نگاهم با نگاههای نگران و مضطرب همراهان بیماران گره میخورد. راهم را کج میکنم و سمت اورژانس میروم. گمان میکنم بیمارستان تعطیل است. غیر از چند پرستار و چند مأمور انتظامات کسی در اورژانس نیست. برخیها که احتیاط کردهاند، ماسک پوشیدهاند و برخی بدون ماسک در چندقدمی مراجعهکنندگان مشکوک به کرونا ایستادهاند. رفتار پرسنل درمان عادی به نظر میرسد اما چهرههای نگران و بیمارگونه چند مراجعهکننده چیز دیگری میگوید؛ کسانی که با توصیه دوست و آشنا و اطلاعرسانی رسانهها سر از بیمارستان شهدای یافتآباد در آوردهاند.
ساعت هنوز ۸ صبح نشده که راهروی باریک اورژانس پر از بیمار میشود. یافتآباد را وزارت بهداشت به عنوان مرکز درمانی بیماران مشکوک به کرونا در نظر گرفته است. بلبشویی میان بیماران برپاست. همگی با علائم تب بالا و تنگی نفس آمدهاند و حالا جلوی در ورودی اورژانس ایستادهاند تا یکی یکی نوبتشان شود وعلائم بالینی از جمله تبشان کنترل شود.
پرستار جوان که ماسک پارچهای دارد، تبسنج شیشهای را سمت مریض دراز میکند و میگوید «این را بگذار دهانت».چند دقیقه بعد تب بیمار را اندازه میگیرد. تب سنج عدد ۳۹ درجه را نشان میدهد. پسر جوان میگوید: «بیماری را از دوستم گرفتهام.» پرستار، بیمار را به راهروی سمت چپ که اتاق ایزوله اورژانس است راهنمایی میکند تا آزمایشات وی تکمیل شود؛ اتاقی با ابعاد حدود ۶ متر که یک تخت در آن تعبیه شده و دستگاه اکسیژن کنارش قرار دارد. پنجره شیشهای کوچک آن تنها راه ارتباط بیمار با ملاقاتکنندگان است. هیچکس جز پرستار و پزشک حق ورود به این اتاق را ندارد.
بیمار که پسر جوانی است همراه با مادر و برادرش روی تخت هدایت میشود. به گفته پرستار، چنانچه تب بیمار به بالای ۴۰ درجه برسد و سرفه کند و علائم دیگر از قبیل اسهال و تنگی نفس بروز کند بلافاصله ترشحات فرد مشکوک همراه با خونشان برای انجام آزمایش به انستیتو پاستور یا آزمایشگاه مرجع وزارت بهداشت فرستاده میشود. اگر پاسخ تستها مثبت باشد مبتلایان به بخش ایزوله بیمارستان یافتآباد منتقل میشوند و در بخشهای مجهز به ایزوله تنفسی که دارای فشار منفی است، بستری میشوند. بیمارانی هم که با علائم حاد تنفسی و تنگی نفس بالا مراجعه میکنند باید بلافاصله رادیوگرافی ریه انجام دهند. رادیوگرافی نشان میدهد سلولهای عفونی چقدر بافت ریه را آلوده کردهاند. اگر ریه در تصویربرداری به رنگ سفید در آید بیمار با علائم مشکوک به کرونا به بخش ایزوله منتقل میشود.
دستورالعملهای هشداردهنده درباره پیشگیری از ابتلا به کرونا روی در و دیوار اورژانس چسبانده شده است اما به نظر میرسد نه مراجعان و نه همراهان بیمار و برخی از پرسنل بیمارستان این هشدارها را جدی نمیگیرند. بین اتاق ایزوله اورژانس و بخش بستری فاصله چندانی نیست. سری به بخش بستری که در سمت راست اورژانس است میزنم. این بخش با یک پرده ضخیم از راهرویی که محل تردد بیماران مشکوک به کرونا است جدا شده است. برخلاف همیشه که هیچ وقت تخت خالی در آنجا پیدا نمیشود تنها سه تخت از بیمار پر است؛ بیمارانی که به دلایلی غیر از علائم کرونا به بیمارستان مراجعه کردهاند و حالا نگرانند که مبادا درگیر ویروس خبرساز شوند.
ساعت نزدیک به ظهر است. هر لحظه به تعداد بیماران مراجعهکننده به بیمارستان اضافه میشود؛ بیمارانی که سادهترین توصیههای بهداشتی را جدی نمیگیرند، با هم دست میدهند، بیمارشان را بدون ماسک به مرکز درمانی هدایت میکنند و البته در کمتر از نیم متر کنار بیمار مشکوک به کرونا میایستند و به یکدیگر آبمیوه تعارف میکند.
از این بخش خارج میشوم و راهم را به سمت بخش ایزوله کج میکنم. باید از پشت ساختمان اصلی به بخش قرنطینه بیماران مبتلا به کرونا برویم. ساختمانی دو طبقه در ضلع شمالی بیمارستان که حالا تبدیل به بخش ایزوله بیماران مبتلا به کرونا شده است. همراه با مشاور رئیس بیمارستان وارد بخش میشویم. از دو اتاقک خالی رد میشویم و وارد بخش قرنطینه میشویم. تا اینجای ماجرا نه از میز و صندلی و تجهیزات بیمارستانی خبری است و نه کسی در بخش حضور دارد. اما آنسوی در شیشهای وضعیت جور دیگری است. آنقدر سوژه برایم غریب است که افکار مسمومی در ذهنم رژه میرود. راهروی باریک و بلند که در سمت راست به یک اتاقی شبیه به اتاق عمل میرسد. داخل اتاق، تاریک تاریک است. بیمار مبتلا به کرونا در آنجا بستری است. سکوت مطلق بخش را فراگرفته. کمی بعد صدای پزشک که پرستار را برای رسیدگی به وضعیت بیمار میخواند در فضای وهمآلود بخش میپیچد. دو پرستار و یک پزشک و یک بیمار قرنطینه تنها ساکنین طبقه اول بخش قرنطینه بیمارستان یافتآباد هستند و سه بیمار مثبت نیز در طبقه بالا محبوس شدهاند که ویروس انتقال نیابد تا بتوانند با تنفس مصنوعی علائم تنگی نفس را تحمل کنند. کسی جز پزشک و یک پرستار که لباس محافظ بر تن دارد اجازه ورود به اتاق قرنطینه را ندارد.
پرستار جوانی که لباس محافظ بر تن دارد وارد اتاق قرنطینه میشود، شرح حال بیمار قرنطینه را میگیرد و به پزشک اطلاع میدهد. سپس دکتر فراهانی پزشک عفونی بخش ایزوله ادامه اقدامات درمانی و نگهدارنده از بیمار را در پیش میگیرد. کمی بعد پزشک بخش همراه با پرستار جوانی که با ماسک جلوی دهان و بینیاش را گرفته و با دستکش آبی دستهایش را پوشانده درباره رسیدگی به بیماران صحبت میکنند. دکتر فراهانی سمت طبقه بالا میرود؛ جایی که سه بیمار دیگر با تشخیص کرونای مثبت بستریاند. سکوت، دوباره بخش را فرا میگیرد حالا جز یک پرستار و بیمار قرنطینه کسی داخل بخش ایزوله نیست. پرسنل میگویند برای جلوگیری از انتقال آلودگی در همه اتاقها را بستهاند و جز یک دستگاه آبسردکن، یک صندلی، یک سطل زباله معمولی و دستگاه شوک، ساختمان دو طبقه خالی از هر چیزی است.
دیدگاه تان را بنویسید