نویسنده : حمیدرضا سروری
رفتار محترمانه، جامگان و حالتش نمونهای از خودپسندی و دلربایی پادشاهی گورکانی را به تصویر میکشید. امروزه برای ما بزرگترین میراث او در زیبایی و شکوه هنر معماری هندو اسلامی، قرار دارد. درکاری که او بیشترین زمان و اندازۀ بزرگی از خزانۀ خود را هزینۀ آن کرد. در9 ماه آخر فرمانرواییش، نبردی وحشیانه بر سر جانشینی میان چهار پسرش او را در جانسوزترین رنجها فرو برد. دارا، بزرگترین پسر او و مناسب برای جانشینیش بود. اما بر مبنای سنت گورکانیان یا مغولان کبیر برادران دیگر او نیز میتوانستند به طور مساوی و در صورت پیروزی خواهان تخت سلطنت شوند. هر چهار پسر مردانی دارای توانایی و مهارت بودند؛ همگی میخواستند جانشین پدرشان شوند، و هیچیک میل نداشت که عقبنشینی کند. در پایان، پسر سوم، اورنگزیب، پیروزی پایانی را به دست آورد! او دلآسوده شد که هر سه برادرش به هر روشی اعدام شدهاند؛ و بدون هیچ رحمی شاهجهان را هم تا هنگام مرگ او در سال1077ه/1666م، در دژ آگرا تحت بازداشت خانگی قرار داد. فرمانروایی دراز مدت و چهل و نه سالۀ اورنگزیب(1119-1068ه/ 1707-1658م). را میتوان به دو دوره تقسیم کرد. دورۀ نخست در سال1100ه/1689م، به پایان رسید و اورنگزیب در کامل کردن طرح بزرگ سلطنتی موفق شد، طرحی که نیای بزرگ او، اکبر از آن پشتیبانی کرده بود. تا سال1100ه/1689م، به جز جنوبیترین سرزمینهای هندوستان و آسام در شمال شرق هند، بیشتر شبه قارۀ هند در دست گورکانیان بود. با این همه اورنگزیب به گونۀ شگفتآوری نتیجۀ کار اکبر را در این دوره نابود کرد. او اسلام سنی را به ایدئولوژی حاکم تبدیل کرد و باورهای متعصبانۀ او، وی را به انجام سنجههای تبعیضآمیز علیه هندوها، سیکها، شیعیان و...واداشت. گرچه جاهطلبیهای سیاسی و جنگهایی که بر سر منابع اقتصادی روی داد میتواند برخی مقاومتهای ضد گورکانیان را توضیح دهد، نقش ستیزهای دینی را که اورنگزیب منشأ آن بود را نباید دست کم گرفت (آواری،1398: 150-149).
هیجده سال باقیمانده، 1119-1100ه/ 1707-1689م. دورهای سختتر بود و از همین دوره بود که کمکم زمینههای سیاسی فروپاشی گورکانیان آغاز گردید. یکی از نکتههای جالب توجه در مورد اورنگزیب باورهای درویش مآبانۀ او در زمینه چگونگی به خاک سپرده شدن بود و در حالیکه نهایت تلاش را برای ساخت آرامگاه همسر ایرانی و نخستش به کار برد و شاهکاری همچون بیبیکا مقبره((Bibi Ka Maqbara را در اورنگآباد آفرید، ولی در مورد آرامگاه خودش سیاست ساده بودن را پیگرفت! آرامگاه او در خلدآباد نزدیک اورنگآباد در ایالت ماهاراشترای هندوستان جای دارد و کنار آرامگاه شیخ زینالدین شیرازی جای گرفته است. سنگ گور اورنگزیب بسیار ساده است و تنها در سال1921م. بود که میرعثمان علیخان آخرین فرمانروای دودمان آصفجاهی یا نظام حیدرآباد با پشتیبانی لرد کرزن بریتانیایی بر آن شد که سنگ یادبودی از سنگ مرمر سپید، دیوار و کفپوشی از سنگ مرمر را درکنار و اطراف آرامگاه اورنگزیب بر پا کند (Sohoni,2015:90).کتیبۀ روی سنگ مرمر سپید یادبود نیز در نوع خود بسیار جالب توجه است.
هو الحی القیوم
ابوالمظفر محیالدین محمد. اورنگزیب بهادر عالمگیر پادشاه غازی خلدمکان
ولادت: سنه1027ه
جلوس: سنه1068ه
وفات: سنه1118ه
این محجر و فرش سنگ مرمر، در عهد میمنت مهد اعلی حضرت، بندگان علی مظفر الممالک نظامالدوله، نظامالملک بهادر آصفجاه سابع، فتح جنگ دام ملکه و اجلاله نصب شد
سنه1341ه
نکتۀ جالب توجه اینکه آرامگاه قطبالدین محمد اعظم معروف به اعظمشاه بزرگترین پسر اورنگزیب در فضایی چهارگوش و دیوار دار از سنگ مرمر سپید درکنار آرامگاه اورنگزیب جای دارد. اعظمشاه در سال1653م. به دنیا آمد و حاصل زناشویی اورنگزیب با دلرس بانو بیگم همسر ایرانی او بود. دلرس بانو بیگم دختر میرزا بدیع الزمان صفوی ملقب به شاهنوازخان بود، وی از نجیبزادگان خاندان صفوی در ایران به شمار میرفت و از نوادگان شاه اسماعیل اول صفوی، پایهگذار دودمان صفوی بود. از این رو اعظمشاه از دو سو به دو خاندان پادشاهی تعلق داشت. دیگر برادران ناتنی اعظمشاه یعنی شاهعالم(ملقب به بهادرشاه اول) و محمد کامبخش حاصل ازدواج اورنگزیب با زنانی دیگر بودند. اعظمشاه در چارچوب ازدواجهای سیاسی با دختر علیعادلشاه دوم از شاهان عادلشاهی زناشویی کرد. هرچند در ادامه محمداعظمشاه در سال1685م. با پنجاه هزار سپاهی به قصد فتح بیجاپور و پایان دادن به فرمانروایی عادلشاهیان به آنها حمله کرد و کار او به دست پدرش اورنگزیب در سال1686م. تکمیل شد و گورکانیان موفق شدند به عمر دودمان عادلشاهی و آخرین فرمانروای آنان یعنی سکندر عادلشاه پایان دهند. محمداعظم بین سالهای 1678تا1701م. فرماندار برار، مالوا و بنگال بود. اورنگزیب در هفتۀ سوم ماه فوریۀ سال1707م. و برای جلوگیری از جنگ جانشینی تصمیم گرفت که اعظم را به مالوا بفرستد و دیگر پسرش یعنی کامبخش را روانۀ بیجاپور کند. اورنگزیب چند روز پیش از مرگش نامۀ خداحافظی به محمد اعظم نوشت. محمد اعظم در مراسم خاکسپاری اورنگزیب شرکت کرد و خود را امپراتور نامید و تخت پادشاهی را قاپید. در ادامه و طی کشمکشهای سیاسی بر سر جانشینی که بین دیگر پسران اورنگزیب درگرفت، محمداعظم و پسرش شاهزاده بیدربخت در نبرد 8 ژوئن سال 1707م. موسوم به نبرد جاجو و به دست برادر ناتنی خود شاهزاده محمدمعظم زخمی شد و در ادامه از دنیا رفت.
روی سنگ آرامگاه او چنین آمده:
مزار شاهزاده اعظمشاه که در جنگ سرای جاجو زخمی گشته جان بحق سپرد
ماده تاریخ- محمداعظم-1119ه
منابع
آواری، بوجور. 1398. تمدن اسلامی در جنوب آسیا، تاریخچهای از قدرت و حضور مسلمانان در شبه قارۀ هند، مترجم، افسانه منفرد. تهران، نشر اختران.
Sohoni,Pushkar.2015.Aurangabad with Daulatabad,khuldabad and Ahmadnagar,Mumbai,Jaico Publishing House.
دیدگاه تان را بنویسید