اگرچه در روزهای بازسازی یکی از مخربترین زلزلههای چند دهه اخیر ایران یعنی بم، سلبریتیهای ایرانی نقش چندانی نداشتند اما در زمینلرزه سرپلذهاب ماجرا به شیوهای دیگر پیش رفت؛ هنوز چندساعتی از زلزله نگذشته بود که به مدد تلفنهای همراه و شبکههای اجتماعی صدها ویدئو از خرابی پس از زلزله منتشر شد و در همان یکی، دو روز اول هم موجی از کمپینهای مردمی به راه افتاد. در این میان سلبریتیها و چهرههای شناختهشده عرصههای مختلف هم پا به میدان گذاشتند و با انتشار شمارهکارت در ساعاتی کم کمکهای چندصدمیلیونی و حتی میلیاردی از مردم دریافت کردند. چهرههای محبوب سیاست، هنر، ورزش و... اما در همان هفته اول و پس از حضور در شهر زلزلهزده متوجه شدند کمککردن به زلزلهزدگان و بازسازی شهر ویران، روندی پیچیده و کاری دشوار است و به همین دلیل به شهرهای خود بازگشتند تا برنامهای مدون برای حسابهای حالا پرشده خود تدوین کنند. هفتهها، ماهها و حالا حتی سالها از آن زلزله میگذرد و همچنان تکلیف بخش وسیعی از این پولهای مردمی که به حساب سلبریتیها واریز شد، نامشخص است؛ براساس اعلام مقامات رسمی، تعدادی از این افراد بدهی بانکی داشتند و بانکها هم بلافاصله پس از پرشدن حساب، پول واریزی مردم را بلوکه کردند و درباره تعدادی هم قرار است رأی دادگاه تکلیف را نهایی کند. بهطور خلاصه پرونده کمکهای مردمی به سلبریتیها در زلزله کرمانشاه به ما میگوید پولهایی که با نیت خیر و با قصد آبادانی سرپلذهاب و کمکردن رنج مردم به حساب چهرههای شاخص سرازیر شد، در بسیاری موارد نهتنها گرهی را نگشود که خود تبدیل به کلافی پیچیده شده است. شاید همین ماجرا و سرنوشت نامشخص کمکهای مردمی در زلزله سرپلذهاب هم باعث شد در سیلهای یکی، دو سال گذشته مردم کمتر به حسابهای این افراد اقبال نشان دهند و در عوض نهادهای معتبر و خیریههای دیگری را بهعنوان امانتدار خود انتخاب کنند. هرچه در این سالها گذشت، حالا نشان میدهد که پرونده درخواست کمک سلبریتیها از مردم در شرایط بحران، پروندهای پیچیده و نیازمند کالبدشکافی و آسیبشناسی است؛ کاری که در سه سال گذشته تا اندازهای انجام شده اما نه به حدی که مشکل را حل کرده باشد.
سلبریتیها باید برای جمعآوری کمک مجوز بگیرند
تازهترین واکنش به این پرونده را میتوان سخنان دیروز رئیس سازمان مدیریت بحران کشور دانست که از ایجاد محدودیت برای سلبریتیها حکایت دارد. «اسماعیل نجار» که با ایلنا سخن میگفت، در پاسخ به این پرسش که آیا در قانون جدید مدیریت بحران نظارتی بر جمعآوری کمک توسط سلبریتیها شده است، گفت: «در دستورالعملها نظارتهای لازم بر این موارد نیز پیشبینی شده است. ما معتقد نیستیم که هر کسی اعلام کند چهره است، مردم به او کمک کنند. در سیل اخیر نیز با دستگاه قضائی هماهنگ کردیم تا هر کسی میخواهد کمک جمعآوری کند، حتما مجوزهای لازم را داشته باشد». او همچنین در پاسخ به پرسشی درباره نتیجه پروندههایی درخصوص کمکهای جمعآوریشده توسط سلبریتیها در زلزله کرمانشاه هم گفت: «اطلاعی از نتیجه آنها ندارم اما در قانون نیز مشخص کردهایم فداکار خدمت کسی است که مجوز لازم را برای حضور در محل حادثه داشته باشد و اینگونه نیست که هرکسی بتواند در محل حادثه حاضر شود». به نظر میآید محدودیت اعلامشده از سوی رئیس سازمان مدیریت بحران به ماده ۱۶ قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور برمیگردد که یکی از وظایف این سازمان را به این صورت بیان میکند: «تدوین دستورالعملها و آییننامههای مربوط به چگونگی جذب، توزیع و استفاده از کمکهای مردمی، خارجی و بینالمللی با همکاری دستگاههای ذیربط و ارائه آن به هیئت وزیران جهت تصویب و پیگیری آنها». حالا سازمان مدیریت بحران براساس این ماده قانونی، مصوبهای تدوین کرده که افراد شاخص عرصههای مختلف برای جذب کمکهای مردمی باید مجوز دریافت کنند.
از پرونده کمک به زلزلهزدگان چه خبر؟
بیتردید مصوبه تازه سازمان مدیریت بحران کشور ریشه در ماجراهای پس از زلزله کرمانشاه دارد که در آن روزها افراد زیادی با انتشار شمارهکارت مبالغ زیادی از مردم با نیت کمک به زلزلهزدگان دریافت کردند. تکلیف بخش وسیعی از آن کمکها البته همچنان نامشخص است. ماجرایی که از چند ماه پس از زلزله به بحثی جدی تبدیل شد و تیر ۹۷ دادستان کرمانشاه از رسیدگی به پرونده ۱۰ سلبریتی که در زلزله سرپلذهاب کرمانشاه اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی کردند، در دادسرای سرپلذهاب خبر داد. «محمدحسین صادقی» در آن روز از تشکیل پروندهای دراینباره خبر داده بود: «در دادسرای سرپلذهاب پروندهای تشکیل شده که لیست اشخاص حقیقی است که وجوه را دریافت کردند و هدایت آنها در حال بررسی است». مهر ۹۷ و در سالگرد زلزله کرمانشاه اخبار تازهای از این پرونده منتشر شد؛ در این ماه خبر آمد که صادق زیباکلام، علی دایی و برخی از دیگر چهرههای سرشناس احضاریهای دریافت کردند که از آنان خواسته شده برای ارائه پارهای از توضیحات در مورد چگونگی و میزان جمعآوری کمکهای مردمی در زمان زمینلرزه سرپلذهاب، به مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی ناجا مراجعه کنند؛ موضوعی که حواشی زیادی را ایجاد و رئیس پلیس آگاهی ناجا درباره آن توضیحاتی ارائه کرد. «محمدرضا مقیمی» همان سال دراینباره گفته بود: «دعوت افراد مختلف به پلیس آگاهی برای انجام مصاحبه در این خصوص بوده است و افرادی که به پلیس آگاهی دعوت شدند، نه بهعنوان مجرم و متهم بلکه بهعنوان مطلع دعوت و این دعوتنامه برای خیلیها صادر شد و آنها هم و آمدند و صحبت کردند و توضیحاتی را ارائه کردند؛ البته برخی هم نیامدند». در همان روزها «اسماعیل نجار» رئیس سازمان مدیریت بحران کشور هم توضیحاتی درباره تکلیف و آینده این کمکهای مردمی ارائه کرد و گفت: «براساس دستورالعملهایی که تعیین شده دستگاهها وظیفه خود را انجام میدهند، از همینرو به همه افرادی که مبالغی درخصوص کمک به مناطق زلزلهزده از طریق مردم جمعآوری کردهاند، اعلام کردیم این مبالغ را در صورتی که در رابطه با امدادرسانی به مردم زلزلهزده است، در اختیار جمعیت هلالاحمر قرار دهند و اگر درخصوص بازسازی این مناطق است، مبالغ را به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تحویل دهند؛ چراکه این بنیاد وظیفه بازسازی در این مناطق را برعهده دارد». این اتفاق البته درباره بخش وسیعی از این کمکهای مردمی رخ نداد و همچنان تکلیف بخشی از این پولها نامشخص است. همین حاشیهها و همچنین نرسیدن کمکهای مردمی به دست نیازمندان زلزلهزده، ضرورت بازنگری در این شیوه کمک را هم برای مردم و هم مسئولان ایجاد کرد و دستکم در حوادث پس از این زلزله میزان اعتماد مردم به این چهرههای شاخص کاهش پیدا کرد و در همین بحران کرونا، مردم برای کمک به کادر درمان و بیمارستانهای کشور، مسیرهای مطمئن دیگری را پیش گرفتند.
دخالت مکرر دولتها در حیات اجتماعی
سیدمرتضی هاشمیمدنی، جامعهشناس و محقق پسادکترا در دانشگاه ادینبورا (اسکاتلند) در همین رابطه در یادداشتی برای «شرق» نوشت: «نکته اول این است که باید به خاطر داشته باشیم تمام کارکردها و اعمال جامعه را نمیتوان ساماندهی کرد. جامعه و دغدغههایش و احساس مسئولیت مردم در امور خیریه و حس نوعدوستی در میانه بحران امری نیست که بتواند مدام در چارچوبهای محدود قوانین گنجانده و ساماندهی شود. در زمانه بحران مردم سعی میکنند شبکههای خودجوش را تشکیل دهند و به هم کمک کنند. این حس همبستگی فرای تشکلها و قوانین و مسئولیتهای سازمانهاست و تلاش برای ساماندهی حداکثری آن لزوما منجر به هدایت سیل کمکهای مردم به سمت نهادهای مسئول نخواهد شد. برعکس گاهی این دخالتها باعث پژمردهشدن حس نوعدوستی و صدمهدیدن جنبشهای مردمی همراهی با هموطنان آسیبدیده خواهد شد. دخالت بیجا و مکرر دولتها در حیات اجتماعی مردم وقتی همراه با بحران اعتماد مردم به دستگاههای رسمی باشد، ممکن است به آن حس نیکوکاری تا حدی ضربه بزند.
اما نکته دیگر هم این است که در گذشته شاهد بودیم سلبریتیها و افراد مشهور در مواقع بحران، میتوانند سیلی از کمکهای مردمی را بسیج کنند. اما در نهایت چون تجربهای در زمینه مدیریت بحران و جبران مصائب ناشی از زلزله و سیل ندارند، کمکهای مردمی را بهطرز شایستهای به دست مردم نمیرسانند. این هدررفتن منابع کمک مردمی هم کمکی به جلب اعتماد مردم در آینده نخواهد کرد و از تعداد کمکها به سازمانهای رسمی و حرفهای کمکرسانی مثل هلالاحمر خواهد کاست.
در واقع، ما اینجا با یک تناقض روبهرو هستیم. از طرفی، نمیشود مدام بر همه عملکردهای جامعه نظارت کرد. از سوی دیگر، در برخی موارد این اعتماد مردم به سلبریتیها دردسرساز شده. راهحل میانه چیست؟
به نظر من باید به قدرت یادگیری جامعه از اشتباهاتش باور داشت. زمانی در انتخاباتهایی مثل انتخابات شورای شهر اول و دوم احزاب به سمت نامزدکردن سلبریتیها رفتند. مردم هم از این کار استقبال کردند و به کشتیگیر و ورزشکار برای کرسیهای تخصصی اداره امور شهری اعتماد کردند. اما نتیجه آنقدرها هم مطلوب نبود. ما بهصورت جمعی از این تجربه انتخاباتی چیزهایی آموختیم. بر اثر آن اشتباه در رأیدادن همه ما یک قدم رو به جلو حرکت کردیم. بعد از آن دیگر نه احزاب از این تکنیک برای رأیآوردن استفاده کردند و نه مردم به انتخاب سلبریتیها بهعنوان نماینده و مسئول اشتیاقی نشان دادند. در مورد گردآوری کمک برای بحرانها هم تجربیات مشابهی داشتهایم. باید به قدرت یادگیری جامعه از اشتباهاتش ایمان داشته باشیم. دلمشغولی مدام مسئولان، ساماندهی همه روندهای اجتماعی آسیبزاست. دغدغه مدام مسئولان کنترلکردن تلاشهای مردم برای سازماندهی خودجوش زندگی اجتماعیشان نشان از عدم درک درست مکانیسمهای خودتنظیمی جامعه دارد.
راهحل میانه اطلاعرسانی در مورد تبعات منفی کمک به سلبریتیهاست. در کنار آن نظارت قوه قضائیه و نهادهای مسئول بر فرایند بهمقصدرسیدن کمکهای مردمی اطمینانبخش خواهد بود. راهحل در بازیافتن اعتماد مردم به نهادهای تخصصی کمکرسانی مثل هلالاحمر است. راهحل در ارتباطگیری فعال نهادهای رسمی با سلبریتیها و معرفی توانمندیهای نهادهای رسمی به آنهاست. بهصورتیکه سلبریتیها دچار این توهم نشوند که لزوما توانایی زیادی در مدیریت بحران دارند و به چشم ببینند که کمکرسانی هم امری تخصصی است.
دیدگاه تان را بنویسید