حجت الاسلام سید محمد مهدی میرباقری، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه و نماینده استان البرز در مجلس خبرگان و مسئول فرهنگستان علوم اسلامی است.
یکی از مباحث مهم درس خارج فقه ایشان در سالهای اخیر بحث «ولایت فقیه» بوده که در هشتاد جلسه ارائه و طی آن مبانی فقهی، کلامی و جامعه شناختی ولایتفقیه تبیین و تشریح شده است. و در «درس خارج مبانی فقه حکومتی» زوایای نوینی در اندیشه فقه حکومتی ارائه دادند. تدریس در دورههای متعدد «اصول فلسفه برنامهریزی»، «فلسفه تطبیقی» و «الهیات و امامشناسی» و تألیف کتابهای: «درآمدی بر مبانی فقه حکومتی»، «جستاری در مبانی نظری ولایت فقیه»، «ولایت الهیه»، «مراقبههای عاشورایی»، «در شناخت غرب»، «ضیافت بلا» و «علم دینی» و «تاملات قرآنی» و....از دیگر آثار استاد میباشد.
ایشان در این گفتگو ابتدا به بررسی ماهیت انقلاب اسلامی و در ادامه با برشمردن ویژگیهای شاخص امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، به تبیین ویژگیهای رئیسجمهور تراز پرداختهاند.
در ابتدا تشکر میکنیم که این فرصت را در اختیار مجله ماهنامه «پاسدار اسلام» قرار دادید. مستحضرید که درحال حاضر در ماه خرداد هستیم، ماه خردادی که در آن حوادث و اتفاقات متعددی چون سالگرد حضرت امام(ره) و نیمه خرداد را داریم که به تعبیری سرآغاز انقلاب اسلامی است. به عنوان اولین سئوال بفرمایید هویت انقلاب اسلامی با بنیانگذاری حضرت امام(ره) از نگاه شما چیست؟
بِسمِ اللّهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.
خدای متعال را سپاسگزار و خرسندم از اینکه توفیق گفتگو با این مجله وزین را دارم. پاسدار اسلام مجلهای با سابقه نسبتاً طولانی است و در طول چهار دهه انقلاب اسلامی، خط ثابت و مستمر و مستقیمی داشته است. خدا را شاکرم که توفیق گفتگو با مخاطبان این نشریه برایم فراهم شده است و برای شما آرزوی توفیق و توان بیشتر برای خدمت بیشتر به اسلام و مکتب اهل بیت«ع» را دارم.
در تحلیل انقلاب اسلامی باید عرض کنم که این انقلاب چیزی جز ادامه حرکت انبیای الهی نیست. درگیری مستمری که در تاریخ بین جبهه حق و باطل وجود داشته و در دوران ما در شکل انقلاب اسلامی تجلی پیدا کرده، یعنی هم سیره مستمر انبیای الهی درگیری با جبهه باطل در سطوح مختلف بوده و هم دستگاه فقاهت شیعی در طول غیبت همواره در حال مبارزه مستمر و همه جانبهای با دشمنان و دستگاه شیاطین بوده است. هر چند در ادوار مختلف، صور و اشکال جبهه مقابل فرق میکرده، اما برخورد با آن یک برخورد مستمر تاریخی بوده است.
رفتار حضرت امام (ره) هم رفتاری در همان مسیر است. هرچند حرکت امام نسبت به حرکت فقهای بزرگوار شیعه از مقیاس وسیعتری برخوردار و کاری در مقیاس جهانی و حرکتی عظیم و مقدمهای برای نهضت جهانی اسلام به رهبری امام زمان«عج» است. ولی جنس کار همان است.
نکته دوم اینکه انقلاب اسلامی ماهیتی اسلامی و دینی دارد و از جنس مبارزات دموکراتیک و پارلمانتاریستی و یا مبارزات مسلحانه سوسیالیستی نیست؛ در حالی که دوره حیات امام مقارن با دوران تسلط این دو مکتب بر جهان بود و هر دو بلوک شرق و غرب تلاش میکردند در کشورهایی که تحت سلطه بلوک دیگر بودند، حرکتهای انقلابی را ساماندهی کنند و حتی دانشهای پشتیبان را نیز ایجاد کرده بودند، مکتب مارکسیسم تحت عنوان عدالتخواهی با سرمایهداری مبارزه میکرد و مکتب لیبرالیسم، آزادی را شعار خود قرار داده بود.
انقلاب اسلامی به هیچیک از این دو مکتب شباهت ندارد؛ بلکه حرکتی بدیع مبتنی بر فرهنگ اسلامی است. رهبر این انقلاب هم دانشآموخته دانشگاه نبود؛ بلکه فقیهی برآمده از دل حوزه بود. این پدیده برای سیاستمداران شگفتانگیز بود که در دنیائی دوقطبی که تنها دو قدرت مسلط بر جهان وجود دارند، چگونه انقلابی از جنس دین اتفاق افتاده است؟
یادم هست در پاریس خبرنگاری از حضرت امام(ره) پرسید: «با توجه به اینکه رهبری، نیازمند دانشهای مدرن است؛ آیا شما این دانشها را برای رهبری مطالعه کردهاید؟» امام در پاسخ فرمودند: «من آنها را نخواندهام و از این بابت خوشحالم. مکتب اسلام معارف لازم را برای تشکیل حکومت دارد.» این سخن امام واقعاً برای آنها شگفتانگیز بود. پس انقلاب اسلامی حرکت بدیعی است که به مدل سرمایهداری و انقلابهای پارلمانتاریستی یا مدل مبارزات مسلحانه سوسیالیستی شباهتی ندارد، بلکه مدل جدیدی است که امام ابداع کردند و بعد هم الگوی مبارزات بعدی شد و شکل جدیدی پیدا کرد.
به نظر شما امام برای رهبری چنین انقلاب بزرگی از چه ویژگیهائی برخوردار بودند؟
کارهای بزرگ نیازمند شخصیتهای خاص و بزرگ است. بدیهی است که ایشان دارای شخصیت ممتازی بودند که چنین بار سنگینی روی دوششان قرار گرفت. من معتقد نیستم که ایشان برای خود تکلیف ایجاد کردند، بلکه این تکلیف به عهده ایشان قرار گرفت. همه این موضوع را قبول دارند که امام بر اساس احساس تکلیف، این حرکت را آغاز کردند. البته بار تکلیفی که بر دوش این فقیه قرار گرفت، متناسب با شانهها و تواناییهای ایشان بود. به اعتقاد بنده، فقهای دیگری که به این کیفیت وارد میدان نشدند، نباید میشدند، زیرا توان انجام آن را نداشتند. بنابراین انتخاب امام یک انتخاب الهی بود.
آیا میتوان ولایتفقیه را که مهمترین میراث امام خمینی (ره) است بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی تلقی کرد؟
این انقلاب دستاوردهای با عظمت فراوانی داشته است. اگر منظورتان نظریه ولایتفقیه است، این یک نظریهای است که در تاریخ فقاهت شیعه مسبوق به سابقه بوده است. اما اگر منظورتان تغییر مقیاس ساخت جامعه شیعه از پادشاهی به نظام ولایتفقیه است، باید گفت که بله، این دستاورد عظیم انقلاب اسلامی است. البته به نظر من هنوز کافی نیست تا آن را دستاورد کاملی بدانیم، زیرا این نهضت، حرکت دامنهدار و پر استمراری است. به فرمایش حضرت امام، انقلاب ما مقدمه انقلاب جهانی اسلام به رهبری حضرت بقیهالله «ارواحنا فداه» است و ما در واقع ممهدون و زمینهساز آن انقلاب جهانی هستیم. با این مبنا، انقلاب اسلامی هنوز تمام نشده است، بلکه تا اتصال به ظهور حضرت ادامه خواهد داشت.
مسئولین جمهوری اسلامی ایران، مثلاً در تراز ریاستجمهوری، باید در پی تحقق این ایده باشند. حضرت امام میفرمایند: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب مردم ایران محدود به ایران نیست، بلکه نقطه شروع انقلاب بزرگ اسلام به پرچمداری حضرت حجت «ارواحنا فداه» است که خداوند به همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر ظاهر قرار دهد.»(1)
آنها میخواهند نظام جمهوری اسلامی مانند یکی از نظامهای مادی باشد. دولت جمهوری اسلامی ایران و رئیسجمهور آن باید تمام سعی و توان خود را مصروف اداره مردم کنند، ولی معنایش این نیست که از هدف عظیم انقلاب اسلامی که ایجاد حکومت جهانی اسلام است غافل بمانند. از نگاه امام نباید به سبب اهداف کوچک از هدف بزرگ نظام که بسترسازی برای ظهور حضرت است باز ماند؛ چون خیانت به این ملت و خیانت به اسلام است.
انقلاب اسلامی در مرحله اول با نظام پادشاهی ۲۵۰۰ ساله و رژیم وابسته به نظام سلطه جهانی مواجه بود. حاکمان آن دوره، کشور را به سمت لیبرال دموکراسی میبردند و آن را رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ مینامیدند! در چنین موقعیتی حضرت امام پرچمدار عبور از این وضعیت شدند و جامعه شیعه را یک مرحله جلو بردند.
مرحله دوم پس از انقلاب اسلامی، تشکیل نظام اسلامی، یعنی نظام مبتنی بر ولایتفقیه است که دستاوردی عظیم و بسیار متفاوت با حرکتهای قبلی جامعه شیعه است. حضرت امام در مرحله اول بساط پادشاهی را جمع کردند و در مرحله بعد طرح جامعه شیعه و حکمرانی اسلامی را که در ادامه باید جامعه اسلامی را بسازد، پیش بردند. حضرت امام مأموریت ولایتفقیه را خیلی بیشتر از اینها میدانستند و میفرمودند در دوران معاصر، این مستکبرین هستند که استراتژی حاکم بر جهان را تعیین میکنند، در حالی که باید اسلام تعیین کند. حضرت امام معتقد بودند که ما باید به دنبال حکومت جهانی اسلامی باشیم، یعنی ظرفیت جامعه شیعی و ملت ایران و در کنار آنها ظرفیت دنیای اسلام را مستعد ایجاد یک حکومت جهانی و انقلاب اسلامی را نقطه جوشش این حرکت عظیم میدانستند.
امام در بیانیه سالروز ۱۵ خرداد میفرمایند: «من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی میخواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایهداری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم.»(۲)
امام، زمانی که بیانیه پذیرش قطعنامه را دادند، فرمودند: «خدایا! این باب را به روی ما نبند. ما هنوز در میانه راهیم.»
بنابراین اولین دستاورد این حرکت بزرگ در مرحله اول بعد از پیروزی، جمع کردن نظام سلطنتی بود که به نظرم در زمره کرامتهای حضرت امام است؛ زیرا فرهنگ پادشاهی در کشور ما فرهنگ راسخ و ریشهداری بود. ما حتی امامزادههای خودمان را هم شاهزاده مینامیدیم که حاصل فرهنگ شاهنشاهی بود. امام این شجرۀ خبیثه را از ریشه در آوردند. حرکت عظیمی که حضرت امام شروع کردند، در مرحله اول پیروزی بر نظام پادشاهی و سپس مرحله تثبت نظام بود. لذا تحقق نظام مبتنی بر ولایتفقیه، دستاورد عظیم حرکت حضرت امام است که در ادامه تبدیل به حکمرانی اسلامی میشود که تأثیر آن از نگاه ایشان فراتر از مرزهاست.
بعد از رحلت امام خمینی، حضرت آیتالله خامنهای در جایگاه ولایتفقیه قرار گرفتند. ارزیابی شما از نقش ایشان در ادامه نهضت امام خمینی و اهداف انقلاب چیست؟
از نگاه حضرت آقا پیروزی انقلاب اسلامی آغاز عصر جدیدی است. این انقلاب داعیه مبارزه با عصر روشنگری غرب را دارد که با صدای بلند با دین مخالفت میکند. بعضیها میگویند غرب سرمایهداری مخالف دین نیست که البته کاملاً اشتباه میکنند. متاسفانه در ایران هم امثال مهندس بازرگان چنین تفکری داشتند. آقای بازرگان در کتاب«راه طی شده» میگوید دین همان چیزی است که الان غرب دارد به آن عمل میکند. حضرت آقا معتقدند عصر حاضر، عصر حاکمیت فرهنگ مادی بر جهان است و این تفکر طبیعتاً بر کشورها و فرهنگهای دیگر هم تأثیر میگذارد. از منظر حضرت آقا مسئله مستحدثه ما تمدن، عصر و دوران جدیدی با ایدئولوژی، مکتب و فلسفه خاص خود است. مسئله دوران ما همان مسئله عصر روشنگری است که تمدنی مبتنی بر ایدئولوژی مادی با فلسفههای پشتیبان بود و بعدها با انقلابهای علمی و صنعتی تحقق عملی پیدا کرد. با چنین تمدنی که سایهاش را بر سبک زندگی انداخته است، باید مقابله عملی کرد و این امر بر عهده انقلاب اسلامی است.
انقلاب اسلامی جوششی عظیم از متن جامعه اسلامیِ پیرو اهلبیت(ع) و به تعبیر حضرت امام (ره) اسلام ناب محمدی «ص» است که علیه تمامیت مدرنیته به پا خاسته است. من تئوریزه شدن تمدن انقلاب اسلامی در سه مرحله بعدی را در بیانات حضرت امام ندیدهام. البته در زمان ایشان، دو مرحله محقق شدند که عبارتند از پیروزی بر نظام سلطنتی و سپس عبور انقلاب از مرزهای جغرافیایی به کل جهان و ایجاد یک نظام اسلامی. ولی ندیدهام که حضرت امام مراحل بعدی را تئوریزه کرده باشند؛ ولی حضرت آقا این کار را که شامل سه مرحله دولتسازی، جامعه اسلامی و تمدنسازی است، تبیین کردهاند. مقصود حضرت آقا از دولتسازی، دولت به معنی قوه مجریه نیست، بلکه مجموعه نظامی است که در آن حکمرانی اسلامی محقق شود. رهبری به الزامات این نظام اعم از نرمافزاری و سختافزاری آگاهی دارند و میدانند که باید نیروی انسانی متناسب با این نظام تربیت شود.
بنابراین تقابل با دوران روشنگری در گرو ایجاد یک عصر جدید است. حضرت امام این عصر را که با انقلاب اسلامی شروع میشود و مرحله بعدی آن ساخت نظام اسلامی است، ایجاد کردند و قانون اساسیای متفاوت با قانون اساسی کشورهای سوسیالیستی و سرمایهداری را شکل دادند. رهبر انقلاب هم سه مرحله بعدی یعنی دولتسازی،حکمرانی اسلامی و جامعه اسلامی را که نهایتاً به تمدن اسلامی منتهی میشود، مدیریت کردند.
یکی از خدمات حضرت آقا ایجاد زیرساختهای حکومت اسلامی است و ایشان در این راستا کمک شایانی به شکلگیری نهضت نرمافزاری و بحث کرسیهای نظریهپردازی و علوم انسانی اسلامی کردهاند. یکی دیگر از خدمات حضرت آقا محافظت از انقلاب اسلامی در مقابل استحاله شدن و فاصله گرفتن از اهداف اصلی است. ایشان با تئوریزه کردن انقلاب اسلامی، آن را از افتادن در دام اشرافیت و خوی پادشاهی نجات دادند. رهبریِ چنین نظامی، نیازمند فرد توانمندی است که در این مقیاس میاندیشد و ارادهای پولادین متناسب با این مقیاس دارد.
رهبری با ارایه مراحلی پنجگانه، انقلاب اسلامی را در مقیاس عصر جدید در مقابل عصر روشنگری قرار داده و با هوشیاری پیش بردهاند. ایشان بهخوبی میدانند که حرکتهای بزرگ برای رسیدن به نتیجه، زمان میبرند. به همین دلیل هم با دولتها مدارا میکنند، زیرا میدانند در کنار کارهای روزمره دولتها، کار بزرگتری به عهده انقلاب اسلامی است و این انقلاب با ظرفیتی که دارد، از این دولتها عبور میکند.
متاسفانه دولتها تا کنون همتراز انقلاب اسلامی نبوده و آسیبهایی را به انقلاب اسلامی وارد آوردهاند. دوره سازندگی درکشور، دوره لیبرالیسم اقتصادی بود. دولت اصلاحات به سمت گسترش لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی رفت و اسم این کار را اصلاحات اساسی گذاشت. اینها در همان سال اولی که روی کار آمدند گفتند که قانون اساسی باید عوض و اصول غیر دموکراتیک آن حذف شوند. آنها تصور میکردند ظرفیت انقلاب اسلامی تمام شده است، اما پس از هشت سال شکست خوردند.
بنابراین جوشش انقلاب اسلامی ارتباطی به رئیسجمهورها ندارد، بلکه یک حرکت عظیم الهی است که از رئیسجمهورها و دولتها عبور میکند. آقا هم چندان سر به سر دولتها نمیگذارند، چون انقلاب اسلامی ترمز آنها را کشیده است. اینها میخواستند انقلاب اسلامی را استحاله کنند، اما نتوانستند و انقلاب اجازه نداد دولتها فرمان آن را به دست بگیرند. تقریباً هم دولتهایی که روی کار آمدند با سیاستهای کلی انقلاب اسلامی همراهی نکردند و مشغول کارهای دیگری شدند، ولی نتوانستند مسیر انقلاب را تغییر بدهند و این فقط حاصل ظرفیت انقلاب اسلامی و ظرفیت رهبری بود. بنابراین رهبری با تئوریزه کردن انقلاب، آن را در مقابل چالشهای بزرگ جهانی اعم از منافقین دنیای اسلام و کشورهای عربی و داعش و چالشهای داخلی غربگراها و منافقین حفظ کردند.
پس به نظر شما ابتکار رهبری، تئوریزه کردن انقلاب به شکل منسجم در پنج مرحله است؟
ادعای من این است که آقا انقلاب را به شکلی مفصل و در پنج مرحله تئوریزه کردند. حضرت امام، انقلاب اسلامی را به این شکل تئوریزه نکرده بودند. آقا با یک نگاه درجه دوم انقلاب را تئوریزه میکنند و میگویند امام انقلاب را تا اینجا آوردند و از این به بعد را ما باید جلو ببریم. ایشان در بیانیه گام دوم میفرمایند: «راه طیشده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند.»(۳)
برهمین اساس ایشان در دیدار با دانشجویان، هرجا که جوانها اظهار میدارند که این اشکالها وجود دارند، میفرمایند این شما هستید که باید مشکلات را حل کنید.
به نظر شما در حال حاضر مهمترین چالش فراروی انقلاب چیست و انقلاب باید از کدام مرحله عبور کند؟
به اعتقاد من انقلاب اسلامی باید از مرحله جنگ رسانهای دشمن عبور کند. اینک مرحله تولید نباء است. ما از جنگ نظامی دشمن عبور کردیم و دشمن میداند که نمیتواند ما را با حرکت نظامی نابود کند. دشمن دو بار با ما جنگید. یک بار در مقیاس منطقه، که همه کشورهای منطقه را از طریق صدام در جنگ عراق علیه ما تحریک کرد و بار دیگر از طریق داعش، جنگی جهانی را علیه ما به راه انداخت و شکست قاطع خورد. دشمنان هفت هزار میلیارد خرج کردند، ولی هر روز ضعیفتر شدند و ما قویتر شدیم. پس ما از جنگ نظامی عبور کردیم.
جنگ دوم جنگ دیپلماتیک است که از آن نیز عبور کردهایم. دو دهه است که داریم مذاکره میکنیم و آنها نتوانستهاند ما را در مذاکره شکست بدهند. اگر کسی هوشیار باشد، با نگاهی به صحنه مذاکره درمییابد که ما بزرگترین قدرت جهانیم. پنج قدرت برنده جنگ جهانی در یک طرف نشستند و خواستند ما را مهار دیپلماتیک کنند و نتوانستند. من تردید ندارم که ما بزرگترین قدرتیم. این قدرت بزرگ را که یک رئیسجمهور لیبرال نمیتواند نابود کند. فقط شاید بتواند پیروزی را به تأخیر بیندازد.
ما در حالحاضر درحال عبور از مرحله جنگ اقتصادی هستیم و باید ابزارهای دشمن را کُند و سپس نابود کنیم. ما در مرحله خبرسازی نباء هستیم. به تعبیر ادبیات دینی، مرحله نباء فاسق است. در سوره حجرات در این باره بحث شده است. به نظر من، فضای مجازی محیط نجوای شیطان است. من کل رسانههای غرب را محیط نجوای شیطان میدانم. ارتباط لسانیای که مدیریتش در دست آنهاست، حیطه نجوای شیطان است. آنها حتی اگر به شما هم اجازه گفتگو هم بدهند، مادامی که مدیریت و ولایت این فضا با آنهاست و دست شما نیست، محیط نجوای شیطان است.
ما الان در این مرحله گرفتاریم و اگر ملت بزرگوار ما ظرفیت عبور از آن را نداشته باشد، پیروزیاش عقب میافتد. پیروزی در فضای مجازی نیازمند بلوغ فکری مردم است. مردم ایران بعد از هشت سال مذاکره به عمق سخنان رهبری پی بردند که آمریکا و اروپا قابل اعتماد نیستند و نباید به نباء فاسق و رسانههای جهانی گوش داد. اگر انشاءالله این ظرفیت شکل بگیرد که باید از رسانههای جهانی عبور کرد، حرکتمان تسریع خواهد شد.
به نظر شما رمز موفقیت رهبری در چیست؟
من معتقدم خدای متعال ایشان را برای این مأموریت ساخته است. دوران جوانی ایشان را ببینید که چه امتحانهای بزرگی را از سر گذراندند. مطالعات ایشان در اسلامشناسی یک نگاه اجتماعی است و ایشان به دنبال تحقق دین در جامعه هستند. حضرت آقا اسلام را با رویکرد اجتماعی و پژوهشی میفهمند و سالها روی سیره اهلبیت (ع) کار کردهاند. من یک وقتی کتابی از ایشان دیدم با عنوان «بر تبعید» که روایتی است از تبعید ایشان در ایرانشهر و جیرفت. در آن کتاب آمده که ایشان در تبعید نبودند، بلکه بر تبعید بودند. ایشان یک وقتی به خرمشهر تبعید شده بودند و در آنجا سیل آمده بود. در آنجا امامت امت را به دست گرفتند و با کمک اهالی توانستند جلوی سیل را بگیرند و کمکهای مردمی را درمیان چادرها تقسیم کنند. ایشان روزی بعد از اتمام کار، نصف شب به خانه میآیند و میبینند چند بسته غذا در خانه است. از اهالی خانه جویا میشوند و آنها میگویند اینها مال خودمان است. ایشان میگویند اینها مال ما نیستند. ما غذای ساده داریم. بستههای غذایی را بر میدارند و در میان چادرها تقسیم میکنند. پیداست که خدا چنین کسی را رهبر میکند. بنابراین خدای متعال ایشان را به لحاظ اندیشهای و به لحاظ کارآمدی کامل کرده است.
رهبر معظم انقلاب جزو روشنفکران قبل از انقلاب به حساب میآیند. ایشان به یکی از روشنفکران فرموده بودند: «میدانید فرق ما و شما چیست؟ ما با هم وارد دوران روشنفکری شدیم، ولی ما عبور کردیم و شما ماندید.» روشنفکران به همین دلیل است که ایشان را قبول دارند و نمیتوانند انکار کنند. به نظرم امام با هوشیاری تمام، ایشان را در سایه حفظ کردند و با امتحانهای دشواری که در موقعیتهای مختلف از ایشان گرفتند ـ از جمله همکاری با آقای میرحسین موسوی که حضرت آقا بهرغم بیعلاقگی و صرفاً به خاطر دستور امام با او همکاری کردند ـ به توانائیهای حضرت آقا پی بردند و ایشان را برای مسئولیت سنگین رهبری شایسته دیدند. تقوای رهبری، تقوای امام جماعت و حتی تقوای قاضیالقضات نیست، بلکه بسیار بالاتر از اینها و تقوای متکی به خداست که موجب میگردد رهبری از تهدیدهای دشمن نترسد و تطمیع دشمن منحرفش نکند.
دربارۀ ویژگیهای معنوی رهبر معظم انقلاب و بهویژه توجهشان به حضرت ولیعصر«عج» توضیح بفرمایید.
رهبرمعظم انقلاب جایگاه خود را به عنوان نیابت عامه درک میکنند. نیابت عامه یعنی منصب منسوب به حضرت که ایشان آن را برای اداره جامعه شیعی ایجاد کردند؛ کما اینکه منصب فقاهت و مرجعیت منصبی است که بهتدریج و با هدایت امام زمان«ع» در جامعه شیعه شکل گرفته است.
از سوی دیگر حضرت آقا و امام مورد عنایت حضرت ولی عصر «عج» هستند. آیتالله مظاهری میفرمودند: «امام در جلسهای خصوصی به اینجانب فرمودند من معتقدم که این انقلاب را از ابتدا تا کنون دست قدرت الهی که فوق تمام دستهاست به اینجا آورده است و همان یدالله هم این انقلاب عظیم را حفظ میفرماید.» حضرت آقا در یکی از خاطراتشان میگویند: «در یکی از سالها قبل از سال جدید با برخی از آقایان خدمت امام بودیم و از ایشان تقاضا کردیم در یکی از روزهای عید دیداری با مردم داشته باشند، اما ایشان نپذیرفتند. دو سه روز بعد از عید، قلب ایشان ناراحتی پیدا کرد که فوراً رسیدگی و خطر برطرف شد. وقتی من خدمتشان رسیدم، به ایشان گفتم: «چقدر خوب شد شما ملاقات با مردم را قبول نکردید، چون با توجه به بیماریتان نمیتوانستید دیدار را انجام دهید و این موضوع انعکاس بدی در دنیا پیدا میکرد.» امام فرمودند: «آن طوری که من فهمیدهام از اول انقلاب تا حالا مثل اینکه یک دست غیبی ما را در همه کارها هدایت میکند.»
روشن است کسی که به خدا توکل کند، خدا از او حمایت میکند. من معتقدم که منصب مرجعیت و منصب ولایت یک منصب حقیقی است و در عالم حافظی دارد.
مسئلۀ عدالت از جمله موضوعاتی است که همواره رهبر معظم انقلاب برآن تاکید داشتهاند. جنابعالی راههای دستیابی به نقطه مطلوب در این زمینه را چه میدانید؟
یکی از بشارتهای مهم همه انبیا، عصر ظهور عدالت است. شما نمیتوانید در باره عدالت مسامحه کنید و باید با تمام جدیت به دنبال تحقق عدالت باشید. ما در عدالت نیازمند نظریه جامعی هستیم. فضای این عدالت جامع، درگیری تام با مکاتب رقیب است. به همین دلیل تحقق عدالت نیازمند ساختارهای قدرت است. بدون حاکمیت و حکومت نمیتوان عدالت اجتماعی را محقق کرد. برای تحقق عدالت، نیروی انسانی کارآمد لازم است. اینکه آقا میفرمایند: بعد از برقراری نظام اسلامی، باید دولت اسلامی تشکیل شود، یعنی حکمرانان باید در حکمرانیشان عادل باشند و عدالت ابتدا باید در خود آنان ظهور و بروز پیدا کرده باشد. در مقیاس حکمرانی، تئوری عدالت و ساختارهای مناسب و در اجرا، نیروی انسانی عادل لازم است. تحقق عدالت اسلامی نیازمند زیرساختهای مناسب است. یکی از این زیرساختها خود انقلاب اسلامی و دیگری نظام اسلامی و دستگاه ولایتفقیه است. ابتدا باید انقلاب کنید و نظام بسازید و بعد آرام آرام به سمت حکمرانی اسلامی بروید. بنابراین راه حل اساسی، تئوریزه کردن عدالت در مقیاس حکومت و حکمرانی اسلامی و سپس تربیت نیروئی است که هم عدالت را باور داشته باشد و هم خود متصف به عدالت اسلامی باشد. با این روش ساختارها اصلاح و عدالت محقق میشود.
در آستانه انتخابات ریاستجمهوری هستیم. از نگاه شما رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی باید چه خصوصیتهایی داشته باشد؟
با توجه به اهمیت انتخابات چند نکته را یادآور میشوم. یکی از نکات مهم در بحث انتخابات ریاست جمهوری، انتخاب فردی شایسته با مقیاس حرکت انقلاب اسلامی در مقیاس عصر ظهور است. رئیسجمهور باید در مقام نظر و عمل، متعهد به حرکت انقلاب اسلامی باشد و بتواند انقلاب اسلامی را در سطحی که رهبری فرمودند اداره و با گامهایی که در بخش سازندگی بر میدارد، کشور را به تمدن اسلامی نزدیک کند. نکته دیگر اینکه اگر کاندیدایی در خود این شایستگی را نمیبیند و نمیتواند کشور را به سمت عصر ظهور ببرد، نباید نامزد انتخابات شود. این نکتهای است که هم رهبری و هم امام بر آن تاکید دارند. امام میفرمایند: «اگر مسئولان جمهوری اسلامی به فکر ایجاد حکومت جهانی امام زمان«عج» نباشند، خائن و خطرسازند حتی اگر به مردم خدمت کنند،.»
نکته دیگر اینکه باید تلاش کرد تا یک رئیسجمهور انقلابی در تراز انقلاب اسلامی انتخاب شود که قلباً معتقد به حرکت تمدنی باشد و بسترها را برای زمینههای ظهور فراهم کند و در مقام عمل حقیقتاً به دنبال تحقق عدالت باشد. حضرت آقا در باره شرایط ریاستجمهوری میفرمایند: «هر کسی که به دنبال سعادت کشور است رئیسجمهوری را میخواهد که باکفایت، مدیر و مؤمن باشد که اگر بیایمان بود، نمیشود به او اعتماد کرد. آدم بیایمان، سرانجام کشور و منافع آن و مردم را میفروشد. پس باید باایمان، عدالتخواه و ضد فساد باشد. رئیسجمهور باید به معنای واقعی کلمه به دنبال اجرای عدالت باشد، با فساد مبارزه کند و عملکرد انقلابی و جهادی داشته باشد. با عملکرد اُتوکشیده نمیشود کار کرد. برای حل این همه مسائل اساسی کشور، یک حرکت جهادی و انقلابی لازم است.»(۴)
بدیهی است که عدالتخواهی با درک عظمت انقلاب اسلامی و ایمان به گفتمان عصر ظهور محقق میشود. چنین رئیسجمهوری در تراز انقلاب اسلامی است. بنابراین کاندیدای ریاست جمهوری علاوه بر توانایی در اداره کشور باید به مبانی انقلاب نیز معتقد باشد و اگر این شرایط را نداشته باشد، فرد شایستهای نیست.
در انتخابات پیشرو، بی تردید دشمن از ابزار جنگ رسانهای برای تقویت جریانهای غربگرا در داخل کشور استفاده خواهد کرد. ما از امام راحل یاد گرفتهایم که آمدن هر کاندیدایی که امپراتوریهای رسانهای دشمن معرفی کنند، یقیناً به نفع جبهۀ انقلاب اسلامی نخواهد بود.
از نگاه شما نقش شهید سلیمانی در پیشبرد اهداف چه بود؟
فتوحات اسلامی به دست سردارانی چون شهید سلیمانی واقع میشود که چهل سال در لبه مرگ راه رفتند و با روحیه شهادتطلبی، هر روز خود را در معرض خطرهای بزرگتری قرار دادند. سردار سلیمانی به تعبیر رهبر بزرگوار، بارها و بارها مرگ را تجربه کرد. من که سوریه نرفتهام، ولی آنهایی که رفتهاند وقتی صحنه درگیری سوریه را تعریف میکنند، آدم میفهمد استوار قدم زدن یک فرمانده بزرگ جنگ روی آن بلندیها یعنی چه؟
در عرصه اقتصادی هم سردارانی از این جنس میتوانند فتوحات بزرگ را رقم بزنند و اگر از این جنس نباشند، فتحی واقع نمیشود. مردم بزرگوار ایران باید بدانند همانطور که فتوحات نظامی به دست سرداری چون شهید سلیمانی میشدند، فتوحات اقتصادی هم باید به دست یک فرد انقلابی که سرش را به خدا سپرده، شهادتطلب، زاهد و فارغ از تعلقات دنیایی است، واقع شوند. عدالت اسلامی با دست کسی که تعلقات دنیایی داشته باشد، محقق نمیشود.
منظور من افراد خاصی نیست، ولی این را میفهمم که فتوحات اسلامی حساب و کتابی دارند. کسی که به زندگی اشرافی خو گرفته، نمیتواند فتحی را رقم بزند. به نظر من برای ثروت مسئولین باید سقف خاصی را در نظر گرفت تا کسی که ثروتش از حدی بالاتر است، نتواند رئیسجمهور و وزیر و وکیل شود. معنا ندارد که چندین وزیر در دولتی؛ بالای هزار میلیارد سرمایه داشته باشند. اینها قبلاً این ثروت را نداشتند و همه را در همین دوران اسلامی جمع کردند؛ پس نباید پست بگیرند و رئیسجمهور مردمی بشوند که کثیری از آنها در اولیّات و بدیهیات زندگیشان در ماندهاند.
مشهور است که مرحوم علامه حلّی، فقیه و متکلم شیعه قرن هشتم در منزلش چاهی داشت که از آن استفاده میکرد، اما زمانی که خواست مسائل مربوط به آب چاه ـ از جمله اینکه آیا آب چاه قبول نجاست میکند یا مانند آب جاری است و با ملاقات با نجاست، نجس نمیشود ـ را بررسی کند، اول دستور داد چاهی را که در منزل خودش بود پر کردند، سپس مشغول بررسی این مسئله شد، چون بیم از آن داشت که مبادا این موضوع در رأی و فتوای او که کاشف از حکم شارع است، تأثیر بگذارد. چطور میشود وزیری بالای هزار میلیارد ثروت داشته باشد و در بررسی مناسبات و مسائل وزارتخانهاش، ثروت خود را در نظر نگیرد؟ بدیهی است که چنین فردی نمیتواند به زیردستانش توجه کند.
امام میفرمایند: « آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود.»(۵)
کسی که ثروتش از حدی بالاتر است به درد مناصب حکومتی جمهوری اسلامی نمیخورد و به فرمایش امام نمیتواند حال و روز دیگران را دریابد. خاصیت اعیانیت و اشرافیت و به اصطلاح رفاه این است که خوف از دست دادن مقام و لطمه خوردن به اشرافیت باعث میشود که فرد نسبت به زیر دستها ظالم و در مقابل بالادستیها توسری خور باشد.
تحلیل شما از این جمله رهبر معظم انقلاب که: «من آینده را در همه زمینهها روشن میبینم» چیست؟
عرض کردم که امام معتقد بودند مأموریتی به این ملت سپرده شده و امتی که ۱۴۰۰ سال با بنیامیه و بنیعباس درگیری داشته، اینک دارای ظرفیتی شدهاند. این مردم به مرحلهای رسیدهاند که از منظر حضرت آقا این ظرفیت را دارند که انشاءالله «ممهدون للمهدی» باشند. ایشان معتقدند ملتی که چنین ظرفیتی دارد با این فراز و فرودها شکست نمیخورد.
به نظر شما مردم ایران در مقایسه با ملتهای دیگر چگونه امتی هستند؟
مردم ایران، ملت رشیدی هستند که در طی این سالها واقعاً بارسنگینی را به دوش کشیده و از امتحانات مختلفی سربلند بیرون آمدهاند. این مردم به تعبیر امام راحل از مردم زمان حجاز بهترند. ایشان در این باره میفرمایند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی(ع) میباشند.»(۶)
برخی ادعا میکنند که دینداری در ایران کاهش پیدا کرده، درحالی که به نظر من ضریب دینداری بهشدت ارتقاء یافته است. شاخصهای تعیین دینداری کدامند؟ به نظر من اصلیترین شاخص این است که ملتی پرچم دفاع از مکتب حق را در دست بگیرد، پای این مکتب بایستد و زیر بار فشارهای سنگین، مقاومت کند. در روایات آمده است که معیار، همراهی با اهلبیت«ع» است. بنابراین اگر کسی با امیرالمومنین«ع» همراه باشد، اگر در جاهایی خطا هم بکند، مشمول عفو الهی واقع خواهد شد، ولی اگر از امیرالمومنین«ع» جدا شود، تمام عمر هم که نماز بخواند، جهنمی است. یعنی کسی که طرفدار ولی حق است، پای ولی میایستد و فراز و فرودها و سختیها را تحمل میکند، مؤمن و اهل نجات است. با این شاخص، مردم ایران واقعاً مومنترین مردم تاریخ نیستند؟ چهل سال است که شرق و غرب و دنیای مدرن اعم از مارکسیستها و سوسیالیستها و سرمایهداری در برابر این مردم صف کشیدهاند و فشارهای طاقتفرسایی را به آنها وارد میکنند. تحریمهای دشمن علیه ملت ایران در تاریخ بیسابقه است.
هفده هجده سال قبل، یکی از جامعهشناسان دوره پهلوی در مقالهای نوشت: فشارهایی که دنیای غرب در طول بیست و پنج سال بر جمهوری اسلامی آورد از کل فشارهایی که بلوک غرب در چهل سال جنگ سرد به بلوک شرق آورد، بیشترند. البته جنگ رسانهای را هم باید اضافه کرد. با وجود همه این سختیها ملت با قدرت تمام مقاومت کرد و پرچم مبارزه را به دست گرفت. این شاخص سنجش ایمان مردم ایران است.
بدیهی است که ایمان را نمیتوان در خلاء سنجید، بلکه ملت ایران را باید با دیگر ملتها مقایسه کرد و درجۀ تقوای افراد را باید بر اساس سختیها و فشارها سنجید. مقایسه تقوای افراد بر اساس فشارهای شیطان و بر اساس سر بلندی آنان در امتحانات الهی است. خداوند متعال، افراد را بر اساس سعه وجودی و مقدار ظرفیتی که دارند امتحان میکند. صحنه امتحان دکترا، صحنه امتحان کلاس اول ابتدایی نیست.
دشمنان فشار آوردند تا مردم را به فساد و بیتقوائی بکشانند و از دین جدا سازند، اما با همه این تلاشها نتوانستند به اهداف خود برسند و درحیرت ماندهاند که چرا مردم ایران از مقاومت خسته نمیشوند؟! آنها هر سال فروپاشی جمهوری اسلامی را پیشبینی میکنند. «مککین» سناتور آمریکایی که سالها آرزو داشت سرنگونی نظام ایران را ببیند، در آستانه نوروز ۹۶ طی یک سخنرانی در تالار «کندی» مجلس سنای آمریکا که میزبان کنفرانسی تحت عنوان «دولت جدید آمریکا و گزینههای سیاست در قبال حکومت ایران» با حضور سناتورهای ارشد و نمایندگان معارضان ایران از جمله سازمان منافقین بود، گفت به شما قول میدهم که روزی در میدانی در تهران خواهیم بود، اما عمرش به سر آمد و در ۲۰۱۸ از دنیا رفت و به معنای واقعی کلمه، این آرزو را به گور برد.
این فضای موردنظر دشمن است. به نظر من، در این فضای فشار جوانان متدین و مؤمن ایران تسلیم نخواهند شد و پرچم مقاومت را بر زمین نخواهند نهاد. حتی در بخش تقوای شخصی هم فشار دشمن خیلی بالاست، اما جوانان ایران با وجود تمام مشکلات و فشارها همچنان استوار ایستادهاند.
به نظر شما دلیل مقاومت ملت ایران درمقابل فشارهای دشمن چیست؟
پیروی از مکتب اهلبیت«ع». هر بار که شیطان یک قدم آنها را عقب میراند، امام حسین(ع) دستشان را میگیرد و آنها را به سوی دین باز میگرداند. امام رضا «ع» فرمودند: «اى پسر شبیب! اگر برای حسین«ع» گریه کنى، بهمحض اینکه اشکت بر گونههایت روان شود، خدا هر گناهى را که کردهاى، از خرد و درشت و کم و بیش میآمرزد.»
دهه محرم که میآید واقعاً همه جوانها پالایش میشوند؛ دلهایشان به سمت امام حسین«ع» بر میگردد و قلوبشان تطهیر میشود. ماههای محرم و رمضان، ماههای سازندگی و تقویت ملت هستند. به همین دلیل است که دشمن دائماً تلاش میکند تجمعات عاشورایی و معنوی و زیارت کربلا را تعطیل کند. به اسم احیای صنعت توریسم، راه سفر به کشورهای دیگر را باز میگذارند، اما راه کربلا را میبندند! در دولت کنونی سفر به ترکیه به شکل مفصلی ادامه داشت، ولی رفت و آمد به کربلا تعطیل شد. مسئول چنین رفتارهایی خود رئیسجمهور است. دشمن میداند که اربعین باید تعطیل بشود و صنعت توریسم و گردش در اروپا باید گسترش پیدا کند تا بتواند در اجرای برنامه سکولاریزاسیون در ایران موفق شود و جمهوری اسلامی با غرب ببندند و کشور به سمت توسعه مدل غربی برود. متاسفانه تفکر غربباوری در این مسئولین ریشه عمیقی دارد. ما نمیگوییم راه ترکیه بسته بشود، ولی مردم با ضوابطی که همه کشورها دارند بروند. اما اینکه شما راه کربلا را ببندید و توریسم را به این شکل گسترش بدهید، شیطنت است.
به هرحال ما در دنیایی زندگی میکنیم که برخی به سمت زیارت امام حسین«ع» میروند و تربیت یافته و تبلور انسان عصر ظهور و آماده شهادتند و برخی شیفته غرب و تبلور انسان دنیای مدرن هستند. این کشکمش ایمان و کفر همواره ادامه خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید