چهارراه «مولوی» ایستادهایم، همان جا که پیش از میزبانیمان از «کرونا»، هر روز شاهد حضور صدها افغانستانی بودیم، مردهای تنها با چمدانهای بزرگ و گونیهایی که پر بود از ملزومات زندگی از حبوبات و مواد غذایی گرفته تا پوشاک و لوازم خانه، خیلی هایشان همراه با زن و بچه برای انجام خریدهای خود در این محدوده دیده میشدند، مسافران خستهای که پس از انجام خریدهایشان از بازارچه «امین السلطان» در گوشه و کنار این چهار راه مینشستند و با خوردن ساندویچ و آبمیوه تجدید قوا میکردند.
اما اگر این روزها به چهارراه مولوی سری بزنید دیگر حتی خبری از این شور و هیجان افاغنه برای خرید دیده نمیشود. نه از افاغنه چمدان به دست خبری است، نه کرکره مغازههای بازار محبوبشان بالاست. فریاد سکوت زیر سایه کرونا در بازارچه امین السلطان پیچیده و تا چشم کار میکند، بساط سبز ناس فروشان دیده میشود که در مقابل مغازههای تعطیل، این روزها کسب و کارشان سکه شده است.
برایشان فرقی نمیکند مشتری هایشان چه جنسیتی یا چه سن و سالی دارند، به هر رهگذری پیشنهاد خرید ناس میدهند. زن یا مرد فرقی نمیکند. آنها فقط دنبال مشتری هستند. «رضا»، مردی میانسال، با شلوار شش جیب سبز رنگ و تیشرت مشکی مندرسی که بر تن دارد، در میانه ورودی بازار ایستاده و با چرب زبانی از مشتریان دلبری میکند. او میگوید: «از قدیم الایام بازار امین السلطان مرکز خرید و فروش ناس بوده و هست!» خودش دلال دلار و پول افغانی است.
سری به داخل بازار میزنیم. کرکره همه مغازهها پایین است! نور کمی از سقف بازارچه به داخل میتابد و به سبب همین نور اندک، انتهای بازار را نمیتوان دید. پرسه افرادی که ظاهر خیلی موجهی ندارند به وضوح دیده میشوند. رضا مانع از ورودمان به داخل میشود. گویا غیرتش گل میکند. لبخندی میزند، زردی دندان هایش توی ذوق میزند. میگوید: «آبجی ناراحت نشوی، اما الان ورود شما به بازار به صلاحتان نیست، چون در این شرایط، دکتر و مهندس توی این بازار رفت و آمد نمیکند. الان اینجا پر است از آدمهای خلافکار، دزد، معتاد و مواد فروش!»
با حرفهای رضا، جماعت دندان زنگ زده و خمیده از پشت بساط مواد که دور و برمان جمع شده اند، به خنده میافتند. در میان آنها جوانکی باریک اندام با ته لهجهای افغانستانی میگوید: «خانمها ناس میخواهید در خدمتم. ناسهای من مرغوب هستند و قیمت شان هم خوب است.» رضا لنگه ابرویش را بالا میاندازد و چشم غرهای به پسرک میرود. همین کافی است برای سکوت جوانک ناس فروش! بی پروایی رضا از صحبت درباره ناس، مجبورمان میکند دلیل حضورمان را با صراحت بیان کرده و از آنها برای تهیه فیلم و عکس از گفت و گوی آزادمان با موضوع «ناس فروشی در روزهای کرونایی» اجازه بگیریم، برای مصاحبه در قالب ضبط صدا مشکلی ندارند، حتی بی هیچ واهمهای استقبال هم میکنند، اما اجازه تهیه فیلم را نمیدهند. چارهای نیست به همین بسنده میکنیم.
رضا در ابتدای صحبت هایش به بازار داغ معامله ناس در بازارچه امین السطان خیابان مولوی اشاره میکند و میگوید: «همه مردم اینجا را میشناسند. امین السطان، مرکز خرید و فروش ناس است. البته داخل مغازههای بازارچه، کیف و کفش، پارچه، ساک و چمدان، حبوبات و انواع چای خشک هم عرضه میشود، اما جنس ثابت همه، ناس است. حالا که مغازهها تعطیل اند، خریداران ناس بیشتر شده و کسب و کارها بیشتر از گذشته رونق گرفته است.»
قانونی یا غیرقانونی؟
همین طور که رضا مشغول سخنرانی از ناس و تاریخچه آن در بازار امین السلطان است، عدهای مشغول خرید و فروش و مصرف این گیاه سبز رنگ پشت سر او هستند.
«مالک»، فروشنده ناس است و به گفته خودش سالهای زیادی است که از این راه امرار معاش میکند. او اهل کشور افغانستان است و میگوید: «ناس همه جا پیدا میشود، اما ناسهایی که من میفروشم از افغانستان میآورم و بسیار مرغوب اند.»
ناس یک نوع ماده مخدر است و باورمان نمیشود اینها چنین بی پروا از این ماده اعتیاد آور سخن میگویند. وقتی میگویم: «ناس ماده مخدر است» همه فروشندهها اعتراض میکنند، یکی با صدای بلند میگوید: «ضرر ناس کمتر از سیگار است. خیلیها برای ترک سیگار، ناس مصرف میکنند و اصلا ماده مخدر نیست.»
میگویند ناس از برگ خشک شده تنباکو و آهک تهیه میشود و بوی تندی دارد و مهاجران کشورهای پاکستان، افغانستان و هند، مشتریهای پر و پاقرص این ماده هستند. مالک از کشور افغانستان ناس میآورد، اما هستند فروشندههایی که این ماده مخدر را از استانهای مختلف کشور از جمله «کرمان» و «اصفهان» تهیه و در اختیار مصرف کنندگان قرار میدهند.
ماموران کجایند؟
هنوز باورمان نمیشود در میان فروشندگان ناس مشغول تهیه گزارش هستیم. اگر این فروشندهها اینجا تریاک و شیشه و هروئین عرضه میکردند، قاچاقچی محسوب میشدند و ماموران نیروی انتظامی با آنها برخورد میکردند، اما چرا ناس، این گونه آزادانه خرید و فروش میشود. وقتی درباره برخورد نیروهای انتظامی سئوال میکنیم، فروشندهها میگویند: «ماموران چندین بار آمدند و فروشندگان را جمع آوری کردند، اما، چون ماده مخدر نبود، دست از این کار کشیدند.»
«احمد»، فروشنده دیگری است که بستههای ۱۰۰گرمی ناس را به دست گرفته و با نشان دادن آنها میگوید: «ناس، مواد مخدر نیست وگرنه ما چنین آزادانه نمیتوانستیم خرید و فروش کنیم.» فروشندگان ناس در ادامه صحبتهای احمد میگویند: «ناس به سیگار افغانستانی معروف است و اصلا اعتیاد آور نیست. یکی از آن دور داد میزند، ناس دندانها را محکم میکند و جوانکی زیر لب زمزمه میکند که ترکش محال است.»
رونق کسب و کار به یمن کرونا
این روزها که همه کسب و کارها به سبب حضور ناگهانی کرونا تعطیل شده است، ناس فروشان خوشحالند و با صدای بلند میگویند: «کرونا موجب رونق کسب و کارمان شده است.» هیچ یک از فروشندهها ماسک و دستکش ندارند و وقتی همه نگران روزهای آتی هستند، آنها از افزایش مشتری هایشان میگویند. یکی از فروشندهها که قد و قامت کوتاهش در میان جمعیت سخت دیده میشود، میگوید: «روزانه بیش از ۵۰۰ بسته ناس ۱۰۰ گرمی میفروشیم.» البته این آمار یک فروشنده است. با یک نگاه به طور تقریبی بیش از ۲۰ فروشنده در بازارچه مشغول کار هستند و اگر این اعداد و ارقام را جمع و تفریق کنیم، بی شک عدد سرسام آوری به دست میآید. عددی که نشان از خرید و فروش گونهای از مواد شبهمخدر که نه تنها ماموران نیروی انتظامی بلکه کرونا هم حریفش نشده است. بسته شدن مغازهها و البته کیوسکهای به ظاهر مطبوعاتی که عرضه کننده اصلی مواد دخانی در تهران هستند، کار ناس فروشان را سکه کرده است.
سرخوشی ارزان قیمت
ماجرا به اینجا ختم نمیشود. فراموش کردن سختیها و رسیدن به سرخوشی، شاید نخستین دلیلی است که معتادان مطرح میکنند. البته این روزها تهیه مواد مخدر به سختی و با قمیت بالا انجام میشود. در چنین شرایطی تهیه مواد شبهمخدر تنها با ۲ هزار تومان بی تردید برای مصرف کنندگان خوشایند است. احمد میگوید: «ناس هم مانند سیگار «نیکوتین» دارد، اما نیاز به دود کردن نیست و برای همین مشکلی برای ریهها ایجاد نمیکند. همین مزیت است برای کسانی که با دود مشکل دارند، از این ماده استفاده میکنند.»
پاکتهای سیگار بیش از ۱۰ هزار تومان عرضه میشود و بستههای ۱۰۰ گرمی ناس فقط ۲ هزار تومان است. احمد میگوید: «یک بسته ۱۰۰ گرمی ناس برای ۲ روز کافی است و مصرف کنندگان با ۲ هزار تومان میتوانند مواد ۲ روزشان را تامین کنند.» درست است این ماده بیشتر از سوی افغانستانیها مورد استفاده قرار میگیرد، اما در میان خریداران ناس، جمعیت جوان و حتی نوجوانهای ایرانی هم کم نیست. بچههایی که ناس را انتخاب کردند که قابلیت استعمال بدون دود کردن را هم دارد، کافی است ناس را زیر زبان بگذارند در حالی که کنار خانواده نشسته اند! بازار داغ ناسفروشی در سایه کرونا نگران کننده است. بازاری که سالهای سال در یکی از آسیب خیزترین محلههای شهر تهران دایر است و این روزها بوی اعتیاد میدهد.
دیدگاه تان را بنویسید