روزنامه ایران یکشنبه ۱۷ مرداد در یادداشتی به قلم مجید رضاییان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم، نوشت: یکم: با وجود این، امر مسلم آن است که «روزنامه نگاری آینده» به میزانی که تکنولوژی محور است؛ انسان محور نخواهد بود و این بزرگترین چالش روزنامه نگاری و در عین حال تصویر روزنامه نگاری آینده است. در اینجا یک نکته ظریف باقی میماند: «تکلیف هویت روزنامه نگاری با اتکای به انسان و خرد چه میشود؟»
دوم: ما در ایران مبحث «مطالعات روزنامه نگاری» را با «مطالعات رسانه» مخلوط میکنیم؛ در حالی که در همه جای دنیا، بین این دو، تفاوت اساسی وجود دارد. زیرا یکی، محتوا محور و دیگری فرم محور است. پاسخ پرسش پیش گفته، در اینجا با شناخت تفاوت این دو با یکدیگر، روشن میشود. «تکنولوژی»، مطالعات رسانه را و اشکال مربوط به آن را - بیش از آنچه در وب ۲ و شبکههای اجتماعی دیدیم - تغییر اساسی خواهد داد؛ اما مطالعات روزنامه نگاری، اتکای به انسان و خردورزی را هرگز از دست نمیدهد، گرچه با چالش مواجه خواهد شد.
سوم: این روزها سخن از «دیتا ژورنالیسم» بسیار به گوش میرسد: گرچه تعریف واحدی درباره آن هنوز ارائه نشده است، اما واقعیت آن است که ما وارد عصر دادهها میشویم و همین امر، ما را وارد نوع جدیدی از روزنامه نگاری تکنولوژی محور خواهد کرد که از نظر من، بقایی نخواهد داشت. چنانچه در ابتدای اوجگیری شبکههای اجتماعی – در حوالی سال ۲۰۱۰ - در کلاسها، بارها این مضمون را نقد کردم که «روزنامهنگاری جایگزین» (روزنامه نگاری شبکهای) چندان پا نخواهد گرفت و دیدیم چنین شد.
ارزیابی من نیز، درباره دیتا ژورنالیسم این است که تکنولوژی هوشمند، وب هوشمند و روباتها نمیتوانند در رقابت با انسان و خرد پا به عرصه محتوا بگذارند و مانند انسان در روزنامه نگاری، تولید محتوای عمیق داشته باشند.
آخر: اینجاست که تعارض تکنولوژی و خرد - روزنامهنگاری و رسانه هوشمند- تحلیل و روباتها و نرم افزارها و نهایتاً جنگ انسان و روزنامه نگار با دادهها، تکلیف را برای روزنامه نگاران فردای ما روشن کرده است: «هیچ راهی شایستهتر و کارآمدتر از روزنامه نگاری تحلیلی نیست.»
روزنامه نگاری تحلیلی، تنها ژانری است که به همه ما روزنامه نگاران، می آموزد چه تکنولوژی، هوشمند باشد یا نباشد؛ ما برای مخاطبان باید درباره دو عنصرآخر روزنامه نگاری – چگونگی و چرایی- سخن بگوییم. این همان راز پویایی روزنامه نگاری در آینده است که تکنولوژی توان پاسخگویی به آن را ندارد. افزون بر آن، به یاد داشته باشیم که «انفجار دادهها و دادههای بزرگ» با ظهور اینترنت اشیا هرگز به معنای این نیست که میتوان روی پرسشهای اصلی انسان، مخاطب و جامعه، خط قرمز کشید.
مگر شبکههای اجتماعی در عمر ۱۵ ساله خود، توانستند پاسخ پرسشهای اصلی مخاطب را بدهند؟ آیا توانستند جای روزنامه نگاری حرفهای را بگیرند و با اتکا به ژانر روزنامه نگاری تحلیلی، پاسخ چگونگیها و چراییهای رویدادها، تحولات و ابهامها را بدهند؟ واقعیت آن است که پاسخ منفی است و نتیجه اینکه روزنامه نگاری تحلیلی در عصر وب ۲ عمیقتر شد و در عصر وب هوشمند، قطعاً کارآمدتر میشود.همه اینها به مناسبت روز خبرنگار به ما این درس را میدهد که هرگز نمیتوان، نه روزنامه نگار و نه رسانه را محدود کرد و آزادی را از او گرفت؛ چرا که ژانرهای متعدد و سبکهای فراوانی وجود دارد که روزنامه نگاران، براساس آن میتوانند راه حرفهای خود را بیابند و پویا و تحلیلی، ادامه مسیر دهند.
دیدگاه تان را بنویسید