باعث می شود خشت اول بنا، کج نهاده شود و تا آخر هم کج برود.
در انتخاب مدیرعامل استقلال و پرسپولیس هیچ مجمع و جلسه هیئت مدیره ای تشکیل نشده است و خود وزیر شخصا وارد میدان شد تا هم مدیر عامل، و هم یکی از اعضای هیئت مدیره پرسپولیس را تعیین کند.
حالا سوالی که مطرح میشود این است که آیا در انتخاب تیم مدیریتی جدید باشگاه استقلال یا پرسپولیس قانون رعایت شده است؟ مسلما پاسخ منفی است. نکته اصلی این است که آجورلو و درویش، هر دو توسط شخص وزیر انتخاب شده و حتی اگر از عدم وجود نهادی به نام مجمع هم چشم پوشی شود، بازهم وزیر ورزش حق انتخاب مدیرعامل به صورت مستقیم را ندارد. در سالیان اخیر، همواره این مورد وجود داشته که مدیران عامل استقلال و پرسپولیس به توصیه وزرای وقت و به صورت غیر مستقیم انتخاب میشدند اما اینکه ابتدا خبر مدیریت مصطفی آجرلو در باشگاه استقلال منتشر و سپس اعضای هیئت مدیره معرفی شوند، یا اینکه وزیر مدیرعامل و عضو هیئت مدیره را با هم تصویب کند، از اتفاقات عجیبی است که فقط در فوتبال ایران رخ می دهد.
اعضای هیئت مدیره با چه شاخصه ای انتخاب می شوند؟
وقتی ریل گذاری مدیریت درست نباشد و کارها بر اساس قانون پیش نرود، خروجی آن همین بلبشویی می شود که در سرخابی ها جریان دارد؛ بدهی های سنگین داخلی و خارجی، مشکلات مالیاتی، پرونده های متعدد در مجامع بین المللی و... که نهایتا به حذف از آسیا ختم می شود. اعضای هیئت مدیره می بایست بر اساس همان قانون که گفته شد انتخاب شوند اما وزیر ورزش در چند روز گذشته علاوه بر امضای حکم مدیرعاملی درویش، بیژن ذوالفقارنسب را هم به عنوان عضو هیئت مدیره منصوب کرد.
موضوعی که یک بار دیگر این سوال را به وجود آورد که اساسا ساز و کار حضور افراد در هیئت مدیره چیست؟ فردی که عضو هیئت مدیره می شود باید ورزشی باشد یا در حوزه های دیگر هم سر رشته داشته و توان لابی گری و تزریق منابع داشته باشد؟ با این وصف حضور فردی مانند بیژن ذوالفقار نسب- که جامعه ورزش احترام زیادی برای او قائل است- چه گره ای از کار پرسپولیس باز می کند؟ همه این ها سوالاتی است که باید به آن ها پاسخ روشنی داده شود اما در فوتبال ایران هیچ سازوکار معینی برای انتخاب افراد وجود ندارد و نتیجه آن مشکلات امروز فوتبال است.
بازی جابجایی میان مدیران
مدیریت در ورزش ایران، بیشتر شبیه صندلی بازی است که افراد دور یک صندلی می چرخند و هر بار یک نفر روی صندلی می نشیند و در نوبت بعدی، او بیرون می نشیند و فرد دیگر رو صندلی و همین دور باطل تکرار می شود. در همین روزها بود که پولادگر از ریاست مجدد بر فدراسیون تکواندو بازماند اما پستی بالاتر گرفت و معاون وزیر شد، در فوتبال هم همین است و فردی مانند بیژن ذوالفقار نسب هم زمان رئیس و عضو هیئت مدیره پرسپولیس، مشاور وزیر و رئیس کانون مربیان فدراسیون است!
اما آیا افراد توان انجام همه این امور را دارند؟ به راستی چرا دایره مدیران در ورزش و فوتبال ایران تا این حد بسته است؟ بعید است آخرین باری که یک مدیر جوان وارد ورزش شده یا یکی از مدیران ایرانی یک دوره درست و حسابی رفته تا کیفیت کارش را ارتقا دهد در یاد داشته باشد.
واعظ آشتیانی:همیشه همین بوده،مدیران ضعیف برای پست های مهم در ورزش
امیررضا واعظ آشتیانی، مدیرعامل اسبق استقلال، در گفت و گو با خبرآنلاین درباره محرومیت های مدیریتی باشگاه ها در فوتبال ایران که حاصل عملکرد مدیران است گفت: اگر از ماجرای محرومیت هایی که به اشتباهات انفرادی بر می گردد بگذریم، موضوعاتی که برای باشگاه ها پیش می آید، بیشتر به تفکر مدیران آماتوری بر می گردد. فضای فوتبال و ورزش ما، هنوز بلوغ حرفه ای پیدا نکرده. یعنی افرادی که حتی در زندگی شخصی خود نظم و انضباط و مدیریت ندارند، چطور می توانند یک تشکیلات و سازمان یا باشگاه را از نگاه حرفه ای مدیریت کنند.
او درباره شیوه انتخاب مدیران ادامه داد: تحلیل من این است که انتخاب این افراد، از سوی مدیران ارشدی که خودشان هم به این بلوغ نرسیده اند اتفاق می افتد. سطح کلان ورزش کشور ما از گذشته تا امروز هم چنین مواردی را داشته و این موضوع مربوط به امروز نیست. از گذشته افرادی انتخاب می شدند که مدیریت شان جای سوال داشت و آن ها افراد ضعیفی را برای مسئولیت در جایگاهای مهم انتخاب می کردند و این باعث شده که امروز شاهد مشکلات مختلفی باشیم.
از جمله اینکه استقلال و پرسپولیس از آسیا محروم شوند. سوال این است که چرا از گذشته این دو بلاشگاه بر اساس انضباط و برنامه جلو نرفته اند؟ من بیش از دو دهه است که می گویم و استقلال و پرسپولیس را باید بر اساس قانون تجارت اداره کرد. یعنی مجمع، اعضای هیئت مدیره را انتخاب کند و هیئت مدیره هم مدیرعامل را؛ اما مثلا در استقلال می بینیم که مدیرعامل را وزیر انتخاب می کند یعنی رییس مجمع!
آشتیانی افزود: این رویه نادرست باعث می شود که نهایتا این اتفاق ها و محرومیت ها رخ بدهد. بارها استقلال و پرسپولیس تحت عنوان شرکت ثبت شده اند و قانون تجارت هم برای اداره شرکت ها می گوید که برای این باشگاه ها باید بازرس یا همان حسابرس سالانه تعیین شود، و در پایان هر سال مجمع سالانه برگزار گردد. در آن مجمع بازرس کاملا حسابرسی می کند که ورودی و خروجی باشگاه از نظر مالی در چه شرایطی است، و همینطور وضع مدیریتی باشگاه در چه شرایطی است. در آن جا مشخص می شود باشگاه بدهکار است یا طلبکار و بر اساسن آن گزارش ها تصمیم گیری می شود اما در اینجا شما کدام مجمع سالانه را دیده اید؟
رئیس اسبق فدراسیون دوچرخه سواری ایران درباره مشکلات مالی باشگاه های استقلال و پرسپولیس هم گفت: حدود هفت- هشت سال پیش گفتند استقلال و پرسپولیس یکی ۸۰ و دیگری ۱۰۰ میلیارد بدهی دارند و پس از آن به دوباره به خواب رفتند. از آن وقت تا کنون چه کار مثبتی انجام شده که اتفاقات تلخ گذشته تکرار نشود؟ عملا هیچ و دوباره به سمت رفتارهای غیرقانونی رفتند.
او ادامه داد: امروز اگر استقلال و پرسپولبس بدهکار هستند و از آسیا حذف شده اند، این نشان دهنده این است که نظارتی وجود نداشته. وزارت ورزش که صاحب این دوباشگاه است نظارتی نداشته و من این گلایه را حتی به بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات هم دارم که چه نظارتی داشته اند؟ اگر نظارتی بوده آن را رسانه ای کنند و اگر نبوده پس آن ها هم در این موضوع دخیل اند و کوتاهی کرده اند.
دیدگاه تان را بنویسید