ارسال به دیگران پرینت

همدردی در ایران در حال نابودی است

شاید دیگر بنی آدم اعضای یکدیگر نباشند

همدردی در ایران در حال نابودی است

 

دختر یا پسر در فروشگاه می‌بیند که پدر یا مادرش برای دیگران حقی قائل شرایط اقتصادی کشور، جامعه را به جایی رسانده است که دیگر همسایه و همشهری‌ برای‌شان مهم نیست.و خود را مُحق می‌داند.
 

مصطفی داننده- ایرانی‌ها از صبح که بیدار شدند پیگیر نتایج انتخابات آمریکا و هر کدام هم در حال ارائه تحلیل‌های مختلف هستند و یک بار بایدن را پیروز انتخابات می‌کنند و دگر بار ترامپ را به کاخ سفید می‌فرستند.

وسط این تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها می‌خواهم از صحنه‌ای که دیشب در یکی از فروشگاه‌های پایتخت دیدم برایتان بگویم. روغن‌ها روی قفسه چیده شده بود. مردم هر کدام چندتا چندتا روغن برمی‌داشتند.

کم‌کم قفسه در حال خلوت شدن بود که یک مرد و زن به قسمت روغن‌ها رسیدند. زن به مرد گفت که سه تا روغن برای چند ماه‌مان کافی است. مرد اما گفت: 10 تا روغن بردار، معلوم نیست دوباره بیارند یا نه. زن گفت: نه بابا، می‌خواهیم چی کار؟ بزار بقیه مردم بردارند، شاید احتیاج داشته باشند. مرد خندید و گفت: ول کن بابا. مردم، مردم، مردم به فکر خودت باش که دو ماه دیگه باید دربه‌در روغن باشیم. زندگی مردم به من ربط نداره!

شاید دیگر بنی آدم اعضای یکدیگر نباشند

 

جمله آخر مرد مثل پُتک روی سرم خورد. زندگی مردم به من ربط ندارد. این جمله یعنی شرایط اقتصادی کشور،  جامعه را به جایی رسانده است که دیگر همسایه و همشهری‌ برای‌شان مهم نیست.

حتی وضع زندگی اقوام‌شان هم چندان برای آنها اهمیت ندارد. مردم می‌خواهند در این آشفته بازار فقط گلیم خود را از آب بیرون بکشند.

وقتی وضع اقتصادی کشور به جایی می‌رسد که مردم برای درآوردن پول رسما جان می‌کنند و با چنگ و دندان زندگی خود را حفظ می‌کنند، دیگر برای‌شان این سروده معروف سعدی که «بنی آدم اعضای یکدیگرند یا یک پیکرند» معنایی ندارد.

این روش زندگی اگر ادامه پیدا کند، متاسفانه ما شاهد رشد نسلی خواهیم بود که دیگر هم دردی و کمک به دیگران برای‌شان چندان مهم نخواهد بود. فرزندان ما رفتارمان را اسکن می‌کنند. دختر یا پسر در فروشگاه می‌بیند که پدر یا مادرش برای دیگران حقی قائل نیست و خود را مُحق می‌داند که همه روغن‌ها و پوشک‌ها و هر چیز دیگری که نیاز زندگی‌اش هست بر دارد.

فرزندان می‌بینند و یاد می‌گیرند که زندگی مردم به آنها ربط ندارد. نسل ما وقتی بزرگ شد، شاهد قرض گرفتن همسایه‌ها از یکدیگر بود. شاهد جشن عاطفه‌ها بوده. الان عاطفه‌ها قربانی گرانی شده است.

شاید الان اگر دانش آموزی بخواهد کیف خود را هدیه بدهد با برخورد شدیدی روبرو شود که می‌دانی چقدر پول این کیف را دادم؟ می‌دانی که دیگه نمی‌تونیم مثل این را بخریم؟

فعلا سکه انتخابات آمریکا رایج است اما مسؤولان کشور باید حواس‌شان به سبک زندگی مردم باشد. تورم و گرانی می‌تواند اخلاق و هم‌دردی را قربانی کند و افراد تشکیل دهنده جامعه را تبدیل به مردمانی کند که تنها به خود فکر می‌کنند. مواظب باشید لطفا. بلبشوی اقتصادی می‌تواند فرهنگ و جامعه را به ته چاه بیندازد.

 

 

منبع : عصر ایران
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه