ارسال به دیگران پرینت

کمتر کسی قبل از مرگ، اسماعیل شیشه‌گران را می‌شناخت

مرگ در گمنامی

لیلی گلستان می‌گوید: فقط کورش و بهزاد را می‌شناسم، نام اسماعیل را به تازگی شنیده‌ام

مرگ در گمنامی

«اسماعیل هشت شهید کفن‌پوش را در پوستر «جمعه سیاه» به نمایش می‌گذارد. خطوط افقی ‌تکرارشونده و کنتراست سیاه، سفید و قرمز تأثیر بصری این پوستر را افزایش می‌دهد. کورش نیز همزمان با ‌این دو، پوستر «برای امروز» را طراحی می‌کند؛ چهره‌هایی درحال فریاد،  تفنگ‌هایی سیاه، امتداد لغزان خون ‌و...» این بخشی از مقاله آرش تنهایی، طراح گرافیک و پژوهشگر ایرانی در شماره ١٦٨ مجله تندیس با عنوان «افسانه سه برادر؛ نگاهی به ‌پوسترهای سیاسی برادران شیشه‌گران» است. حالا از میان کورش، بهزاد و اسماعیل فرزندان اکبر ‌شیشه‌گران، اسماعیل پسر کوچک‌تر از دنیا رفته و البته سکته قلبی و فوتش را رویا مشعوف، مدیر گالری افرند ‌با سه روز تأخیر اعلام کرده است. او می‌گوید به درخواست خانواده اسماعیل شیشه‌گران قرار است مراسم ترحیم روز سه‌شنبه (بیست‌ونهم ‌بهمن ماه) به صورت خصوصی در مسجد شهرک غرب برگزار شود.  ‌سه برادر که هر سه به دانشکده هنرهای تزیینی رفته‌اند، در سال‌های پیش از انقلاب یکی از مهم‌ترین ‌جریان‌های گرافیک سیاسی ایران را تشکیل داده‌اند، اما از جایی به بعد برادر کوچک‌تر به حاشیه رفت، در ‌حاشیه زندگی کرد و در شصت‌وچهارسالگی در حاشیه از دنیا رفت. شاید به همین دلیل حالا نه گالری‌داران خبری از ‌او دارند و نه حتی لیلی گلستان از مهم‌ترین نگارخانه‌داران ایرانی: «برادران شیشه‌گران تأثیر زیادی بر هنر ‌پوسترسازی و هنرهای تجسمی در ایران داشته‌اند، اما من فقط کورش و بهزاد را می‌شناختم. این نخستین بار ‌است که نام اسماعیل را شنیدم. شاید چون در حاشیه بود من ایشان را نمی‌شناختم.» صحبت با چند گالری‌دار ازجمله امیرحسین عبداللهی، مدیر گالری آریانا هم تقریبا همین نتیجه را دارد.‌

الگویی برای نسل بعدی طراحان ‌

ماهیت هنر اسماعیل شیشه‌گران اعتراض بود و این از نام آثار هنری‌اش هم پیداست؛ «پرنده آزادی»، «؟» و ‌‌«به ارتجاع» گویا روند اعتراضی که از دوران پیش از انقلاب همراه برادرانش که در قالب جریان خلق ‌پوسترهای انقلابی آغاز شد در سال‌های ابتدایی جنگ رنگ باخت. به‌ویژه اینکه هر سه برادر به دلایلی راهی ‌زندان هم شدند. «اسماعیل به زیبایی از عکس استفاده می‌کند و می‌داند که چه می‌خواهد بگوید. اما باز همان ‌مقایسه‌ها و طراحی پوسترها تا زمان جنگ به صورت پیوسته ادامه پیدا می‌کند، ولی دیگر امکان ادامه آن وجود ‌ندارد. پس از چند‌سال وقفه، اسماعیل پوسترهای «هنر سرنیزه آمریکا» را منتشر می‌‌کند، بهزاد هم نمایشگاه ‌پوسترهای «جهان‌پهلوان تختی» (١٣٦٨) را برپا می‌کند و در مواقعی چون زلزله رودبار و منجیل و بم ‌همچنان پوسترهایشان را به مردم هدیه می‌دهد.» آرش تنهایی معتقد است که در بررسی پوسترهای این سه ‌برادر (کورش، بهزاد و اسماعیل شیشه‌گران) نقاط مشترک فراوانی وجود دارد: «آثار برادران شیشه‌گران، به‌رغم ‌رعایت کارکرد اصلی و انتقال سریع پیام، تکنیک بالایی دارد و آرام‌آرام به الگویی برای طراحان نسل ‌بعد در ساخت پوسترهای سیاسی تبدیل می‌شود. آنها یا شعارهای میهنی داشته یا با نگاهی نقادانه به ‌طراحی پوستر پرداخته‌اند و با پوسترهایشان اقشار و گروه‌های مختلفی را با گرافیک و پوستر آشنا کرده‌اند. پیش از انقلاب کارکرد بخش عمده‌ای از گرافیک محدود به قشر خاص بود و کارکرد تزیینی آن نیز ‌بیشتر بود. برای مثال پوستری برای اجرای تئاتر یا اُپرا با حداکثر تیراژ ٣٠٠نسخه چاپ می‌شد. حتی پوستر ‌نمایشگاه‌های مهمی چون «جشن هنر شیراز» و «جشنواره فیلم تهران» در قیاس با این پوسترها از تیراژ ‌پایینی برخوردار بودند. از این رو، این نوع پوسترها زمینه آشنایی قشرهای مختلف اجتماع را با گرافیک و ‌پوستر فراهم می‌کند.»‌

در کارنامه حرفه‌ای اسماعیل شیشه‌گران برپایی چندین نمایشگاه انفرادی نقاشی، گرافیک و طراحی همچون ‌‌«صلح»، «پایان قرن»، «سیگار»، «سکوت»،«جام‌جهانی فوتبال»، «خاکستر»، «دوچرخه» و شرکت در بیش ‌از ۴۰ نمایشگاه گروهی در داخل و خارج از ایران، طراحی ده‌ها پوستر سیاسی-اجتماعی از‌سال ١٣٥٧، بدون ‌سفارش دهنده، در داخل و خارج از ایران به یادگار ‌مانده است. او به همراه دو برادر بزرگ‌تر خود تنها در هفت سال (١٣٥٥ تا ١٣٦٢ ) ٤٠پوستر را به فرهنگ ‌تصویری و گرافیک ایران اضافه کرده‌اند و در میان آنها چهره‌ای که کمتر دیده شده و نامی که کمتر شنیده ‌شده، متعلق به اسماعیل است. شاید نامش را تنها بر سر در کلاس نقاشی آتلیه زمستان پیدا ‌کنید و از این ‌پس هم احتمالا آن کلاس‌ها خالی و پر از سکوت خواهد بود. ‌

بنویسید فلانی هیچی برایش مهم نیست

‌«می‌گوید بنویسید فلانی هیچی، هیچی برایش مهم نیست جز معرفت و محبت در زندگی.» اینها بخشی ‌از گزارش-مصاحبه‌ای است که دو‌سال پیش درباره او در مجله شبکه آفتاب منتشر شده است: «زمستان ۱۳۵۷، ‌بیست‌وسه‌ساله بوده است؛ متولد ۱۳۳۴ است. شکسته‌تر می‌نماید، خیلی. به واکنش متعجب آدم‌ها وقتی سن ‌و سالش را می‌شنوند عادت دارد و می‌گوید که من خیلی سختی کشیدم...خیلی و سکوت‌های طولانی‎...‎‌» ‌اسماعیل شیشه‌گران در بخش‌های دیگری از این گزارش گفته است:  «اینکه این سال‌ها کمتر کار کرده‌ام یا ‌شاید کمتر نشان داده‌ام، دلایل مختلفی دارد. من در بدترین شرایط کار کرده‌ام، بدترین شرایط جسمی و ‌اقتصادی. دیدگاهم به هنر این است که هنرمند باید جایگاه خودش را داشته باشد. هنرمند کسی نیست که ‌گل و بلبل می‌کشد. هنرمند درد و رنج و شرایط جامعه‌اش را وصف می‌کند. وقتی کسی این طرز تفکر را دارد ‌خودبه‌خود منزوی می‌شود. من وضع هنرمندها را درباره‌ مسائل اجتماعی و سیاسی خوب نمی‌بینم. ‌خیلی بی‌تفاوتند. دنبال باند بازی‌‌اند که هرجور شده کارشان را بفروشند. شاهدم که این کار را می‌کنند. ‌این کار غلط است. من چرا خودم را کنار کشیده‌ام؟ هنرمند می‌تواند کارش را ارزان‌تر بفروشد، زندگی‌اش را ‌هم آن‌قدری ساده کند که بتواند با آن کنار بیایید. با خریدار مدارا کند و زندگی خودش را هم بگرداند. ‌این‌طور ا‌ست که هنرش پخش می‌شود در جامعه. نه اینکه در جایگاهی بنشیند و فقط آدم‌های خاص بتوانند ‌هنرش را ببینند.»‌

بدون سفارش دهنده و با هزینه شخصی

اسماعیل شیشه‌گران دوران کودکی‌اش را در محله‌هایی چون‌هاشمی، خوش، سلسبیل و نواب و در خانواده‌ای ‌پرجمعیت و ساده زندگی کرده است با پدری صنعتگر که قطعات و ابزار تعمیر می‌کرد و گاه دستی در تعمیر ‌گرامافون می‌برد. البته آثار برادران شیشه‌گران در سال‌های انقلاب شکل می‌گیرد اما آرش تنهایی معتقد است ‌زمینه‌های اجتماعی آن را می‌توان در فضای باز سیاسی سال‌های پس از کودتای مرداد ١٣٣٢ جست‌وجو ‌کرد. او از هنرمندانی چون براهنی، آل احمد و غلامحسین ساعدی، شاملو، کسرایی و گلسرخی در حوزه ‌ادبیات و از یلقانی و سلطان‌پور در حوزه ادبیات نمایشی نام می‌برد که انتقاد از اوضاع و شرایط جامعه در ‌دهه‌های ٤٠ و ٥٠ در آثارشان ظاهر و البته پوسترهای این سه برادر که در فضای ناآرام آن سال‌ها با ‌ایده حذف سفارش دهنده برای انتقال پیام به مخاطبان‌شان متولد می‌شود. بهزاد شیشه‌گران، برادر بزرگ ‌اسماعیل شیشه‌گران هم پیش از این درباره فعالیت گروهی سه نفرشان گفته است:  «فعالیت گروهی ما در خلق ٤٠ پوستر سیاسی دوران انقلاب از دل عشق، ایمان، جسارت و گذشت به‌وجود آمد که این مهم را از مردم ‌آن روزگار آموختیم. مردم از کلمه من گذشته و به ما رسیده بودند. آن زمان همه مردم برای هم پل عبور ‌بودند و ما برادرها هم کنار هم با این معرفت کار و زندگی می‌کردیم. تا پیش از این، چنین کاری که بدون ‌سفارش دهنده و صرفاً با هزینه شخصی و با جرأت و جسارت و با کیفیت خوب پوسترهایی کاملاً مرتبط با ‌مسائل روز و خواسته‌های مردم تولید و پخش شود، در ایران سابقه نداشت.»‌

 

منبع : روزنامه شهروند
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه