صنعت نفت ایران حال خوشی ندارد، نه در خارج و نه در داخل و مشکلاتش روزبهروز وخیمتر میشود. در این شرایط روز دوشنبه هفتم تیر سند چشمانداز تولید نفت خام کشور تا سال 1420 در جلسه شورای عالی انرژی به ریاست اسحاق جهانگیری تصویب شد. آقای جهانگیری در این جلسه گفت: «کشور بزرگ و با موقعیت جغرافیایی منحصربهفردی مثل ایران همواره در منطقه پرتلاطم خاورمیانه تأثیرگذار بوده است... کشور ما در این منطقه همیشه رقبای جدی داشته اما ایران همواره توانسته است با توجه به ظرفیتها و امکانات کشور در معادلات منطقهای تأثیرگذار باشد». جهانگیری ابزار نظامی و موقعیت جغرافیایی را از مؤلفههای قدرت ایران برشمرد و در ادامه گفت: «افزایش ظرفیت تولید و فروش نفت یکی دیگر از عوامل قدرت کشور است. ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ۱۰ درصد از سهم تولید جهانی نفت را در دست داشت اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهدلیل اختلافنظرهای مدیریتی و توطئه و تحریمهای ظالمانه دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران این سهم به چهار درصد کاهش یافته است و برخی از کشورهای منطقه از این فرصت استفاده کردند و سهم خود را تولید و فروش نفت افزایش جدی دادهاند». معاوناول رئیسجمهوری با بیان اینکه متأسفانه وضعیت به جایی رسیده است که با خارجشدن ایران از بازار نفت جهانی، اقتصاد دنیا دچار مشکل نشود، گفت: «وظیفه ملی ماست که با افزایش سرمایهگذاری و ورود تکنولوژیهای جدید و بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی بار دیگر سهم ایران را از بازارهای نفت جهان به دست آوریم».
جریان تلخ حذف نفت ایران از بازار که به زبان معاوناول رئیسجمهور آمده و افت سهم ایران از بازار از 10 درصد به 4 درصد اما حکایتی است که ریشهیابی میخواهد. آقای جهانگیری بهدرستی دست روی تحریمهای ظالمانه و نیز اختلافات مدیریتی گذاشته است؛ اما در این شرایط تحریم که همچنان برجاست، چگونه میخواهیم افزایش در سرمایهگذاری داشته باشیم یا راه را برای ورود تکنولوژیهای جدید باز کنیم؟ همین عدد چهاردرصدی که جهانگیری مطرح میکند، مربوط به اوج تولید نفت ایران است نه اکنون. ما عملا از بازار نفت جهان حذف شدهایم و صادراتمان آنقدر اندک است که قابل صرفنظرکردن است. باقی مسائل سند به کنار، نگاهی کوتاه بیندازیم به همین دو سال گذشته که چه بر سر تولید نفت ایران آمد.
«حذف ایران غیرممکن است»
در دوم اردیبهشت سال 1398 دونالد ترامپ در اقدامی ناگهانی بازار جهانی نفت را شوکه کرد. به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد صبح آن روز بازار نفت با تمرکز بر خبری آغاز شد که نخستین بار از سوی روزنامه واشنگتنپست و پس از ساعاتی به شکل بیانیه کاخ سفید منتشر شد. «تمدیدنشدن معافیت خریداران نفت ایران از تحریمهای آمریکا» خبری بود که ابتدا به شکل غیررسمی و به نقل از دو منبع آگاه در وزارت خارجه آمریکا اعلام شد. این خبر ساعت هشتونیم صبح به وقت واشنگتن، با انتشار بیانیه کاخ سفید به تأیید رسمی رسید و پس از آن از سوی مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا نیز در نشستی خبری اعلام شد. آنطورکه در بیانیه کاخ سفید تأکید شده بود، آمریکا، عربستان و امارات متحده عربی با اطمینان از مناسببودن عرضه نفت خام در بازار توافق کردهاند بهمنظور جبران خروج نفت ایران از بازار، در صورت نیاز اقدامات لازم و بهموقع برای پاسخ به تقاضای بازار انجام دهند. در همین تاریخ قیمت نفت 2.5 درصد افزایش یافت و جهان برنت 74 دلاری را دید. مسئلهای که برخی را به این گمان رساند که بازار تحمل حذف نفت ایران را ندارد و افزایش قیمت آنچنان زیاد خواهد بود که مشتریان و مصرفکنندگان عمده مانند چین و هند که رشد اقتصادیشان آنچنان به قیمت نفت گره خورده است، فشار میآورند و موضوع حل میشود؛ تصوری که کاملا اشتباه از کار درآمد.
10 روز بعد یعنی از روز اجراشدن تحریمهای آمریکا حرفهای شیرینی هم زده شد که به این تصور رؤیاگونه دامن زد؛ برای نمونه دبیر کل اوپک گفت درباره تهدیدهایی که بهتازگی درباره عرضه نفت ایران مطرح شده است، گفت: «درخصوص مسئله ایران در سطح وزارت و دبیرخانه اوپک گفتوگوهایی داریم تا راهکارهای ممکن را بررسی کنیم». اظهارنظری دلگرمکننده نیز کرد و در پاسخ به این پرسش که آیا از نظر فنی امکان حذف نفت ایران از بازار وجود دارد یا نه؟ گفت: لازم به تکرار نیست، امکان حذف ایران از بازار نفت غیرممکن است». که البته پیشبینی غلطی از کار درآمد و نهتنها ایران از بازار حذف شد، بلکه اتفاقاتی که بر اثر تصادف جهت بازار را تعیین کرد، قیمت را در ماههای بعد از آن به کف رساند. درست است که افت رشد اقتصادی جهانی و پشتبند آن فاجعه کرونا برای بازار اتفاقاتی پیشبینی نشده بود و حذف ایران از بازار را بسیار ساده کرد اما باید در نظر گرفت که بدون این اتفاقات نیز عربستان سعودی و امارات صراحتا عنوان کرده بودند که جای خالی نفت ایران را پر خواهند کرد. اینکه تا چه میزان به این کار موفق میشدند، جای سؤال است اما نکته جای دیگری است.
نفت؛ ابزاری سیاسی، بازاری سیاسی
روزی که بیانیه لغو معافیت واردات نفت ایران برای هشت کشوری که مشتری عمده نفت ایران بودند صادر شد، وزیر وقت نفت عربستان به استقبال آن رفت. به گزارش خبرگزاری رویترز در این تاریخ، خالد الفالح در بیانیهای اعلام کرد: «عربستان سعودی تحولات بازار نفت را پس از بیانیه کاخ سفید درباره تحریمهای نفتی ایران با دقت رصد میکند. در این راستا عربستان با دیگر تولیدکنندگان نفت خام همراهی خواهد کرد تا این اطمینان حاصل شود که عرضه کافی برای مصرفکنندگان وجود دارد و بازار نفت از تعادل خارج نخواهد شد». مسئله افزایش عرضه نفت مسئلهای بود که باید در اوپک به تصویب اعضا میرسید؛ یعنی بنا به رسم اوپک یک کشور مثل سعودی نمیتواند به دلایل سیاسی خاص خود ناگهان تصمیم بگیرد تولیدش را افزایش دهد یا کاهش دهد. دبیر کل اوپک با اشاره به همین موضوع در پاسخ خبرنگاران گفت: «پیشتر هم گفتهام که هرکدام از اعضای اوپک میتوانند برنامهها و تصمیمهای خودشان را داشته باشند اما وقتی در گردهمایی هستیم، کشورها منفرد نیستند و هرکدام عضوی از یک گروه هستند و ما منافع گروه و مصرفکنندگان را در نظر میگیریم». وزیر نفت وقت عراق هم جواب سربالا داد و گفت در پاسخ به این سؤال که آیا عراق حاضر است برای جبران نبود احتمالی عرضه نفت ایران تولیدش را افزایش دهد، گفت: «عراق هیچ تصمیم یکجانبهای برای جبران کاهش نفت در بازار به هر دلیلی نمیگیرد».
بااینحال تجربه نشان داده بود و باز هم نشان داد که اتحاد کشورهای نفتی در اوپک تحت تأثیر مسائل سیاسی بیرون از بازار قرار میگیرد. همانطورکه در تحریم نفتی ایران بر سر ملیشدن کشوری مانند عراق تمام تلاش خود را کرد که جای خالی ایران را پر کند. اتفاقات بعد از تحریم ایران این بار از سر تصادف چنان پیش رفت که اصلا نیازی نبود کشورهای دیگر کاری برای جای خالی نفت ایران بکنند. درواقع جای خالی وجود نداشت و کرونا بلایی بر سر تقاضای نفت آورد که جا برای خود سعودی و امارات و دیگران هم تنگ شد و در اوپک ناچار شدند تا رقم تاریخی 10 میلیون بشکه، معادل 10 درصد کل تولید نفت جهان از ظرفیت عرضه کم کنند.
اما پرسش اینجاست. در بازاری مثل نفت که فقط فروش آن بر فرض تولید کافی نیاز به همکاری نزدیک اولا با متحدان نفتفروش در اوپک دارد و ثانیا به روابط حسنه با مصرفکنندگان که بعضا مانند ایالات متحده قلدر هم هستند و از ضربهزدن به اقتصاد کشورها و مردم آنها ابایی ندارند، ایران تا چه اندازه موفق به ایجاد توازن شده است؟
حرفهای آقای جهانگیری و نیز اهداف چشمانداز تصویبشده بسیار عالی است اما افزایش سرمایهگذاری در حالت قطع رابطه با دنیا آیا ممکن است؟ تبادل فناوری با صاحبان فن در شرایط وجود روابط پرتنش با جهانشدنی است؟ سهمگیری از بازار که به جای خود.
نفت کالایی بهشدت سیاسی است. یک قرن است که ابزاری سیاسی است و باید برای پیشرفت آن سیاست ورزید. تحریمها ظالمانهاند، مبرهن است اما واقعیت است و نیز روابط مناسب با کشورهای شریک ما در بازار، کشورهایی که عمدتا برادران مسلمان ما هستند، برای حفظ موقعیت و جایگاه ایران ضروری است. چه شده است که امروز باید حسرت حتی همان سهم چهاردرصدی را بخوریم؟
دیدگاه تان را بنویسید