با قطع نظر از ایرادهائی از قبیل برادر داماد فلان شخص بودن، رشته تحصیلی نامرتبط داشتن و بسته فکر کردن که به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش وارد میکنند، نکته بسیار مهمی در مورد این پیشنهاد وجود دارد که غفلت از آن میتواند خسران بزرگی متوجه کشور کند.
واقعیت تلخ اینست که غیر از مطرح شدن شعارهای زیبا و البته تدوین برنامههای مفید، کار دیگری که در خور وزارت آموزش و پرورش با این عظمت و اهمیت باشد صورت نگرفته است.
یک نمونه از کوتاهیها در مورد این وزارتخانه، کمتوجهی به بودجه موردنیاز و نمونه دیگر بیتوجهی به مدیریت آن در سطح کلان است. اگر به وضعیت وزارتخانهها در دهههای اخیر نگاه کنید خواهید دید که وزارت آموزش و پرورش بلاتکلیفترین آنها از نظر نداشتن وزیر در دورههائی از این دههها و بیشترین تغییرات و تعویضها در سطح وزیر بوده است. ماجرای عدم تأمین بودجه نیز بینیاز به توضیح است.
این واقعیتها ایجاب میکنند برای وزارت آموزش و پرورش، وزیری با حداقل ۵ ویژگی ممتاز در نظر گرفته شود تا بتواند آن را به درستی مدیریت کند. این ویژگیها عبارتند از عضو خانواده آموزش و پرورش بودن، از رجال علمی کشور بودن، صاحب تجربه مدیریتی کلان بودن، سابقه روشن فعالیت فرهنگی طولانی داشتن و از تفکر باز و آزاداندیشی برخوردار بودن. اینها همه مهم هستند و ضروری و از میان اینها به عضو خانواده آموزش و پرورش بودن باید بیشتر توجه شود. در وزارت آموزش و پرورش، شرط مدیر مدرسه شدن، داشتن ۵ سال سابقه تدریس و سه سال معاونت است. بدین ترتیب، کسی که تمام مراحل حضور در آموزش و پرورش را طی نکرده باشد چگونه میتواند وزیر شود؟
این امتیازات پنجگانه را فقط در معدود افرادی که عمر خود را در آموزش و پرورش سپری کرده باشند میتوان یافت. برای یافتن چنین فردی نباید اسیر شعار جوانگرائی شد. کسی که دارای فکر جوان باشد، قطعاً بهتر از جوانی است که فاقد ویژگیهای لازم باشد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی اگر میخواهند کشور را از نظر آموزش و پرورش و زیرساخت مدیریتی آینده تقویت کنند، باید این ویژگیها را بدون مسامحه در نظر داشته باشند. هدف نباید صرفاً وزیر تعیین کردن باشد، مهم اینست که فردی شایسته متولی وزارتخانه باعظمت و بااهمیت آموزش و پرورش باشد تا این وزارتخانه از سرگردانی مزمن نجات پیدا کند.
دیدگاه تان را بنویسید