بر این اساس گزینه مورد اجماعی که اصولگرایان به حضور و موفقیتش دلخوش کرده بودند، ریسک انتخابات را نپذیرفته و ترجیح داده که در راس آن نهاد انتصابی مهم یعنی دستگاه قضا باقی بماند. از این رو طیفهای مختلف در جریان اصولگرا باید گزینههای خود را عرضه کرده و به امید اجماع روی یکی از آنان باشند.
موقعیت مناسب
انتخاب دوم آنان –بعد از رییسی– سعید جلیلی است. شاید یکی از دلایلش آن باشد که جلیلی در انتخابات ۹۶ و در آخرین دقایق به نفع رییسی کنار کشید و به اندازه قالیباف به ایجاد اجماع حول محور او کمک کرد. او اینبار نیز حسننیت خود را نشان داده و چندی قبل اعلام کرده بود که در صورت کاندیداتوری رییسی، نامزد نخواهد شد. بر این اساس بعید نیست که آقای جلیلی و حامیانش تصور کنند، موقعیت مناسب است و اینبار نوبت آنان شده تا که به صحنه بیایند. ضمن آنکه زمزمههایی نیز درباره کوچ حامیان رییسی به سوی جلیلی به گوش میرسد.
کاندیدا نشدن احتمالی رییسی اما تنها موضوعی نیست که موقعیت را برای جلیلی مناسب میکند. درواقع شرایط بینالمللی نیز به نفع او است. روی کار آمدن دولت دموکرات بایدن و تلاش دولت روحانی برای گرهگشایی از برجام در ماههای پایانی سبب شده که سیاست خارجی یکبار دیگر در مرکز توجهها باشد و گمان رود که این حوزه یکبار دیگر محور اصلی انتخابات خواهد شد. نیازی به گفتن ندارد که سعید جلیلی به عنوان یک دیپلمات ارشد که سالها در زمینه پرونده هستهای ایران کار کرده است و نگاه و گفتمان خاص خود را دارد، بهترین گزینه اصولگرایان برای رویارویی با نامزد جریان رقیب است.
حمایت پایداری
یکی از دیگر دلایلی که میتواند جلیلی را در اعلام کاندیداتوری مصمم کند، حمایت احتمالی پایداری است. خاطرمان هست که سقای بیریا در اسفند ماه گذشته از سعید جلیلی و صادق محصولی به عنوان گزینههای اصلی این طیف نام برد. حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی موتلفه نیز همین دیروز نامه جلیلی را در کنار نیکزاد و فتاح قرار داده و از جمله کاندیداهای احتمالی پایداری خواند.
ناگفته نماند که در طیف پایداری هنوز هم دودستگیهایی دیده میشود، برخی تلاش میکنند که با خط زدن نام جلیلی، گزینه مطلوب خود که احتمالا صادق محصولی است را به عنوان نامزد اصلی معرفی کنند. مثلا غلامحسین رضوانی، عضو جبهه پایداری از سعید جلیلی اعلام برائت جسته و تاکید کرده بود که «آقای جلیلی جزو جبهه پایداری نیست و کاندیدای جبهه هم نیست.»
نکته قابل تامل اما آنجاست که حامیان محصولی در جبهه پایداری آنقدرها هم پرشمار نیستند که بتوان عبور از جلیلی را قطعی دانست. سیاسیون در این طیف میدانند که محصولی نه قدرت جذب اصولگرایان در سایر گروهها را دارد و نه چهره محبوبی در جامعه به حساب میآید. منظور این نیست که جلیلی فردی محبوب با قابلیت رایآوری یا ظرفیت اجماع اصولگرایان است. حرف این است که اگر پایداری همانطور که اعلام کرده به دنبال گزینه اصلح باشد، منطقا باید جلیلی را به نسبت محصولی اصلح بداند، لذا بعید است که پایداری ریسک کنار گذاشتن جلیلی و پشتیبانی از محصولی را بپذیرد.
شوق رسانهها
یکی دیگر از نشانههای گرایش اصولگرایان به کاندیداتوری جلیلی در رسانههای این طیف دیده میشود. مثلا سایت خبری «نامهنیوز» یعنی رسانه نزدیک به پورمحمدی و جامعه روحانیت مبارز که تا دیروز حامی کاندیداتوری رییسی بود، روز گذشته در گزارشی پیشنهاد کرد که همه با هم به استقبال کاندیداتوری جلیلی برویم!
این رسانه اصولگرا از کوچ اعضای ستاد انتخاباتی رییسی به ستاد سعید جلیلی خبر داده و نوشته بود: «شواهد و قرائنی وجود دارد که جلیلی آمدنی است. تیم رسانهای و شبکه هواداری او به کار افتاده و از رسانهها گرفته تا شبکههای اجتماعی مثل توییتر و کلابهاوس؛ هیچ فرصت و تریبونی را از دست نمیدهند.» در بخش دیگری از این گزارش حتی تاکید شد که «به نظر میرسد که اراده جلیلی برای حضور در این انتخابات جدی است، حامیانش نیز آستینها را بالا زدهاند و این حتی میتواند روی نامزدی ابراهیم رییسی هم سایه بیندازد و دیگر آن اجماع موردنظر حامیان او اتفاق نیفتد، فضا نیز برای سعید جلیلی کاملا مهیاست.»
جالب آنکه «فردانیوز» رسانه نزدیک به قالیباف نیز از محتمل بودن کاندیداتوری جلیلی خبر داده است. این رسانه اصولگرا اما وضعیت فعلی و این حجم از توجه و استقبالی که از آن جلیلی میشود را محصول تلاش همکاران و نزدیکان او میداند و مینویسد: «این روزها نیز در فضای مجازی اطرافیان سعید جلیلی خیلی به آب و آتش میزنند تا هنوز تکلیف برجام مشخص نشده، او را به چهره غالب در انتخابات تبدیل کنند.»
حال باید منتظر ماند و دید که سعید جلیلی با درنظر گرفتن موقعیت مناسب داخلی و خارجی، بهرهمندی از حمایت نسبی حزبی و جریانی و همچنین با این همه پشتوانه رسانهای و تبلیغاتی پا به عرصه رقابتهای انتخاباتی گذاشته و شانس خود را یک بار دیگر میآزماید یا خیر.
دیدگاه تان را بنویسید