ارسال به دیگران پرینت

پشتِ پرده حذف نام نیکی کریمی از تیتراژ «آتابای» به عنوان نویسنده فیلمنامه

نیکی کریمی که این روزها «آتابای» را روی پرده سینماها دارد، تاکید کرد به درخواست هادی حجازی‌فر، نامش را از تیتراژ این فیلم که به‌طور مشترک فیلمنامه‌اش را نوشته بودند، حذف کرده است.

پشتِ پرده حذف نام نیکی کریمی از تیتراژ «آتابای» به عنوان نویسنده فیلمنامه

نیکی کریمی، از روند طولانی نوشتن فیلمنامه «آتابای» و همکاریش در این زمینه با هادی حجازی‌فر گفت.

او درباره شکل‌گیری ایده فیلمنامه «آتابای» گفت: «مدت‌ها بود به قصه «عشق و کاه‌گل» نوشته علی‌اشرف درویشیان، فکر می‌کردم و چیزی دائم در ناخودآگاهم در جریان بود؛ در این داستان، جوانی که در خانه‌ای اعیانی کارگری می‌کند، دلبسته دختر بزرگ آن خانواده می‌شود و دختر هم همین‌طور. اما با تمام شدن تابستان، دختر ترکش می‌کند و می‌رود و جوان می‌ماند و غم و یک پاییز سرد. این ایده‌ای بود که  فکر می‌کردم به ‌جاهایی خواهد رسید و پایه نوشتن فیلمنامه «آتابای» شد.  در این کار، بیشتر از هر وقت سعی کردم به خودم و  ناخودآگاهم رجوع کنم و تمام پیش‌فرض‌ها را کنار بگذارم.»

این کارگردان درباره همکاریش با هادی حجازی‌فر برای نوشتن «آتابای» توضیح داد: «من با آقای حجازی‌فر در سریال «ممنوعه» و فیلم «آستیگمات» همکاری کرده بودم. زمانی که «ممنوعه» را بازی می‌کردیم، به او گفتم در حال کار کردن روی فیلمنامه‌ای هستم، ایشان هم گفت «می‌خواهید باهم کار کنیم؟» اما با موضوع آن‌طور ارتباط برقرار نمی‌کرد و بارها می‌گفت از این متن چیزی درنمی‌آید؛  هم موقع نوشتن  و قبل از فیلمبرداری و هم سر صحنه. کار را دوست داشت اما از آن مطمئن نبود، چون با این فضا آشنا نبود.»

کریمی درباره این‌که پس چرا نام هادی حجازی‌فر به تنهایی به عنوان فیلمنامه‌نویس در تیتراژ «آتابای» آمده است، گفت: «من همیشه به گروهم خیلی بها می‌دهم. حجازی‌فر بعد از تدوین فیلم و درست زمان جشنواره فیلم فجر که تیتراژ را می‌نوشتیم،  این موضوع را مطرح کرد که کار اولش است و اگر ممکن است اسمش تنها در تیتراژ فیلم بیاید و من هم گفتم موردی نیست و پذیرفتم.»

او در توضیح روند نوشتن این فیلمنامه گفت: «در روند نگارش فیلمنامه، دیدگاه‌های ما فرق می‌کرد و اختلاف داشتیم. حجازی‌فر با این سینما بیگانه بود. فیلم‌ها و کتاب‌های زیادی را با او به اشتراک گذاشتم تا وارد جهان من بشود. باهم سروکله زیاد می‌زدیم و روزهای زیادی هم اصلاً نتیجه نمی‌گرفتیم، چون اختلاف دیدگاه روایی و ذهنی داشتیم. من بسیار سعی می‌کردم که  او را متوجه کنم که اعتماد کند به این نوع روایت و شخصیت‌پردازی. به‌هرحال من با بحث و گفت‌وگو درباره آن‌چه می‌خواستم، او را متوجه می‌کردم و کار پیش می‌رفت.»

منبع : خبر آنلاین
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه