رضا رشیدپور مصاحبهکننده قهاری است. در طول سالهای فعالیتش چه به عنوان مجری برنامههای صداوسیما و چه به عنوان مجری برنامههای اینترنتی گفتوگوهای مفصلی با افرادی در ردههای مختلف داشته و معمولا هم خیلی صریح و بیپرده گفتوگویش را پیش میبرد و از میهمانش سوال میپرسد.
او که این روزها و در شرایطی که اغلب مردم در قرنطینه به سر میبرند سعی دارند در مدیوم لایو اینستاگرام گفتوگوهای مستقیم و نزدیکی با مخاطبانش داشته باشد، اینبار در جایگاه مصاحبهشونده رودرروی فرهاد عشوندی قرار گرفت و به سوالات صریح او پاسخ داد.
در روزهای گذشته انتقادات علی علیزاده فعال سیاسی ساکن لندن از رضا رشیدپور و اتهاماتی که به او درباره درآمدهایش زده بود بازتابهای فراوانی در شبکههای اجتماعی داشت. به همین دلیل شب گذشته در این گفتوگو خبرآنلاین سعی کرد ابهامات دراینباره را خیلی صریح از رشیدپور بپرسد و پاسخ او به اتهامات علیزاده را بشنود. متن این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
جدی گرفتن مدیوم لایو اینستاگرام
در فضای اینستاگرام مخاطب با کسی که برنامه زنده دارد خیلی نزدیک است. دایره گستردگی مخاطبان در عین نزدیکی دلها و چشمها در این فضا برایم جالب است. یک زمانی هم من افتخار این را داشتم که بگویم برنامهسازی در اینترنت امکانپذیر است.
زمانی که میخواستم «دید در شب» را بسازم خیلی از رفقای حرفهای میگفتند این کار را انجام نده ولی ما ساختیم و در شرایط اینترنت آن سالها هر هفته دانلودهای میلیونی داشتیم. در کل یکی از دلایل مهم عقوبت فرهنگی در کشور ما این است که مدیومهای جدید را به رسمیت نمیشناسیم و در مقابل آنها گارد میگیریم و بعد که همه دنیا را تسخیر کرد به این فکر میافتیم که بودجه تصویب کنیم.
اما اگر از ابتدا با این مدیومها همراه شویم چه بسا که از عقوبت فرهنگی به عاقبت فرهنگی تبدیل شود و نتیجه بهتری بگیریم.
آن زمان هم برنامه «دید در شب» بسیار دیده شد و طبیعتا خیلی از رفقای تلویزیون هم به این فکر کردند که مدیوم جدید میتواند با تلویزیون رقابت کند. همین الان هم در ذهن خیلی از مدیرانمان این است که این مدیومها قدرتمند هستند و باید جذب حداکثری داشته باشند.
گفتوگوی زنده با رئیسجمهور
همین الان هم هر وقت صحبت از گفتوگوهای آقای روحانی میشود اولین کلیپهایی که در فضای مجازی میپیچد گفتوگوی رشیدپور با روحانی است و در ذهن مردم هم چه مثبت یا منفی ماندگار شده است. فکر میکنم همین فکتهای ریز نشان میدهد آن گفتوگو به اندازه کافی برای افکار عمومی ماندگاری داشته است.
بعضی برای فحش دادن و بعضی هم برای اینکه در یادشان مانده میشود در حد بضاعت مصاحبه شفاف کرد. اما اگر فکر میکنید آن گفتوگو به اندازه کافی شفاف نبود من باید شرایط را صریح توضیح بدهم. در کشور ما هنوز مسوولان محترم جنبه گفتوگوی شفاف ندارند مخصوصا وقتی در مسوولیت رسمی باشند. حتی اگر خودشان جنبه داشته باشند اطرافیانشان ندارند. «حالا خورشید» پر بود از این اتفاقات که وزیر میگفت هر چه دوست داری بپرس ولی اطرافیانش هزاران انقلت میآوردند.
حال با این پیشفرض تصور کن رشیدپور به عنوان کسی که اشهد بالله و به جان فرزندن هیچ پشتوانهای جز لطف خدا و محبت مردم ندارد، پا در دفتر رئیسجمهور میگذارد. مگر دفتر ایشان را چند نفر دیدهاند که چگونه است و وضعیت اطرافیان و سنگینی فضا و از طرفی سنگینی پخش زنده آنتن شبکه یک هم به آن اضافه میشود و از طرف دیگر تمام اطراف هم پر است از آدمهایی که خود رئیسجمهور هم مایل باشد اطرافیانش این تمایل را ندارند که چیزهایی بپرسی؛ به خودش هم برنخورد به اطرافیانش برمیخورد.
ما مسوولی که اطرافیان باجنبه داشته باشد نداریم. اگر مسوولی داشته باشیم که خودش چالش را دوست باشد حتما مسوول روابط عمومیاش نمیگذارد چالشی اتفاق بیفتد. با همه اینها رشیدپور چه شقالقمری میتوانست بکند که نکرد؟ همین که الان به عنوان ماندگارترین گفتوگو در یادها مانده برایم کافی است.
بازی در فیلم مسعود کیمیایی
پیش از شروع فیلمبرداری با آقای کیمیایی و آقای پرستویی درباره کاراکتری که قرار بود نقشش را بازی کنم صحبت میکردیم. یکی از نگرانیهای آقای کیمیایی این بود که اگر بعدا این کار را توی سرت بکوبند میخواهی چه کنی؟
من آنجا خندیدم و گفتم مخاطب تیزهوش است و حتما میفهمد این رشیدپور آن رشیدپور نیست. در واقع این تلمیح سینمایی که اسم این کاراکتر رشیدپور باشد برای واقعنمایی بیشتر آن سکانس بود و الان هم نگرانی ندارم. فکر نمیکنم کسی من را با رشیدپور «قاتل اهلی» اشتباه بگیرد.
«حالا خورشید» از آغاز تا پایان
زمانی که من به تلویزیون برگشتم پیشنهاد مدیران هم در شبکه یک و هم در شبکه سه، ساختن یک برنامه برای شب بود ولی من گفتم تایم مردم صبح را میخواهم. گفتند مگر دیوانهای؟ گفتم اگر کسی برنامه ساختن بلد باشد باید در تایم مرده مخاطب را جذب کند وگرنه اینکه در پیک آنتن برنامه بسازم و بگویم پرمخاطب است هنر نیست. تو اگر هنری داری باید در هفت صبح نشان بدهی.
من از این جهت به همکارانم افتخار میکنم «حالا خورشید» را به جایی رساندند که وزرای مملکت خودشان پیشنهاد دادند که به برنامه بیایند یا سردار سلیمانی روی خط برنامه آمدند. اینها نتیجه تلاش گروه برنامهساز من و شبکه سه بود.
بخواهم منصفانه بگویم در به پایان رساندن «حالا خورشید» خودم هم نقش داشتم و به مدیران گفتم «حالا خورشید» کار خودش را کرده. باید زمانی را قائل شویم که طرح جدیدی بدمیم یا اتفاق جدیدی را تجربه کنیم. بعد از ۵فصل لطف بیبننده در حداکثر بود و از جایی به بعد بیننده از تماشای تو خسته میشود. به همین دلیل ما یک سالی به خودمان استراحت دادیم که برگردیم و دوباره «حالا خورشید» را شروع کنیم.
دستمزدت چقدر است؟
درباره شروع این ماجرای دستمزدها بگویم که هفته قبل بود در توئیتر یک آقایی که خارج از ایران هستند یک بحثی مطرح کرده بود و من گفتم برایشان توئیت کنم که اگر سندی دارند منتشر کنند اما حالا در یک رسانه رسمی و خیلی شفاف میخواهم در اینباره توضیح بدهم. چنین سوالی را اینکه چه کسی و چگونه میپرسد فکر میکنم موضوع مهمی است. این بحث توئیتری که با آن هموطن عزیزمان داشتم، به این دلیل بود که احساس کردم چیزی به گوشش خورده و خواسته به کنایه چیزی بنویسد که رشیدپور ۴۵۰میلیون تومان دستمزد ماهیانهاش است و ۴۰میلیون برای هر اجرا میگیرد. من نوشتم این نکات خیلی عجیب است اگر سندی داری بده. گوبلز میگوید دروغ را آنقدر بزرگ بگو که از بزرگی دروغ غش کند. گفتم این دوستمان دنبال یک هیاهو است و برای همین ادامه ندادم.
شما میدانید تعداد استودیوهای صداوسیما محدود است. ما بیرون از صداوسیما استودیو داشتیم و اجاره آن لوکیشن که مربوط به یکی از شرکتهای خصوصی صداوسیما بود، ۶۰میلیون تومان در ماه بود. از طرف دیگری ما در ماه کلی پول اجاره فیبر نوری، تجهیزات نور، تجهیزات تصویربرداری و هزینههای خاص دکور داشتیم. من تیم بزرگی داشتم از بچههایی با تخصصهای گرافیست، سردبیر، نویسنده و پنج، شش مجری گزارشگر هم در تیم ما کار میکردند. از طرف دیگر صبحانه عوامل و میهمانها و گاهی هدایایی که برای مهمانها میگرفتیم، همه اینها روی هم در ماه مبلغی بین ۳۰۰تا ۴۰۰میلیون تومان میشد.
درباره دستمزد خودم هم راستش چون میپرسی میگویم، در ماه خیلی کمتر از آن رقمی بود که مطرح شده بود. یعنی آن ۴۰ میلیون تومان برای هر اجرا را اگر خیلی صرفه جویی میکردم به ازای هر برنامه ۲۳ تومانی که بودجه کل هر قسمت بود، در ماه به ۲۰ تا ۲۵ میلیون سهم خودم برای اجرا و تهیه برنامه میشد یعنی شاید در نهایت برنامهای ۱ تا ۱/۵ میلیون تومان.
من به عنوان تهیهکننده برای یک پروژه با صداوسیما قرارداد میبندم وهمه اسناد این قرارداد در سازمان صداوسیما موجود است و سازمان از طرف من مجاز است که این قراردادها را منتشر کند تا سیهرو شود هر که در او غش باشد.
شوخی با قالیباف و عارف
اول بگویم که تعداد شوخیهای ما خیلی بیشتر از این بود و با هفت، هشت شخصیت گرامی شوخی کرده بودیم. آنها که زورمان رسید پخش کنیم همین تعداد بود. من از این سه نفر ممنونم که جنبه داشتند و چهار، پنج نفری هم که گفتند اگر پخش کنید مملکت زیرورو میشود بماند.
البته این را بگویم که دوستان آقای قالیباف خیلی زود واکنش نشان دادند و ندیدند که ما آیتمهای دیگری هم داریم. درباره این هم که گفتید شوخی با آقای عارف بیشتر بود برای ارادت قلبی است که به ایشان دارم. البته هم به آقای ظریف و هم به آقای قالیباف هم ارادت دارم. البته خب دوستان دیگر هم بودند که گفتم نشد.
دیدگاه تان را بنویسید