این جنایت خیابانی حدود ۱۰ سال قبل رخ داد و در آن مرد جوانی به نام کامران به قتل رسید
پسر جوان بعد از اینکه در یک درگیری مردی را که برای همسر دوستش مزاحمت ایجاد کرده بود به قتل رساند، به قصاص محکوم شد، اما توانست با جلب رضایت خانواده مقتول از مجازات مرگ رهایی یابد.
با شروع تحقیقات کارآگاهان توانستند دو متهم را در این پرونده شناسایی و دستگیر کنند. سعید که به عنوان متهم اصلی تحت بازجویی قرار گرفته بود به پلیس گفت: من اصلاً کامران - مقتول - را نمیشناختم. دوستم کوروش به من گفت که مردی برای همسرش مزاحمت ایجاد میکند از شنیدن این حرف خیلی ناراحت شدم چرا که کوروش را مثل برادرم دوست داشتم وقتی من در زندان بودم او به خانوادهام خیلی محبت کرده بود و من خودم را مدیون او میدانستم.
متهم در ادامه گفت: شب حادثه با کوروش به سمت خانه میرفتیم که ناگهان ایستاد و در حالی که مرد جوانی را به من نشان میداد گفت این همان کسی است که مزاحم همسر من شده است. در یک لحظه عصبانی شدم و به سمت آن مرد رفتم بعد با او گلاویز شدم کامران به من حمله کرد و من برای دفاع از خودم چاقو کشیدم. او دوباره به سمت من حمله کرد، اما این بار چاقو وارد بدنش شد. من قصدی برای کشتن او نداشتم و اصلاً او را نمیشناختم.
بعد از گفتههای متهم، پلیس برای تحقیق و بازجویی به سراغ کوروش رفت واو گفت: مدتی بود که کامران مزاحم همسرم میشد به سراغش رفتم و گفتم دست از سر همسرم بردارد حتی درگیر هم شدیم، اما کامران توجهی نمیکرد، من هم موضوع را با دوستم سعید در میان گذاشتم و کمک خواستم تا اینکه روز حادثه سعید را به محلی بردم که میدانستم کامران از آنجا عبور میکند. میخواستیم او را گوشمالی دهیم، اما این اتفاق افتاد.
سپس پلیس به تحقیق از همسر کوروش پرداخت، اما مشخص شد وی از مدتی قبل کامران را میشناخته است. بدین ترتیب پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد و هر سه متهم پای میز محاکمه رفتند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده اولیای دم خواهان قصاص شدند. سپس متهمان در جایگاه قرار گرفتند .
سعید اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من قصدی برای قتل نداشتم من و کامران با هم دشمنی نداشتیم من فکر میکردم او مزاحم همسر کوروش است در حالی که بعد فهمیدم آنها همدیگر را میشناختند. در واقع من فریب حرفهای دوستم را خوردم. در ادامه کوروش در جایگاه قرار گرفت و گفت: قرار ما قتل نبود. من مدتی قبل از حادثه متوجه شدم همسرم با کسی پنهانی صحبت میکند وقتی تلفن همراهش را بررسی کردم متوجه شدم مردی برایش پیام ارسال میکند سر این موضوع با همسرم درگیر شدم، اما او به من گفت که کامران مزاحم او شده است. من هم حرفش را باور کردم. از سعید کمک خواستم تا کامران را تنبیه کنیم، اما فکر نمیکردم کشته شود.
بعد از گفتههای متهمان هیأت قضات وارد شور شدند و هر سه متهم را محکوم کردند. سعید به اتهام قتل عمدی به قصاص و کوروش به اتهام معاونت در قتل و همسرش به خاطر رابطه نامشروع به زندان و شلاق محکوم شدند. این حکم در دیوان عالی کشور به تأیید رسید.
اما با گذشت ۱۰ سال از ماجرا وقتی سعید برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت اولیای دم در آخرین لحظات از قصاص گذشت کردند و سرانجام متهم به قتل از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. وی این بار به قضات گفت: ۱۰ سال قبل، من جوانی ۲۷ ساله و مغرور بودم که به جرم سرقت ۳ ماه زندان رفته و تازه آزاد شده بودم. سرگرم کار و نقاشی ساختمان بودم، اما این ماجرا زندگی خودم و خانوادهام را نابود کرد. من طعم مرگ را با تمام وجودم چشیدم.۱۰ سال با کابوس مرگ زندگی کردم، اما حالا که خانواده مقتول رضایت دادند از قضات میخواهم در جرم من تخفیف قائل شوند تا بعد از ۱۰ سال آزاد شوم و بتوانم کنار خانوادهام با آرامش زندگی کنم.
پس از پایان جلسه قضات برای صدور حکم از جنبه عمومی جرم وارد شور شدند.
دیدگاه تان را بنویسید