مقدمهای بر ماجرای حصر آبادان و خرمشهر
به گزارش خبرنگار 55آنلاین، به نقل از سید محمد غرضی:
ارتش عراق در حمله به خرمشهر با مقاومت مردم روبهرو شد. در 19 مهر سال 59 در حالی که عراق همچنان تلاش میکرد به خرمشهر وارد شود، به لشکر 3 زرهی مأموریت داد تا خرمشهر و آبادان را محاصره و اشغال نماید.
به همین منظور، این لشکر با نصب یک پل بر روی رودخانه کارون، طی یک شب از رودخانه عبور کرد. عراق پل دیگری را هم بر روی رودخانه کارون در سلمانیه آبادان نصب کرد. ارتش عراق با عبور از کارون بخشی از جادهی آبادان ـ ماهشهر را به تصرف خود درآورد. در این مدت مردم با مقاومت خود آبادان و خرمشهر را حفظ کردند و اجازه ندادند تانکهای عراقی به خرمشهر و آبادان وارد شود و این مقاومت چهل روز ادامه داشت.
بعد از این چهل روز، بنیصدر گفت ما مسئولیت حفظ خرمشهر و آبادان را به عهده میگیریم و واحدی از ارتش را مامور این کار کرد. به محض این که مردم از صحنه خارج شدند، در اواسط آبانماه 59 خرمشهر محاصره و آبادان نیمهمحاصره شد. از آن پس ارتباط ماهشهر با آبادان فقط از طریق رودخانهی بهمنشیر و از سمت نخلستانهای اروندرود تاحدی برقرار بود. در واقع اختلاف سیاسی بین ستاد کشور، یعنی بین رئیسجمهور، مجلس و فرماندهان جنگ، باعث شد خرمشهر و آبادان به صورت محاصره و نیمهمحاصره در بیایند.
بعد از این که این دو شهر محاصره شدند، گرفتاری بین رئیسجمهور و انقلاب بالا گرفت. بنیصدر فکر میکرد جریان جنگ میتواند به راحتی حل شود. او به اروپا تکیه میکرد و تصورش این بود که میتواند با مذاکره جریان جنگ را حل کند. بنیصدر برای مقابله با قوای متجاوز، توجهی به نیروهای مردمی نداشت و بر دیدگاهها و نظرات خودش پافشاری میکرد. دیدگاهها و اقدامات بنیصدر موجب شد تا روند دفاع از آبادان و شکست حصر آن شهر با موانع بسیاری روبهرو شود.
این اتفاقات باعث شد بین ستاد کشور اختلاف بیفتد و بنیصدر و منافقین بالاخره کشور را ترک کنند. بعد از آن، فرماندهی جنگ به دست نیروهای انقلاب افتاد که اولین نتیجهی آن آزادی خرمشهر بود. البته آبادان هم قبل از خرمشهر، پس از یک سال حصر، از حیطهی تصرف قدرت صدام خارج شد.
ادامه دارد...
سپاس فراوان به خاطر این گزارشهای دست اول ناب!
احسنت