نویسنده: محمدجواد لسانی
بدون تعارف، شخصیت خود را چقدر می شناسید؟ در تصمیم گیری ها چه عامل هایی هستند که بر شما تاثیر می گذارند؟ به چه چیزهایی حساس هستید و مشاهده چه رفتارهایی باعث می شود که صدای تان در بیاید و در مثل معروف، از کوره در بروید؟
این ها چند پرسش دم دستی هستند که هر انسانی با کمی درنگ در وجود خویش می تواند به آن سوالات شخصی برسد. حسن کار در این است که این جور پرسش از خود سبب می شود تا آدمی ریشه های یک تصمیم ساده اش را دریابد و در مواجهه با همدم خویش در خانه، با چشم بسته اقدام نکند. البته می توان این خود سنجی دقیق را در کوره ی رابطه با همسایگان، بستگان و همکاران هم گسترش داد اما هدف این مقاله، تمرکز روی شکل رابطه با جنس مخالف است. همان افرادی که بسیار نزدیک به ما هستند. اگر از این زاویه صمیمی به موضوع نگریسته شود همچون ماهیگیری دنیادیده، می توان نکته های به درد خوری صید کرد. پس با این مقدمه می توان به استنباطی در این زمینه پرداخت که آیا عامل تفاوت در جنسیت، قادر است در تصمیمات شما تعیین کننده باشند؟ آیا زن بودن یا مرد بودن، در شکل رفتارهای روزانه ما دخالت اساسی دارند؟
در یک پرسشگری که در مکان های عمومی انجام گرفته، زنی معتقد بود که او یک درون گرای حساس هست و اشتیاقش در زندگی، یادگیری موضوعات متعددی مانند مهارت در دوست داشتن است و دو دیگر آنکه نمی تواند تنها روی یک چیز خاص تمرکز کند. آیا این دومی نشانه ناتوانی اوست یا خصیصه وجودی یک جنس محسوب می شود؟
از یک مرد هم در سالن
مترو در باره «یک فکر خوب» خواستند حرف بزند او پاسخ داد که در رویایش می ببند با یک
خودرو مجهز در یک
جاده کوهستانی مشغول رانندگی است و با هوشمندی می تواند از دیگران پیشی گیرد تا با قدرت بی مانندی به کلبه ای ناشناخته در حوالی یک جنگل برسد!
برای رسیدن به این تفاوت ها خوب است به کتاب ها یی پرداخت که خوانندگان پرشماری را مجذوب خود کرده. آنها هم باید حرف هایی برای گفتن داشته باشند. در این میان، تصورات یکی از نویسندگان رمانتیک هم خواندنی به نظر می رسد؛ نویسنده مدنظر آقای دکتر «جان گری» هست که در کتاب معروف خود، «مردان مریخی و
زنان ونوسی »، این تفاوت ها را به شیوه خاصی ترسیم کرده. باور فانتزی مولف کتاب، بر این است که در اسطوره های کهن می توان برداشت کرد که مردان، از
مریخ رسیده اند و زنان، اهل ونوس هستند یعنی از سیاره
زهره به زمین آمده اند. آن ها با وجود تفاوتهایی که در جنس نگاه شان به هستی دارند از حسن حادثه، یا بد حادثه، همدیگر را پیدا کردند و اتفافا عاشق هم شدند و در یک
سیاره سومی به نام زمین، بنا گذاشتند با هم در صلح و صفا زندگی را آغاز کنند. به عبارت روشن، آن دو مسافر، در ابتدای امر، یک روز صبح که از
خواب بیدار می شوند، فراموش می کنند که از دو سیاره ی متفاوت آمده و به هم رسیده باشند!
این فرضیه بیشتر شبیه تماشای یک فیلم تخیلی جذاب در سالن تاریک سینماست! حالا از روی تفنن هم شده بد نیست نگاهی فشرده به این کتاب داشت تا به راز فروش میلیاردی این کتاب پی برد چون نویسنده، توانسته با شجاعت روی طناب باریکی حرکت کند تا واقعیات تلخ و شیرینی را فاش کند که میان دو جنس مخالف مطرح می شود.
البته مطابق فرض این نویسنده غربی ، طبیعی ست که
زن و مرد با هم متفاوت باشند و از زمان فرودشان به
زمین ، زمینه پر رنگی از دعوا و اختلاف نظر با هم داشته باشند . خط روایت کتاب می گوید که آن دو نفر، پیش از آمدن به این دیار، پذیرفته بودند که زبان شان با هم فرق دارد؛ به همین دلیل، زمانی که مشکلی پیش می آمد، به جای اینکه با هم ستیزه کنند، به سراغ فرهنگ لغات می رفتند و سعی می کردند که معنی حرفهای یکدیگر را بفهمند. آنان از لغات یکسانی استفاده می کردند اما با وجود مطالعه لغات هم نشد که در سکوت به صلح برسند و حرفهای همدیگر را به خوبی بفهمند! زیرا طرز بیان و لحن شان هم متفاوت بود و برداشت های گوناگونی با خود حمل می کرد. اول آشنایی شان، وقتی مشکلی پیش می آمد، بنا را بر این می گذاشتند که گویا در این خصوص استثنائا معنی حرف همدیگر را خوب نفهمیدهاند! و مطمئن بودند با کمی صبر و حوصله و دقت، منظور هم را سرانجام خواهند دانست و این حواله به فردا کردن، کار عبثی از آب درآمد. این، همان نکته ای ست که زوج های جوان در چهار گوشه جهان، از آن غافل هستند.
مطالعه درباره ی تفاوت های زن و مرد می تواند سرفصل های تازه ای برای بهبود رابطه ی زناشویی بگشاید.
آگاهی از این تفاوت ها، می تواند به زوج های عاشق، هشیاری ویژه ای هدیه کند تا با مسائل به وجودآمده بین خود، به شکل پخته و سنجیده ای برخورد کنند. مشابهت زیادی در پندار و رفتار یک جنس مشاهده شده و در آمارگیری ها هم به ثبت رسیده است. پس اگر مسائلی اختلاف انگیز پیش می آید، تنها مختص به زندگی شخصی خود یا اطرافیان ما نیست که سبب ایجاد تغییر حیرت انگیز در سرنوشت رابطه ی زن و مرد می شود و آن عشق نخستین را به ورطه تاربک و ناشناخته ای سوق می دهد.
بدون اعتنا به این پژوهش های میدانی، قطعأ نمی توان در زندگی زناشویی موفقیت محسوسی کسب کرد.
ناگفته نماند که دلایل زیادی موجب این تفاوتها می شوند؛ این تحقیقات شامل محیط زندگی، نقش
پدر و مادر هر دو طرف، وضعیت تولد، ویژگیهای
اجتماعی و فرهنگی و همچنین تاثیراتی را در برمی گیرد که از طریق وسایل ارتباط جمعی همچون رادیو و تلویزیون، سینما و فضاهای مجازی ممکن است به وجود آید. هر کدام از حوزه هایی که نام برده شد بحثی مبسوط می طلبد تا آن را از نگاه
روانشناسی یا
جامعه شناسی بررسی کرد.
اما در اینجا به چند نمونه از درک تفاوتها در میان زنان و
مردان بسنده می شود زیرا می توان از مفاهیم گفته شده پلی زد تا با چند مثال ساده در زندگی روزمره، اختلافات در صفات جنسی بهتر شناخته شوند و
ذهن مخاطبان را روشن کرد؛جان گری می گوید که مردان خطا می کنند زیرا دل شان میخواهد زنان دقیقا مانند آنان فکر کنند و شبیه آنها عمل کنند. از آن سو هم زنان در اشتباه کامل هستند که میل شدیدی نشان می دهند تا همسرشان به دلخواه آنها از امور پیش آمده تبعیت کنند. جمله معروفی ست که در ذهن هر کدام از زوج ها نقش می بندد که «اگر همسرم دوستم دارد باید طوری رفتار کند که من می خواهم! ».
اگر شما احساس آشنایی در باره جمله فوق دارید ناراحت نشوید چون هنگام فرخنده ای هم می توان تصور کرد یعنی زمانی فرامی رسد که زن و مرد به تفاوت های وجودی یکدیگر پی می برند و این مطالعه جنسی، سبب می شود که به شیوه رفتاری طرف مقابل، احترام قائل شوند. در این شرایط مناسب است که
عشق میتواند
رشد کند و زیستن کنار هم، زن و مرد را به کمال مطلوب خود برساند. مردان اعتماد می خواهند و زنان گوش دادن. مردان چه در محیط کار و چه در
اوقات فراغت خویش، به موفقیت و برنده شدن می اندیشند. کارآمد بودن در نظر دیگران، آمال و آرزوی آنهاست و بر کسب قدرت و
رقابت بیشتر، پای می فشرند. آنها همواره تلاش میکنند حرف خود را به کرسی بنشانند و در این راه مهارت کسب کنند.
مردان تصوری که از خود دارند ، به توانایی شان ربط دارد. همان توانی که آنها را برای رسیدن به اهداف شخصی یاری می دهد. آنان اگر به هدف برسند و موفق شوند، احساس خوبی مثل برنده شدن پیدا میکنند و رضایت خاطر یعنی همین. مردان دلشان میخواهد به فعالیت هایی مانند شکار، ماهیگیری، شنیدن اخبار سیاسی، پیش بینی وضع هوا و تماشای پخش زنده
فوتبال تیم خود بپردازند و به اشیاء و اهداف، بیشتر از احساسات و افراد، توجه نشان دهند.
مردان دنبال ابزاری اند که به آنان برای رسیدن به هدف کمک کند و هنگامی که افدامی را به تنهایی و بدون کمک دیگران انجام دهند، احساس سرافرازی و افتخار می کنند. خودمختاری از نظر آنان، نشانه ی قدرت و کارآمدی ست زیرا وقتی به رضایت می رسند که کارهای شان را بدون کمک دیگران انجام دهند. آنان راهکار میدهند اما از راهکار گرفتن خوششان نمی آید زیرا آن را نمودی از احساس عجز،، قلمداد میکنند. کمکخواستن از نظر مردان، نشانه ی ضعف است. آنان معمولا در مقابل پیشنهاد کمک، جبهه می گیرند.
اما اگر به زنان دقت بیشتری شود مشترکات زیادی می توان در میان این جنس لطیف کشف کرد مثلا برای چیزهای دیگری که از نظر مردان کمتر دیده شده اهمیت بیشتری قائل می شوند از شمار آنها می توان به خود مقوله عشق و ایجاد رابطه عاشقانه اشاره کرد همچنین میل به
زیبایی در نهاد آنهاست که به اوج خود می رسد. آنان موفقیت و
رنگ آمیزی زندگی را در مشارکت و ارتباط و هم صحبتی با دیگران تلقی می کنند. برای زنان، ایجاد رابطه سرشار از محبت مهم است. زنان با ایجاد رابطه ی گرم، شکل حمایت خود را از دیگری نشان می دهند و دوست دارند همین گونه بطور متقابل حمایت شوند. زنان به جزئیات زندگی و خانه خویش اهمیت به سزایی قائلند. شرحی از خاطرات روزانه به دیگری لذت زیادی برایشان در بر دارد. همچنین زنان دوست دارند به پارک و رستوران و مراکز خرید بروند و اوقات خود را در آن مکان های جمعی سر کنند.
البته این رشته سر دراز دارد و بیان این صفات و رفتارها تمامی ندارد شاید بهتر باشد که در نوشتاری دیگر به ابعاد آن پرداخت و فرجام های آن را به نیکی دریافت. روشن است که پس از آگاهی کامل از شیوه های رفتاری جنس دوم، می شود که واکنش ها را به کنترل درآورد و انگیزه پاسخ به دیگری را زیباتر کرد. حتی اگر زنان از سیاره ی ونوس نیامده باشند و مردان هم از اول آفرینش، زمینی باشند باز هم تامل در این صفات مشترک ارزشمند است هرچند که ممکن است درصدی از مردان، صفاتی از زنان را دارا باشند یا بالعکس. اما معمولا می توان به این دسته بندی ها آگاه شد و هنرمندانه به کارش برد تا با درک تفاوت ها به دیگری بیشتر فکر کرد تا او هم متقابلا نشانه های مبارکی از توجه همدل و همخانه را به خود دریافت کند و این همان حفاظت دوسویه از عشق است.
دیدگاه تان را بنویسید