ارسال به دیگران پرینت

آشنایی با پل خسرو در بیستون

در همقدمی با سرچشمه‌های سیمره هنگامی که با پیچ و خم رود گاماسیاب از کنگاور و صحنه گذشته و به چند فرسخی کرمانشاه میرسی، ستیغ سر به فلک کشیدۀ بیستون چون دیواری ستبر افکارت را به گذشتۀ ایران می‌برد. برای خواندن حکایت جانشینان داریوش و برای شنیدن قصۀ شیرین و فرهاد باید از پل خسرو یا پل خسروی بگذری.

آشنایی با پل خسرو در بیستون

 

حمیدرضا سروری

در همقدمی با سرچشمه‌های سیمره هنگامی که با پیچ و خم رود گاماسیاب از کنگاور و صحنه گذشته و به چند فرسخی کرمانشاه میرسی، ستیغ سر به فلک کشیدۀ بیستون چون دیواری ستبر افکارت را به گذشتۀ ایران می‌برد. برای خواندن حکایت جانشینان داریوش و برای شنیدن قصۀ شیرین و فرهاد باید از پل خسرو یا پل خسروی بگذری. 

 ابودلف در سفرنامۀ خود از این پل یاد کرده و می‌نویسد:« در پایین این مکان (بیستون) یک پل بزرگ با ساختمان شگفت‌آور بر روی رودخانه گودی نصب شده. سپس از این پل گذشته به قریۀ بزرگ و بسیار آباد و پر برکتی میرسی که ( ابا ایوب) نام دارد.». درازای پل153متر است و دارای هشت چشمه است. 9 پایۀ پل بر روی سنگ‌فرشی که تمامی کف رودخانه را به پهنای کمابیش50 متر، پوشانده، بنا شده است. پایه‌های پل شش ضلعی است و هر پایه از 3 قسمت درست شده است؛ بخش میانی که مربع مستطیل شکل است و در دو طرف آن دو آب‌شکن سه‌گوش که قاعدۀ آنها با قطر پایه یکی است، قرار دارد. پایه‌ها از سنگ تراش‌دار بالا آورده شده است. این سنگها به وسیلۀ بستهای فلزی دم چلچله‌ای به یکدیگر محکم شده‌اند. میان پایه‌ها را با قلوه سنگ و گچ پرکرده‌اند. از تاق‌چشمه‌ها و سطح پل چیزی برجای نمانده است. در سالهای اخیر برای رفت و آمد مردمان روستاهای اطراف روی پایه‌های دورۀ ساسانی پلی فلزی زده شده است. پل فلزی برای رفت و آمد مردمان روستا زده شده است چرا که پهنای آن کمی بیش از یک متر است (گلزاری،1357: 384-382).ولفرام کلایس آلمانی پل دورۀ ساسانی را به دقت مورد بررسی قرار داده است. بر اساس آنچه که وی نوشته است پل از 9 پایه و 10 دهانه تشکیل می‌شود. دهانه‌ها که در عرض خود هنوز هم دقیقاً قابل اندازه‌گیری هستند و در بخشهای تخریب شده قابل تکمیل هستند، هر کدام 8/8 متر عرض دارند. پایه‌ها با نظم بسیار زیاد ساخته شده‌اند و هر کدام2/7 متر عرض دارند. به این ترتیب پل8/152متر طول دارد که از رأس شرقی باقیمانده تا پیشانی رأس غربی تکمیل شده و اندازه‌گیری شده است. بررسی پل در سال1966م، به وسیلۀ کلایس انجام گرفته است. در کنار اندازه‌گیری پایه‌های پل و آزادسازی بقایای رأس غربی آن، پایه8، برای بررسی جزئیات معماری بیرون آورده شد. پایه 9 و رأس شرقی پل به وسیلۀ گمانه‌های حفر شده کوچک مشخص شدند تا اندازه‌گیری دقیق در محور طولی امکان‌پذیر شود. در پایان گمانه‌ها باز پر شدند. به دلیل بالا بودن سطح آب و عمق زیاد، بررسی پی‌ها برای زیر سازی پایه ممکن نبود. در کاوشهای فصل پاییز سال1967م، در قسمت پایین آب رودخانه مشاهده شد که توده سنگهای متراکم چشمگیری بین پایه‌ها قرار دارند و ظاهراً در هم فشرده شده‌اند. به همین دلیل در مورد پل ساسانی بیستون می‌توان صفه سراسری(سد سنگ‌چین) تصور کرد که در روی آن پایه‌ها بر پا شده‌اند(در واقع بدون یک زیرسازی ویژه برای پایه). صفه سراسری مانع شستن کف شده و در عین حال ارتفاع سطح آب را تنظیم می‌کند. پلهای ساسانی همانند پل ((والرین)) در شوشتر، در استان خوزستان، ویژگیهای یک سد را به خود می‌گیرند. هر یک از پایه‌ها همانند پایه8، 2/7متر عرض و 3/14متر طول دارند. آنها از یک قسمت مربع شکل، به اضلاع 2/7 متر و دو سر پیکان شکل،15/5 متر تشکیل می‌شوند. جلوی پایه‌ها از سنگهای مکعب مستطیل تراش‌خورده ساخته شده‌اند. تیزی پیکانها از سنگهای مکعب مستطیل در اندازه‌های بزرگتر تشکیل شده‌اند. نظام راسته و کله در چیدن سنگها قابل تشخیص نیست. قسمتهای قابل دید سنگهای مکعب مستطیل، بسیار تمیز و صاف و هموار شده‌اند و به شکل منفرد دارای علائم سنگ‌تراشی هستند. لبه‌بندهای بین سنگها نیز تراش دارند. فاصلۀ بین بندها به سمت داخل بیشتر است و با ملات ساروج کاملاً پر شده‌اند. که از آهک سفید با شنهای ریز ساخته شده است. به همان گونه که در دیوارۀ کنارۀ رودخانه و معماری تراس صخرۀ بزرگ مسطح در کوه بیستون، وجود دارد. در معماری پل یک آجر کاملاً حفظ شده به ابعاد8×25×25 سانتیمتر در پایه 7 به کار رفته است. سنگهای مکعب مستطیل به وسیلۀ بست به هم متصل هستند. بستهای آهنی به عرض 5/4سانتیمتر و به ضخامت 2میلیمتر، که به شکل«u» خم شده‌اند و بازوهایی به طول4 تا 5/4 سانتیمتر که همگی بین20 تا 28 سانتیمتر طول دارند، هر کدام دو سنگ را به هم متصل می‌کنند. جاسازی چهارگوش بستها در حدود 5/4 تا5/5 سانتیمتر و به عمق 5 سانتیمتر با سرب پر شده بودند. در برخی جاها هنوز بقایای سرب و بستهای آهنی، باقیمانده‌اند و در سطح سنگ فرورفتگیهایی برای بست به عرض 5/4 سانتیمتر و عمقی 2 تا 3 میلیمتر تعبیه شده است تا به این وسیله آنها از سطح سنگها بالا نزنند. بستهای آهنی پایه‌های پل عمداً دزدیده شده‌اند. درون پایه‌ها از سنگهای بزرگ و سنگهای کوچکتری با ملات آهک پر شده است که هستۀ اصلی پلها را تشکیل می‌دهند و روی آنها با لایه‌ای از سنگ پوشیده شده است. در پایه‌های 8،7،6،5،3 در بخش بالا یک ساختار مستطیل شکل، با طول کمابیش 5 متر مشخص شده است. که از آن می‌توان به عنوان آخرین جزء باقیمانده از ساختار اصلی پل اشاره کرد. این ساختار در روی محور عرضی پایه قرار نگرفته است. بلکه در سمت جنوبی آن قرار دارد؛ یعنی در سمت مخالف جریان آب کمی طولانی‌تر از سمت موافق جریان آب به سمت پایین رودخانه است. رأس شرقی پل که هنوز محفوظ مانده است، از آن‌جا که در یک کشتزار قرار دارد، در ماه مه سال1966م، به طور سطحی مورد بررسی قرار گرفت. رأس غربی پل در دهۀ1930م، که پل جدید گاماسیاب در امتداد جادۀ هرسین ساخته شده است، به شدت تخریب و ویران گردیده است. طبق گزارشهای ساکنان بیستون در آن زمان مقدار زیادی از سنگهای مکعب مستطیل نه فقط از دیوارهای کنارۀ رودخانه، بلکه از پایه‌های پل بیرون کشیده و برای ساخت پل تازه استفاده شده‌اند. این تخریب ناراحت کنندۀ پل ساسانی در واقع شامل راحت‌ترین بخش پل، یعنی رأس غربی پل شده است. در آن‌جا تنها دو قطعه سنگ بزرگ جبهۀ اصلی و لاشه سنگهای پرکنندۀ درون کار در جای خود باقیمانده‌اند. در ماه مه سال1966م، جبهۀ عقب آزاد شد و ضخامت دیوارۀ رأس پل در حدود 7/1متر اندازه‌گیری گردید. علاوه بر این مسیر تردد آب‌بند که از گل و خاک تشکیل شده است در لایه‎های افقی به سمت دیوار پشتی سر پل ریزش کرده است. دیواری که از انتهای جنوبی رأس پل سرچشمه می‌گیرد، جبهۀ عقب آن آزاد شده و جبهۀ سمت آب آن تخریب گردیده است. این دیوار در امتداد دیوارۀ کنار رودخانه است و در خط مستقیم آن قرار دارد. دیوارۀ کنار رودخانه تا پل گسترش داشته و به آن ملحق می‌شده است. در سمت شمال رأس غربی پل برای حفظ راه‌بند در برابر یخ‌زدگی و طغیان از توده‌ای سنگ لاشه با شیب اریب در ملاتی از ساروج، گاه نیز از آجرهای(8/5، 5/34، 5/34 سانتیمتر) استفاده شده است. در بهار سال1966م، به واسطۀ وجود کشتزارها، فضای کار برای حفر گمانه‌هایی در رأس غربی پل بسیار محدود بود. به هر روی حفر گمانه وضعیت را در مورد نوع معماری رأس پل روشن کرد. در گزارش بازسازی، یک پل تاق‌دار بدون جزئیات ترسیم شده است. بلندترین نقطه دیوارهای باقیماندۀ پل با سنگهای مکعب مستطیل در محدودۀ مسیر جادۀ با11/3متر ارتفاع(نسبت به برکۀ چشمه) در رأس شرقی پل قرار دارند. جادۀ ساسانی در شرق حدود50 متر جلوتر و در ارتفاعی حدود35/1متر و لایه سنگ لاشۀ محفوظ مانده در بالای رأس پل در ارتفاعی حدود7/2- متر قرار گرفته است. اگر ارتفاع 11/3 متر بلندترین نقطۀ دیوارهای باقیماندۀ پل را به عنوان محدودۀ پاتاق فرض کنیم؛ یعنی حدود57/2 متر بالاتر از سطح آب(68/5 متر در ماه مه1966) به این ترتیب با دهانۀ تاقی به بزرگی 8/8 متر تاج قوسی هلالی شکل تاق4/4 متر بالاتر قرار می‌گیرد. به آن در حدود 1متر ضخامت معماری قوس و در حدود30 سانتیمتر لایۀ روکار یا سنگفرش سطح جاده اضافه می‌شود، که سطح جاده حدود 7/5 متر بالای بخش پاتاق و 28/8 متر بالای سطح ارتفاع آب و حدود24/1متر بالای سطح جادۀ ساسانی در شرق پل قرار داشته است. 45متر فاصله، شیب سربالای بزرگی نیست و به یک دیوارۀ خاک‌ریز گسترده نیازی ندارد و همین شرایط برای رأس سمت غربی پل نیز وجود دارد. طرح بازسازی، باید عرض احتمالی پل(با کم کردن دیوارهای پشتیبان فرضی حدود2/4 متر فضای خالی باقی می‌ماند) و پایه را روشن سازد که با وجود جستجوی کامل بین پایه‌های پل در بستر رودخانه  حتی یک سنگ گوه شکل تاق پل هم به دست نیامد و در نتیجه نمی‌توان یک تاق پل واقعاً ساخته شده از سنگهای تراش‌خورده را انتظار داشت. ساختار یک پل چوبی، مثلاً در شکل پلی با گذرگاه و خرپاهای آن قابل بررسی است به ویژه که پایه‌های پل، با وجود جریانهای فرسایشی مخرب آب هنوز هم به صورت افقی محفوظ مانده و در ارتفاعی یکسان، قرار دارند. با وجودی که معماری چوبی در ایران همواره نادر بوده است، در معماری ساسانی که تحت تأثیر معماری رومی قرار دارد، می‌توان نمونه‌هایی را مشاهده کرد. رومیان در بنای پل از گذرگاه و خرپاهای چوبی استفاده کرده‌اند که پل دمشق،102تا 105م، اثر«آپولودوروس»،(Apollodorus) در زمان حکومت امپراتور تراژان، روی رود دن، نزدیک ((تورنوسورین))،(Turnuseverin) که روی ستون تراژان در روم آمده است از آن جمله است. در این‌جا یک گذرگاه با خرپاهای چوبی در روی پایه‌هایی از سنگ قرار دارد. ردیفهای سنگ‌چین با سنگهای مکعب مستطیل در پایه‌های پل بیستون نیز می‌توانسته‌اند برای تثبیت ساختار چوبی آن بوده باشند. این ساختار چوبی نباید به این معنی باشد که پل بیستون در اصل به عنوان پلی با تاق سنگی طراحی نشده است. فقط گزارش کاوشها(آوار ساختمانی بسیارکم) با پلی تاق‌دار از سنگ در تضاد است. از آن‌جا که به آواری از آجر در محدودۀ پل خسرو برخورد نشده است، بقایای کوره‌های آجرپزی مشخص شده در محدودۀ دیوار کنارۀ رودخانه و در نزدیکی پل نیز نمی‌توانند برای بازسازی پلی با تاقهای آجری مطرح باشند. با مشاهدۀ زیرکار سنگی پایه‌های محفوظ ماندۀ پل در ارتفاعی یکسان این تصور ایجاد می‌شود که پل طراحی شده با دهانه‌های تاق‌دار پل احتمالاً هیچ‌گاه تمام نشده و تاقها هرگز اجرا نشده‌اند و در نتیجه بقایای تاقها نمی‌توانند مشاهده شوند. این پرسش که آیا پل تا حد بلندی پاتاقها اجرا شده و آیا گذرگاه موقتی با تیرهای چوبی معمولی روی پاتاقها قرار داشته وجود داشته‌اند، به سختی قابل پاسخ است. در هر حال تصور یک پل در اصل طراحی شده با دهانه‌های تاق‌دار به نظر درست می‌رسد و در حقیقت می‌تواند با قوسهای نیم‌دایره و نه با قوسهای نیم‌بیضی که در ساختار پلهای خیلی بلند ظاهر می‌شود، و به این ترتیب در کناره‌های هموار دیوارۀ خاک‌ریز گسترده‌تری لازم داشته است، مطرح باشد.  تصور این‌که پل بیستون به عنوان پلی با دهانه‌های تاق‌دار طراحی شده ولی ناتمام مانده است موضوعی است که در تجسم کلی ما از مقاصد ساختمانی ساسانی در پای کوه بیستون به خوبی جای می‌گیرد. صخرۀ تسطیح شدۀ در دامنۀ کوه، گواه وجود ساختمانی بزرگ است که در حین عملیات متوقف شده. با وجودی که دلیل باستان‌شناختی روشنی داده نشده است، اما می‌توان نتیجه گرفت که سنگها و صخرۀ مسطح شده و پل، مربوط به دورۀ ساسانی هستند. با مقایسۀ تکنیک بنایی- ساروج، نوع تراش سطح سنگهای مکعب مستطیل و علائم حجاری نتیجه می‌توان گرفت که تراش صخره، دیوار پشتیبان آن، قطعه‌های سنگهای بزرگ، پل، دیوارهای کنارۀ رودخانه و قطعه سنگهای استفاده شده در کاروانسرای قدیمی همگی همزمان هستند و این آثار شخصیت قوی سازنده بنا را نشان می‌دهد اما اوضاع و احوال ظاهری مانع از پایان نقشه‌هایش شده است. در این مورد در نظر گرفتن((خسرو دوم)) که پادشاهی دلبسته به ساخت و ساز بوده، به واقعیت نزدیکتر است. این تصور در مورد خسرو دوم با نامگذاری فرهاد‌تراش و پل خسرو در تناسب است. در حال حاضر تاریخ‌گذاری به قرن هفتم میلادی از دیدگاه باستان‌شناختی قابل اثبات نیست. با این وصف بر اساس پژوهشهایی که در زمینهای محوطه روی داده است و ملاحظه‌های تاریخی خیلی از مسائل در تأیید آن است. به این ترتیب پلی مربوط به اواخر دورۀ ساسانی را پیش رو داریم که گذرگاهی چوبی داشته است و دهانه‌های تاق‌دار آن اجرا نشده‌اند.    

منابع

ابودلف، مسعربن مهلهل خزرجی: سفرنامۀ ابودلف در ایران، با تعلیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمۀ سید ابوالفضل طباطبایی، تهران، 1342ش،ص63.

کلایس، ولفرام. بیستون: کاوش‌ها و تحقیقات سال‌های۱۹۶۷ - ۱۹۶۳ ‬، به‌کوشش ولفرام کلایس، پتر کالمایر، باهمکاری رانیر م. بومر و دیگران، برگردان فرامز نجد سمیعی، سازمان میراث فرهنگی. صنایع دستی و گردشگری. اداره کل امور فرهنگی.1385،ص156-149.

گ‍ل‍زاری، م‍س‍ع‍ود، ک‍رم‍ان‍ش‍اه‍ان - ک‍ردس‍ت‍ان، س‍ل‍س‍ل‍ه ان‍ت‍ش‍ارات ان‍ج‍م‍ن آث‍ار م‍ل‍ی: شماره ۱۴۷، تهران: ان‍ج‍م‍ن آث‍ار م‍ل‍ی، ۱۳۵۷،ص.384-382.

 

 

    

 

    

 

    

 

 

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه