به تازگی در اتفاقی نادر، سران امارات و سوریه برای نخستین بار در 9 سال اخیر با یکدیگر تلفنی گفتوگو کردند.
این اولین گفتوگوی تلفنی سران این دو کشور پس از شروع بحزان سوریه محسوب میشود.
خبر رسمی منتشر شده حکایت از گفتوگوی دو طرف در مورد ویروس کرونا داشت و "شیخ محمد بن زاید آل نهیان" ولیعهد ابوظبی در تماس با "بشار اسد" رئیس جمهوری سوریه، حمایت امارات را از این کشور در مقابله با کرونا اعلام کرد.
امارات تا چندی قبل در اردوگاه مخالفان بشار اسد قرار داشت و از فعالیتها برای براندازی حکومت وی حمایت میکرد اما اکنون با تغییر اساسی، از این صف، خارج شده است.
به نظر میرسد دولت امارات تلاش کرده با استفاده پوششی از موضوع کرونا، تلاش کند مسیر روابط امارات - سوریه را تغییر دهد.
در این باره میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
اول – مهمترین دشمن داخلی امارات، اخوانالمسلمین است. به اعتقاد رهبران امارات، فعالترین، مهمترین و تاثیرگذارترین گروه داخلی که تلاش میکند حکومت را براندازد و خود قدرت را به دست گیرد اخوانالمسلمین است. در امارات، اخوانالمسلمین، دشمن شماره یک محسوب میشود.
در سوریه هم اخوانالمسلمین دشمن شماره یک است و عضویت، همکاری، تماس، ارتباط یا هواداری از اخوانالمسلمین با اشد مجازات روبهرو میشود. جایگاه اخوان المسلمین در سوریه چیزی بدتر از جایگاه گروه مجاهدین خلق (منافقین) در ایران است.
شرح عکس: آرشیوی - دیدار محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی با بشار اسد رئیس جمهوری سوریه در سال 2009 - خبرگزاری فرانسه
در دهه 70 شمسی، نیروهای اخوانالمسملین سوریه، حرکت مسلحانهای را آغاز کردند و شهر "حماه" را در کنترل خود گرفتند اما با واکنش شدید دولت "حافظ اسد" رئیس جمهور وقت سوریه روبه رو شدند. حافظ اسد برای سرکوب، از شدیدترین شکل ممکن استفاده کرد و با کشتار وسیع و بیرحمانه، به سرعت توانست این ماجرا را تمام کند. از همان زمان اخوانالمسلمین در سوریه ممنوع الفعالیت شد و در جایگاه دشمن خونی شماره یک قرار گرفت.
یکی از نقاط افتراق تهران و دمشق همین اخوانالمسلمین سوریه است. ایران به این گروه نزدیک بود و این ارتباط هرگز قطع نشد اما کاهش یافت.
یکی از دلایل عادیسازی و حمایت امارات از بشار اسد، وجود دشمن مشترکی به نام اخوان المسلمین برای سوریه و امارات است.
امارات تلاش میکند از طریق تقویت ارتباط با سعودی، مصر و سوریه، مربعی علیه اخوانالمسلمین تشکیل دهد. هر چهار کشور در مقابله با اخوانالمسلمین قرار دارند گرچه هنوز رابطه سعودیها با بشار اسد عادی نشده است.
دوم – علاوه بر دشمن داخلی مشترک، امارات احساس میکند با سوریه، دو دشمن منطقهای مشترک هم دارد یعنی ترکیه و قطر. البته میان دو این دو، ترکیه اهمیت بالاتری دارد. هر دو کشور ترکیه و قطر هم حامی جدی اخوانالمسلمین هستند.
امارات از طریق ارتباط با سوریه میتواند جبهه مخالفت با قطر و ترکیه را بیشتر تقویت کند.
سوم – شیخ "محمد بن زاید آل نهیان" ولیعهد ابوظبی و رهبر فعلی امارات از شخصیت نظامی برخوردار است. او در کنار سعودیها، از قدرتگیری نظامیان در جهان عرب در مقابل جناحهای دموکراسیخواه و حقوق بشری حمایت میکند.
حمایت از کودتا و حکمرانی "عبدالفتاح سیسی" در مصر، حمایت از ژنرال کودتاچی در لیبی یعنی "خلیفه حفتر"، استقبال غیرمستقیم از کودتای ترکیه که ناکام ماند و تلاش برای قدرتگیری نظامیان کودتاچی در سودان از این جمله هستند.
موضعگیری دولت بشار اسد نیز درباره کشورهای ترکیه، مصر، لیبی و سودان با امارات مشابه است.
نوعی همسویی منطقهای میان سوریه و امارات درباره مسائل مهم منطقهای وجود دارد که البته موضوع ایران مستثنی است.
چهارم- داستان سوریه به پایان خود نزدیک شده است. بشار اسد توانست در صحنه واقعی و نظامی، به پیروزی برسد و همچنان رئیس جمهوری است و قدرت را در دست دارد. در سوریه باید یک قدرت (فارغ از ارزشگذاری) برای اداره کشور، برقراری ثبات، امنیت، مقابله با گروه های تروریستی، تبهکار و خلافکار وجود داشته باشد. این قدرت امروز بشار اسد است و تا آینده هم احتمالا باقی خواهد ماند.
بشار اسد میگوید که کشورش در 9 سال گذشته درگیر حرکتهای تروریستی بوده اما از نگاه مخالفان بشار اسد سوریه، از 9 سال قبل درگیر انقلابی مردمی است.
آمارهای واقعی میگویند: در نتیجه 9 سال بحران و جنگ داخلی سوریه، دو سوم جمعیت 20 میلیون نفری این کشور در داخل یا خارج از مرزهای آن آواره یا پناهجو شدهاند. شهروندان سوریه در فرار از بحران و جنگ داخلی به کشورهای همسایه یا دیگر کشورها فرار کردهاند.
امروزه ترکیه، لبنان، اردن میزبان میلیونها نفر از آوارگان سوری هستند. حرکت پناهجویان از سوریه به سمت اروپا بزرگترین حرکت پناهجویی جهان بعد از جنگ جهانی دوم نام گرفته است. بیش از 300 هزار نفر نیز در این بحران کشته شدهاند.
امارات قصد دارد به دور از ارزشگذاری با واقعیت سوریه تعامل کند. بشار اسد واقعیت امروز سوریه و قدرتمندترین در این کشور است.
پنجم - امارات قبل از این یکی از کشورهای فعال در صف مخالفت با بشار اسد و تلاش برای سرنگونی حکومت او بود اما کمکم از این صف خارج و به صف کشورهای خنثی منتقل شد. ابتدا سفارتش را در دمشق بازگشایی کرد. سپس بازرگانان اماراتی در نمایشگاههای سوریه دیده شدند.
به نظر میرسد چشم امارات به دوره بازسازی سوریه اقتصادی مینگرد.
امارات یک کشور اقتصادی- تجاری است. یعنی سود و زیان اقتصادی و تجاری، جهتگیریهای سیاسی این کشور را تعیین میکند و به همین دلیل، واقعبینی تجاری بر واقعبینی سیاسی تاثیر گذاشته است.
به عنوان شاهد میتوان به روابط تجاری ایران و امارت اشاره کرد. گرچه امارات مدعی است که ایران جزایر این کشور را اشغال کرده و تلاش میکند در هر سازمان و نشست بینالمللی این موضوع را مطرح و پیگیری کند اما بالاترین حجم تبادلات بازرگانی را با ایران داشته و میزبان ببشترین شهروندان ایرانی و بیشترین پروازهای خارجی از ایران بوده است.
با وجود اینکه امارات در گذشته رسما در جبهه مخالفان بشار اسد قرار داشت و امارات سفارتش را در دمشق بسته بود اما سفارت و کنسولگری سوریه در ابوظبی و دبی فعال بودند و پروازهای هواپیمایی امارات به دمشق ادامه داشت.
علاوه بر این، امارات ویژگیهای دیگری هم دارد که باعث میشود این کشور در مواقع لزوم، عقبنشینی کرده وثابت کند مرغ یک پا ندارد.
امارات دارای بخش خصوصی قوی، بزرگ و قدرتمندی است. بخش خصوصی_ تجاری وقتی از اقتصاد برای سیاست هزینه می ناراضی میشود و تلاش میکند معادله را تغییر دهد.
کشور "امارات" از 7 امارت یا منطقه فدرالی به نام های "ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، فجیره، راسالخیمه و امالقوین" تشکیل شده که هر منطقه دارای یک حاکم، دولت، پلیس، قوه قضاییه و قوانین سیاسی_اقتصادی ویژه خود است. یعنی در امارات 7 دولت منطقهای و یک دولت ملی، فدرال یا سراسری وجود دارد.
هر منطقه توسط یک خانواده اداره میشود. ابوظبی توسط آل نهیان و دبی توسط آل مکتوم.
سیاستهای ملی و کلان این کشور باید برآیند نظرات و دیدگاههای 7 منطقه باشد اگرچه قدرت آنها یکی نیست و به عنوان مثال منطقه یا امارت ابوظبی بزرگترین مساحت را دارد؛ به دلیل داشتن نفت، ثروتمندترین است و معمولا حاکم آن ریاست دولت امارات را برعهده دارد. منطقه دبی به مرکزیت این شهر، دومین قدرت سیاسی / اقتصادی امارات است لذا حاکم امارت دبی هم همیشه نخست وزیر دولت است.
هم اکنون ابوظبی، پایتخت سیاسی و دبی پایتخت اقتصادی امارات است. شارجه هم تلاش میکند پایتخت فرهنگی این کشور شود.
در نتیجه امکان تک روی برای رهبران کشور کم میشود.
امارات به لحاظ توانمندیهای نظامی، مساحت و جمعیت کوچک و آسیبپذیر است به همین سبب، توانایی و طاقت هزینه از اقتصاد برای سیاست را ندارد. کشور امارات 9 میلیون نفر جمعیت دارد که تنها یک میلیون نفر، شهروند بومی و بقیه شهروندان خارجی مقیم این کشورند.
ششم – سابق بر این یعنی زمان حکمرانی شیخ زاید و سپس پسرش، "خلیفه"، امارات همیشه در بخش سیاسی، از ماجراجویی خودداری میکرد و اولویت اول را به اقتصاد و برقراری رابطه خوب با دیگران در خدمت اقتصاد و تجارت میداد اما از زمانی که شیخ خلیفه به دلیل بیماری، عملا کنار گذاشته شد و برادر کوچکترش، محمد بن خلیفه به عنوان ولیعهد، قدرت را در این کشور در دست گرفت در چند حوزه از جمله یمن، ایران، سوریه و لیبی، ماجراجویی سیاسی را دنبال کرده است.
با این حال واقعیتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی باعث شد امارات پس از تحمل خسارتهای جانی از ائتلاف نظامی سعودی خارج و ارتش امارات، خاک یمن را ترک کند. در باره ایران، امارات با عقبنشینی پیام های مثبت را به ایران ارسال کرده است. در آخرین اقدام، امارات بزرگترین کمکهای انساندوستانه را در موضوع کرونا، به ایران ارائه کرد و وزیران خارجه دو کشور هم بعد از سالها، تلفنی گفتگو کردند.
هفتم – سوریه همیشه از مواضع امارات درباره ادعای حاکمیت بر سه جزیره ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک حمایت کرده است. این موضوع نیز میتواند درباره نگاه امارات به دولت بشار اسد مهم باشد.
براساس اسناد فاش شده از ویکیلیکس، ادعا شد در اوج بحران سوریه و تلاش کشورهای عربی برای سرنگونی دولت بشار اسد، دولت ایران برای دور کردن امارات از صف مخالفان اسد، به این کشور وعده مذاکره درباره جزایر سه گانه داده بود. البته به نظر میرسد قرار بود صرفا مذاکره برای مذاکره انجام شود تا امارات را از فعالیت علیه حاکم سوریه دور کنند.
هشتم - اماراتیها از ایدهای حمایت میکنند که براساس آن نباید تجربه عراق را تکرار کرد و صحنه سوریه را برای ایران خالی گذاشت.
دیدگاه تان را بنویسید